بررسی بازی We Happy Few؛ سرگردان در خط فاصل شادی و غم
We Happy Few از آن دسته عناوینی است که قبل از عرضه خود را موفق و خوب نشان میدهد و بعد از عرضه، چیزی جز ناامیدی باقی نمیگذارد. عنوانی که با حواشی بالای خود در مرحله تولید، همچنان نتوانسته مشکلات بنیادین خود را رفع کند. در ادامه با بررسی بازی We Happy Few از دیجیاتو همراه باشید.
- سازنده: Compulsion Games
- ناشر: مایکروسافت (نسخه ایکس باکس وان) و Gearbox Publishing
- پلتفرمها: ایکس باکس وان، پلیاستیشن 4 و پی سی
- سبک: اکشن ماجراجویی
- پلتفرم بررسی: پی سی
بارها شاهد بودیم که مایکروسافت در تبلیغات قبل از عرضه بازیهایش اغراق کرده، آن را از بهترین بازیهای سطح اول دانسته و نهایتا یک محصول متوسط تحویلمان داده. WHF نیز از این قاعده مستثنا نیست و بر خلاف تریلرها و تبلیغات قبل از عرضه، چیز زیادی برای ارائه به مخاطب ندارد.
شادی حق همه نیست؛ باید قرص مصرف کنی
داستان بازی We Happy Few چندین سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم آغاز میشود. مردم شهری به نام «Wellington Wells» برای فراموشی خاطرات ناراحت کننده گذشته و رسیدن به آرامش و شادی، قرصهای مخدری را که «Joy» نام دارند، مصرف میکنند. این قرصها موجب اختلال در حافظه آنها میشود. «آرتور هیستینگز» که یکی از شخصیتهای قابل بازی است، ناگهان خاطرات کودکی و برادرش را به یاد میآورد، از مصرف قرص سر باز میزند و سفر خود را به سوی پیدا کردن حقیقت در مورد خانوادهاش و وقایع گذشته آغاز میکند. اینگونه با تفاوت دنیای خودش و دنیای اطرافش آشنا میشود. «سالی بویل» و «اولی استارکی» دو شخصیت قابل بازی دیگر هستند که پس از اتمام ماجرای آرتور به آنها میرسیم.
هدف سازندگان خلق بایوشاکی دیگر بوده، نه بیشتر اما کمتر.
داستان این بازی با ضرباهنگی تند در ابتدا آغاز میشود و سعی میکند مخاطب را غرق داستان کند. از طرفی هر چه مخاطب جلوتر میرود، به بهترین شکل ممکن پتانسیل دنیای اطرف به هدر میرود. تلاش سازندگان بر این بوده که با خلق دنیایی هنری و داستانی تأثیرگذار، بایوشاکی دیگر ارائه دهند اما به علت پیروی کورکورانه از همان فرمول، شکست میخورند. در محصول نهایی و مخصوصا جهان آن، ایدههای بسیار زیادی نهفته است که کمپالشن گیمز به راحتی از کنار آنها میگذرد چرا که فقط خواستار تحویل یک بایوشاک دیگر است، نه بیشتر.
در We Happy Few خبری از کلیشههای همیشگی نیست.
از این موضوع که فاکتور بگیریم، داستان میتواند شما را تا انتها پای بازی نگه دارد. صحبت کاراکترها هوشمندانه صورت میگیرد و جملههای قابل تأمل بسیار زیادی بیان میشود. شخصیتهایی که در طول بازی ملاقات میکند نیز به خوبی ساخته شدهاند و میتوان از آنها به عنوان «شهروندان قابل تأمل» یاد کرد. داستان در بعضی از مواقع به تفاوت شادی واقعی و شادی ساختگی اشاره میکند و مفاهیمی را مورد بررسی قرار میدهد. نکته مثبت داستان اینجاست که شما را به اعماق کلیشهها نمیبرد و موضاعاتی را نمایان میکند که کمتر به آنها اشاره شده. برای مثال به این نکته اشاره میکند که بخشی از شادی از تلاشهای رسیدن به آن تشکیل شده است.
