بررسی ژانر موزیکال
ژانر موزیکال یکی از ژانرهای فیلم است که در آن آوازهایی توسط کاراکترها خوانده میشود که با داستانسرایی درهمآمیخته و گاهی اوقات نیز با رقص همراه میشود.
این آوازها معمولاً به پیشبرد طرح داستان کمک میکنند یا موجب افزایش شناخت کاراکترهای فیلم میشوند؛ اما در برخی موارد آنها منحصراً به مانند یک زنگتفریح در خط داستانی به کار میروند و اغلب به گونهای استادانه تحت عنوان اعداد تولید (بخشی از یک آهنگ یا رقص از یک نمایش یا فیلم که همه یا بیشتر اعضای بازیگران را نشان میدهد.) طراحی میشوند.
همچنین بخوانید:
ژانر وسترن چیست
فیلم موزیکال یک توسعه طبیعی از تئاتر موزیکال پس از ظهور تکنولوژی صداپردازی در فیلم بود. به طور معمول، بزرگترین تفاوت بین فیلم و تئاتر، استفاده از صحنهپردازی و لوکیشنهای پر زرق و برقی است که به کار بردن آنها در یک تئاتر غیرعملی است. فیلمهای موزیکال به طور مشخص المانهایی دارند که تداعیکننده تئاتر هستند؛ اجراکنندگان اغلب آهنگ و رقص خود را طوری اجرا میکنند که گویی شنوندگان زنده آنها را تماشا میکنند. به مفهومی، تماشاگران به مخاطبان روایی تبدیل میشوند به این صورت که اجراکننده مستقیماً به دوربین خیره میشود و نمایش خود را اجرا میکند.
فیلمهای موزیکال هالیوود
نخستین موزیکالها
لی دفارست اولین فیلمهای کوتاه موزیکال را در سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ خلق کرد. در ابتدای سال ۱۹۲۶، هزاران ویتافون (نوعی سیستم صداگذاری روی فیلمها که توسط برادران وارنر و فرست نشنال ساخته شد.) کوتاه ساخته شدند که بسیاری از آنها دارای بندها، خوانندگان و رقاصانی بودند. نخستین فیلمهای بلند که با صدا همگامسازی شده بودند، تنها یک موسیقی متن و گهگاهی افکتهای صوتی داشتند که زمانی که بازیگران کاراکترهای خود را همانند فیلمهای صامت به تصویر میکشیدند، پخش میشدند: بدون گفتگو قابل شنیدن.
فیلم «خواننده جاز» The Jazz Singer در سال ۱۹۲۷ توسط برادران وارنر منتشر شد؛ نخستین فیلم با نوارهای صوتی که هم شامل موسیقی دایاجتیک (diegetic، نوعی موسیقی در یک نمایش درام مثل فیلم یا بازی ویدئویی که بخشی از تنظیم داستانی است. بنابراین، احتمالاً توسط کاراکترها شنیده میشود.) میشد و هم غیردایاجتیک. اما «خواننده جاز» تنها حاوی یک سکانس کوتاه از دیالوگهای گفتاری بود. این فیلم بلند مدت یک فیلم موزیکال هم بود که در آن آل جولسون ترانههای «دستان کثیف، چهره کثیف»، «توت، توت، توتسی»، «آسمانهای آبی» و «مادر من» را میخواند.
مورخ سینما، اسکات ایمان Scott Eyman، چنین نوشته است: “وقتی فیلم تمام شد و همزمان با روشن شدن چراغها، صدای تشویق حضار بلندتر شد. همسر سم گلدوین، فرانسیس، به چهره افراد سرشناسی که در میان جمع بودند، نگاه کرد. او وحشت را در چهره تمام آنها دید. به نظر میرسید بازیای که سالها بدان پرداخته بودند، اکنون به پایان رسیده بود.“ با این حال، تنها یک سکانس جداافتاده به نام زنده (Live) صدادار بود و بیشتر فیلم فقط یک موسیقی متن هماهنگ داشت. در سال ۱۹۲۸، برادران وارنر فیلم نیمهناطق دیگری با آل جولسون به نام «خواننده احمق» The Singing Fool کار کردند که یک فیلم بسیار موفق و پرفروش بود. سالنهای تئاتر تلاش میکردند تجهیزات صوتی جدیدی را نصب کنند و آهنگسازان برادوی (منطقه تئاتری خیابان برادوی، در منهتنِ نیویورک قرار دارد) را استخدام کردند تا برای پرده، موسیقی بسازند.
اولین فیلم کاملاً ناطق، «چراغهای نیویورک» ۱۹۲۸ Lights of New York، شامل یک سکانس موزیکال در کلوب شبانه بود. شور و اشتیاق مخاطبان به قدری زیاد بود که تا یک سال بعد استودیوهای بزرگ منحصراً دست به تولید فیلمهای صدادار میزدند.
