بررسی سریال The City and The City ؛ مرز بیمرزی
در سریال شبکه بیبیسی 2 ژانر جنایی و علمی تخیلی به هم رسیده و ترکیب خاصی را به وجود میآورند. در ادامه با نقد و بررسی سریال The City and The City از دیجیاتو همراه باشید.
The City and The city در نمای اول یک سریال جنایی معمولی با محوریت یک کارآگاه به نظر میرسد، اما در ادامه به مخاطب خود میفهماند که اثری متفاوت و جدا از پشینه این ژانر است.
- کارگردان: تام شنکلند
- شبکه تلویزیونی: BBC 2
- بازیگران: دیوید موریسی، لارا پالور، کریسشن کامبارگو، مندیب دیلن، ماریا شریدر، پاپریکا استین، دنی وب
مرزی میان یک شهر
داستان سریال The City and The City بسیار معمولی و با قتل یک دختر آغاز میشود. «کارآگاه تئودور بورلو» در شهری خیالی به نام «Besźel» زندگی میکند. این شهر همانند دیگر شهرهای معمول و روزمره نیست؛ چرا که همزمان شهر دیگری به نام Ul Qoma نیز هست! چگونه؟
هر دو شهر در یک مکان فیزیکی وجود دارند اما شهروندان تحت آموزشهایی قرار گرفتهاند تا دیگر افراد حاضر را نبینند. این مرز روانی بین همه شهروندان موجب خلق اتمسفری شده که نه تنها خاص است، بلکه تفکربرانگیز نیز هست. رفت و آمد میان این دو شهر ممنوع شده و جرم تلقی میشود. حال برای کشف راز این قتل نیاز به سفر به شهر ممنوعه دیگر است.
داستان این مینی سریال به طور کلی گیرا و جذاب است. فضایی که این داستان در آن به وقوع میپیوندد با بیشتر سریالهای امروزی فرق دارد و با ماجراهایی جنایی همراه شده. داستان جنایی این فیلم شاید خیلی هوشمندانه و زیرکانه نباشد، اما همچنان کمیاب و نو است.
لارا پالور (بازیگر نقش آیرین ادلر در سریال شرلوک) این بار هم بسیار معماگونه ظاهر شده و شخصیتی که دارد، هرگز برای بیننده کاملا آشکار نمیشود. اینگونه به نظر میآید که پالور برای ایفای چنین نقشهایی تجربه زیادی دارد و در سریالهای دیگر نیز شاهد چنین شخصیتهایی با بازی او خواهیم بود.
دیوید موریسی نیز در ایفای نقش کارآگاه بورلو موفق بوده. این کارآگاه شبیه به همنوعان خود در دهه هفتاد میلادی طراحی شده. یکی از ویژگیهای ثابت کارآگاهان موفق به تصویر کشیده شده، باهوشی و آیندهنگری است که در این سریال نیز دیده میشود.
شخصیتهای فرعی نیز خوب ساخته و پرداخته میشوند و با توجه به اینکه با یک مینی سریال طرف هستیم، بیش از این نیز توقع نداشتیم. فصل اول این مینی سریال به طور کلی چهار قسمت است. بنابر این احتمال فراموش کردن شخصیتهای فرعی نیز کمتر است.
جنایتی ساده در مکانی پیچیده
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، اتمسفر این سریال از نکات مثبت آن به شمار میرود. هر شیء در شهر بسل، نمایانگر دهه هفتاد میلادی است. مبلمانها نیز به رنگ نارنجی و قهوهای هستند و بسیاری از افراد در فضای بسته به استعمال دخانیات مشغولند. این دنیای عجیب و غریب با بلورهایی که نماد همان مرز روانی هستند، بهتر نیز شده و به خوبی تغییرات تمدن را نشان میدهد.
فراموش نکنید که این فیلم علمی تخیلی نیز هست. المانهای این ژانر هر چند کمرنگ به نظر میرسند اما به خوبی با طعم جنایی عجین شدهاند. این ترکیب ایراداتی نیز دارد. کارآگاه بورلو در برخی مواقع آنچنان ابرقهرمانانه طراحی شده که جدیت بین مرگ و زندگی نیز از بین میروند. برای مثال این کارآگاه در بیشتر مواقع به خود اطمینان میدهد که جواب سؤالات را پیدا کند. این جملات بیشتر تهمایه بتمن گرفتهاند تا کارآگاهی که حتی خواب لباس بتمن را نیز نمیبیند!
- مینی سریال The City and The City بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده. نویسنده این رمان «چاینا میهویل» معروفیت زیادی را بعد از انتشار آن بدست آورد. داستان این رمان در دو شهر میگذرد که در یک نقطهی جغرافیایی واقع شدهاند. مردم این «دو» شهر از کودکی آموزش میبینند که ساختمانها و خیابانها و ماشینها مردم آن یکی شهر را نبینند یا اگر هم به اشتباه چیزی به چشمشان خورد نادیده بگیرند و فراموشش کنند.
- لباسهای مردم این دو شهر طبعا بنا به مد رایج در شهر خودشان با هم فرق میکند، معماری ساختمانها و علائم جادهای و تابلوهای مغازهها و امثالهم هم در این دو شهر با هم فرق دارند. رفتوآمد میان دو شهر ممنوع است، مگر به اجازهی مقامات «بریچ» که تنها ساختمان مشترک میان دو شهر است و حکم مرز میانشان را دارد. اما ندرتا چنین اجازهای را به کسی میدهند.
- یکی از وظیفههای اصلی بریچ رسیدگی به جرائم میانشهری است، نظیر قاچاق کالا از یکی به یکی دیگر. نام یکی از این دو شهر بِسِل است و نام آن یکی اُلکوما.
رازهای پشت ازدحام شهری شلوغ
فیلمبرداری در سریال The City and The City نقش مهمی دارد. زیرا پیچیدگیهایی برای مخاطب وجود دارند که داستان را جذاب کرده و به آن ارزش دنبال کردن میدهند. این مینی سریال به طور کلی گنگ و رازآلود است و زاویه دید مخاطب برای بقای چنین وضعی باید محدود و هوشمندانه باشد. شاید نتوان این بخش سریال را عالی دانست اما سرشار از ایدهها و نماهای نو است. بسیاری از نماهای این سریال شبیه به Blade Runner به نظر میرسند.
موسیقی سریال The City and The City را نه میتوان شاهکار دانست و نه ضعیف. این موسیقی در بسیاری از مواقع حضور خیلی مؤثری دارد اما در برخی صحنهها، ناهمخوانی زیادی با تصویر در حال پخش دارد.
مینی سریال The City and The City از بهترین عناوینی است که میتوانید به دیدن آن بنشینید و نه تنها لذت ببرید، بلکه در آن غرق شوید. از ابتدا تا انتهای آن ضرباهنگ خاصی دارد که در بسیاری از عناوین تلویزیونی یافت نمیشود. در این سریال خبری از کلیشههای همیشگی ژانر جنایی نیست. بازیگران به خوبی نقشها خود را ایفا کردهاند و مخاطب را درگیر حل معما میکنند.
نظر شما در مورد این سریال چیست؟
The post بررسی سریال The City and The City ؛ مرز بیمرزی appeared first on دیجیاتو.