بازی We Happy Few را میتوان تلاشی برای القای دنیایی هنری دانست. خلق این دنیا به خوبی انجام شده اما بازی در استفاده از پتانسیلهایی که در گوشه و کنار بخشهای مختلف میتوان یافت، عاجز مانده و نهایتا میتوان آن را اثری وابسته به مزاج مخاطب به شمار آورد.
به همه چیز بخند
بازی We Happy Few اول شخص است. در طول بازی مخاطب با المانهای ناقصی از سبک «بقا» سر و کار دارد و باید در دنیای اطرف به دنبال وسایل و مواد مورد نیاز بگردید. چرا ناقص؟ به این دلیل که در این بازی خبری از مرگ در اثر گشنگی و تشنگی نیست. در این جستجوها به مواد سازنده وسایل مورد نیازتان نیز بر میخورید. این جستجوها بعد از مدتی به خاطر تکراری بودن، خسته کننده میشوند. کرفت کردن نیز یکی دیگر از قابلیتهای این بازی است که به خوبی ساخته نشده و به همین دلیل، پتانسیلهای خود را حیف میکند. در طول بازی شما اشیاء بسیار زیادی را بر میدارید اما در نهایت تعداد کمی از آنها مفید هستند. بنابر این بخش Inventory این بازی بیش از حد شلوغ و شلخته است.
مأموریتهای بازی هم حرف چندانی برای گفتن ندارند و بیشتر سعی میکنند تا مخاطب را با اهدافی پوچ در حال بازی کردن نگه دارند. مخاطب در حال گشت و گذار ناگهان وارد ماموریت فرعی شده و در ادامه نیز ناگهان از آن خارج میشود. گذرا بودن مأموریتها یکی دیگر از راههای به هدر دادن پتانسیلهای بسیار زیاد دنیای بازی است.
از این دست دیالوگها و برخوردها بسیار در بازی یافت میشوند!
گاهی اوقات مجبور به مبارزه با کاراکترهای متفاوت میشوید. مبارزات بازی خسته کننده، ساده و تکراری هستند و به طور کلی یا دفاع میکنید یا ضربه میزنید، فقط و فقط همین دو عمل. هر چند که بازی امکان استفاده از اسلحههای سرد را نیز به شما میدهد ولی باز هم با همان روند همیشگی رو به رو هستید. مخاطب بعد از مدتی بازی کردن، از انجام مبارزه نیز دیگر خودداری میکند.
در WHF هیچ نشانهای از وجود هوش مصنوعی دیده نمیشود.
المانهای مخفی کاری نیز در سطحیترین حالت ممکن قرار دارند. NPCهای بازی هیچ بهرهای از هوش مصنوعی نمیبرند و در بسیاری از مواقع، بود و نبودشان تفاوتی نمیکند. به راحتی میتوان با دویدن آنها را گمراه کرد و زحمت بسیاری نیز به خود نداد. مکانیزمهایی برای گمراه کردن آنها تعریف شده که سعی میکند تا ضعف هوش مصنوعی کمتر به چشم آید اما دقیقا آن را اثبات میکند. اما مکانیزمهای مبتنی بر Joy به خوبی ساخته شدهاند. مصرف قرصهای Joy برای اینکه توجه شهروندان بیش از حد به شما معطوف نشود، لازم است.
- بازی We Happy Few در سال 2015 معرفی شد و تریلر آن توانست 250 هزار دلار سرمایه از کیکاستارتر جذب کند. پس از انتشار نسخه Early Access بازی، بازخوردهای منفی بسیاری نسبت به آن مطرح شد و موجب شد که بازی با تأخیرهای بسیاری همراه شود. در اصطلاح تخصصی به این مرحله Development Hell میگویند. هر طور که بود، سازندگان با کمکهای مایکروسافت و Gearbox Publishing این بازی را منتشر کردند و این معجون آشفته را ارائه دادند.
شادی را تصور کن
گشت و گذار در جهان WHF بسیار لذت بخش است. هر چند که این بخش هم کامل نیست اما وقتی با دیالوگهای هوشمندانه کاراکتر همراه میشود، تجربه فوقالعادهای را رقم میزند.