«نوای برادوی» ۱۹۲۹ The Broadway Melody طرح داستانی نمایشی و تجاری داشت که در آن دو خواهر برای رسیدن به مردی خوشظاهر و خوشصدا با یکدیگر رقابت میکردند. این فیلم که از طرف شرکت رسانهای مترو گلدوین مایر به عنوان اولین فیلم تماماً گفتگو، تماماً آواز، تماماً رقص تبلیغ شده بود، محبوبیت عمومی پیدا کرد و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۲۹ شد. پس از آن هجوم استودیوهای فیلمسازی برای استخدام استعدادهای صحنه به وجود آمد؛ به این جهت که نسخههای فیلمشده پرزرق و برقی از نمایشهای محبوب برادوی بسازند. «جلوه عشق» ۱۹۲۹ The Love Prada محصول کمپانی پارامونت با درخشش موریس شوالیر و یک ستاره تازه وارد به نام جانت مکدونالد و به نویسندگی گای بولتون به نمایش درآمد.
برادران وارنر اولین اپراتا روی صحنه به نام «آواز بیابان» The Desert Sang را در سال ۱۹۲۹ ساختند. آنها هیچ هزینهای را متحمل نشدند و درصد زیادی از فیلم را به صورت تکنیکالر فیلمبرداری کردند. بعد از این فیلم، اولین فیلم تماماً رنگی و تماماً ناطق موزیکال تحت عنوان On with the Show ۱۹۲۹ به اکران درآمد. محبوبترین فیلم ۱۹۲۹، دومین فیلم تماماً رنگی و تماماً ناطق به نام ۱۹۲۹ Gold Diggers of Broadway بود. این فیلم تمامی رکوردهای گیشه را شکست و تا سال ۱۹۳۹ پرفروشترین فیلم تاریخ سینما به شمار میرفت.
ناگهان بازار سینما از فیلمهای موزیکال، اپراتا و نمایشهای آمیخته (revue، آمیزهای از آواز و رقص و قطعات کوتاه فکاهی یا طنزآمیز) مملو گشت.
فیلمهای بعدی تماماً رنگی و تماماً موزیکال که در سالهای بین ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ تولید شدند به این قرار هستند: «نمایش نمایشها» ۱۹۲۹ The Show of Shows، «سالی» ۱۹۲۹ Sally، «پادشاه واگابوند» ۱۹۳۰ The Vagabond King، «از این طریق دنبال کنید» ۱۹۳۰ Follow Thru، «جاذبههای شهر بزرگ» ۱۹۳۰ Bright Lights، «طلوع طلایی» ۱۹۳۰ Golden Dawn، «همه چیز را نگه دارید» ۱۹۳۰ Hold Everything، «آهنگ سرکش» ۱۹۳۰ The Rogue Song، «نغمه شعله» ۱۹۳۰ Song of the Flame، «نغمه غرب» ۱۹۳۰ Song of the West، «کیتی بلایرس نازنین» ۱۹۳۰ Sweet Kitty Bellairs، «زیر ماه تگزاس» ۱۹۳۰ Under a Texas Moon، «عروس هنگ» ۱۹۳۰ Bride of the Regiment، «بزنبکوب!» ۱۹۳۰ Whoopee!، «سلطان جاز» ۱۹۳۰ King of Jazz، «شبهای وین» ۱۹۳۰ Viennese Nights و «دوباره مرا ببوس» ۱۹۳۰ Kiss Me Again. علاوهبر این موارد، تعداد زیادی آثار برجسته موزیکال با سکانسهای رنگی نیز اکران شدند.
هالیوود بیش از ۱۰۰ فیلم موزیکال را در سال ۱۹۳۰ تولید کرد ولی این رقم در سال ۱۹۳۱ تنها به ۱۴ عنوان تقلیل یافت. تا اواخر سال ۱۹۳۰، بینندگان از دیدن فیلمهای موزیکال فوقاشباع شده بودند و استودیوها مجبور بودند تا موسیقی را تا حد ممکن از فیلمها کم کنند. به عنوان مثال فیلم «پایه مهمانی» ۱۹۳۰ Life of the Party در اصل به عنوان یک فیلم تماماً رنگی و تماماً موزیکال کمدی تولید شده بود ولی پیش از نمایش، ترانههای آن بریده شد. همین موضوع در مورد «پنجاه میلیون فرانسوی» ۱۹۳۱ Fifty Million Frenchmen و «رژه منهتن» ۱۹۳۲ Manhattan Parade نیز اتفاق افتاد که هر دو مورد به طور کامل به صورت تکنیکالر فیلمبرداری شده بودند.
مارلین دیتریش در فیلمهایی که حضور داشت ترانه های موفقی را اجرا کرد. راجرز و هارت فیلمنامههای پرمخاطبی را نوشتند و بازخوردهای خوبی دریافت کردند اما محبوبیت آنها در سال ۱۹۳۲ کاهش پیدا کرد. مردم به سرعت با فیلمهای موزیکال رنگی ارتباط برقرار کرده بودند ولی در نهایت افت محبوبیت آنها موجب افت محبوبیت فیلمهای موزیکال تماماً رنگی شد.