رنگها نقش مهمی در جلوههای بصری بازی دارند. برای مثال در بعضی از مبارزات رنگ محیط قرمز رنگ میشود و همراه با گریم شخصیتها، حس و حال شیطانی به خود میگیرد. این رنگها در جای جای بازی مفاهیم مختلفی را منتقل میکنند. خیابانهای اصلی شهر نیز همچون رنگین کمان هستند وقتی که قرص Joy را مصرف میکنید، با افکتهای متنوعی زیباتر نیز میشوند. اگر در یک وعده بیش از حد Joy بخورید، اوردوز میکنید و این افکتها بیشتر هم میشوند.
امان از اوردوزهای پیاپی!
گرافیک فنی بازی را میتوان متوسط دانست، چرا که در بخشهایی بسیار خوب به نظر میرسد و قابل تحسین است. برای مثال این گرافیک با طراحی هنر بسیار خوب پوشش شخصیتها همراه میشوند و شهروندان قابل درکی را پدید میآورند. وقتی این گرافیک به بافتها و تکسچرها میرسد، ضعف عجیبی حس میشود و کم کاری سازندگان در این بخش مشهود است. سازندگان حتی انیمیشنی برای بالا رفتن از نردبان نساختهاند یا چهره بسیاری از شخصیتها شبیه یکدیگر است.
تفاویت میان محیطهای شهری و بیرونی بازی به طور مناسبی مخاطب را از اتمسفر کلی بازی آگاه میسازد. در شهر لباس شما باید مرتب و آراسته باشد و در محیطهای بیرونی، به دلیل تنفر اهالی روستا از شهرنشینان سرمست منطقه، نباید لباس مرتب و تمیزی پوشید. اگر با لباس مرتب به روستا بروید، اهالی به سمت شما حملهور میشوند.
موسیقیهای بازی We Happy Few در بیشتر مواقع با تصاویر همگام نیستند. این نکته تا جایی پیش میرود که حتی در بسیاری از موقعیتها، تصاویر یک ساز میزنند و موسیقی یک ساز دیگر. سازندگان میتوانستند تا با خلق موسیقیهای بهتر و مناسبتر، مخاطب خود را در اتمسفر بازی غرق کنند.
صداپیشگی این بازی از بهترینهای این نسل است.
صداگذاری و صداپیشگی اما دقیقا در نقطه مقابل موسیقیهای بازی قرار دارند. صداگذاری اشیاء به طور مناسبی انجام شده و دقیق است. صداپیشگی شخصیتها نیز با اتمسفر و جغرافیای وقوع داستان بسیار سازگار است و میتوان از آن به عنوان بهترینهای این نسل یاد کرد.
واقعیت هیچگاه خندهدار نیست
We Happy Few هرگز مخاطب خود را راضی نمیکند. ایرادات بسیار زیاد بازی موجب میشود تا به پایان رساندن آن کار دشواری باشد، اما داستانی گیرا و تأثیرگذار در دنیایی متفاوت، ارزش تجربه این بازی را بالا میبرد.
معجونی که Compulsion Games ساخته، فقط اثری گذرا و با حواشی قبل از ساخت بسیار است. این حواشی موجب شد تا توقعات از بازی WHF بالاتر برود اما محصول نهایی را میتوان یک شکست نامید. از طرف دیگر، برچسب قیمتی 60 دلاری بازی نیز اصلا منصفانه نیست. اگر به دنبال اثری متوسط هستید، این بازی مدتی شما را سرگرم میکند.
- داستان جذاب
- جهان گیرا
- رنگبندی روایتگر
- اشاره به مفاهیم زندگی
- صداگذاری و صداپیشگی بسیار خوب
- المانهای بقای ناقص
- مخفی کاری نامناسب
- هوش مصنوعی بسیار ضعیف
- گرافیک بافت ضعیف
- مأموریتهای نه چندان خوب
- مبارزات تکراری
- برچسب قیمتی 60 دلاری
The post بررسی بازی We Happy Few؛ سرگردان در خط فاصل شادی و غم appeared first on دیجیاتو.