بازبی برکلی
جذابیت و زیبایی فیلمهای موزیکال دوباره در سال ۱۹۳۳ احیا شد. بازبی برکلیِ کارگردان شروع به گسترش رقص سنتی با ایدههای برگرفته از رژه نظامی و به صورت موشکافانهای کرد که او به عنوان یک سرباز در طول زمان جنگ جهانی اول تجربه کرده بود. برکلی تعداد زیادی از فیلمهای خود را نظیر «خیابان ۴۲» ۱۹۳۳ ۴۲nd Street و ۱۹۳۳ Gold Diggers of 1933 به سبک منحصر به فردی طراحی کرد. رقصهای برکلی عمدتاً از روی صحنه آغاز میشدند. با این حال او به تدریج پا را فراتر از محدودیتهای فضای تئاتری گذاشت: روالهای هوشمندانه او، درگیر کردن بدنهای انسانی به جهت شکل دادن الگوهایی مثل کالئیدوسکوپ؛ به گونهای که هرگز نمیتواند با یک صحنه واقعی مطابقت داشته باشد و دیدگاه مورد نظر، مستقیما از بالا مشاهده میشود.
واحد تولید فرید
در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، یک واحد تولیدی در مترو گلدنمایر به سرپرستی آرتور فرید تغییری ایجاد کرد؛ از فیلمهای موزیکال ازمدافتاده که فرمول آنها تکراری شده بود به چیزی جدیدتر. (با این حال، آنها همچنین بازسازیهای تکنیکالر از فیلمهای موزیکالی چون Show Boat تولید کردند که قبلا در دهه ۱۹۳۰ فیلمبرداری شده بود.)
در سال ۱۹۳۹، فرید به عنوان مدیر تولید برای فیلم «بیتجربهها» Babes in Arms استخدام شد. واحد تولیدی فرید با شروع سال ۱۹۴۴ کار خود را با «مرا در سنت لوئیس ملاقات کن» Meet Me in St. Louis آغاز کرد. فرید تلاش کرد تا حدودی مستقل از استودیو خودش کار کند با این هدف که تعدادی از محبوبترین و شناختهشدهترین نمونههای ژانر موزیکال را تولید کند. محصولات این تولیدکننده عبارتند از: «رژه عید پاک» ۱۹۴۸ Easter Parade، «در جستجوی تفریحات شهری» ۱۹۴۹ On the Town، «یک آمریکایی در پاریس» ۱۹۵۱ An American in Paris، «آواز در باران» ۱۹۵۲ Singin’ in the Rain، «واگن دسته موزیک» ۱۹۵۳ The Band Wagon و «ژیژی» ۱۹۵۸ Gigi.
فیلمهای موزیکال استودیو که تولیدکننده آنها فرید نبود نیز شامل «هفت عروس برای هفت برادر» ۱۹۵۴ Seven Brides for Seven Brothers و «قشر مرفه» ۱۹۵۶ High Society میشود. این استودیو همچنین «مردها و عروسکها» Guys and Dolls ساموئل گلدوین را در سال ۱۹۵۵ توزیع کرد.
این دوره ستارههای موزیکالی به خود دیده که همچنان نامهای آشنا و ماندگاری هستند. از بین آنها میتوان به جودی گارلند، جین کلی، ان میلر، دانالد اوکانر، سید شریس، میکی رونی، وِرا-اِلن، جین پاول، هاوارد کیل و کاترین گریسون اشاره کرد. فرد آستر نیز برای «رژه عید پاک» Easter Parade از بازنشستگی بیرون آمد و یک بازگشت پایدار را به ارمغان آورد.
ژانر موزیکال در دوران پسا کلاسیک
جریانی از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز شد و تا به امروز که ادامه داشته است؛ ژانر موزیکال دیگر مانند گذشته پولساز نبوده است به طوری که هممانند دوران کلاسیک بتواند به موفقیت فیلمهای محبوب خود مطمئن باشد و تکیه کند. تعداد تماشاگران این سبک از فیلمها کاهش یافت و فیلمهای موزیکال کمتری تولید شدند. از این رو این ژانر تا حدودی از جریان اصلی خارج و تخصصیتر شد.
ژانر موزیکال در دهه ۱۹۶۰
در دهه ۱۹۶۰، فیلمهایی نظیر «داستان وست ساید» ۱۹۶۱ West Side Story، «جیپسی» ۱۹۶۲ Gypsy، «مرد موسیقی» ۱۹۶۲ The Music Man، «خداحافظ خداحافظ بردی» ۱۹۶۳ Bye Bye Birdie، «بانوی زیبای من» ۱۹۶۴ My Fair Lady، «مری پاپینز» ۱۹۶۴ Mary Poppins، «اشکها و لبخندها» ۱۹۶۵ The Sound of Music، «یک چیز خندهدار که در راه انجمن اتفاق افتاد» ۱۹۶۶ A Funny Thing Happened on the Way to the Forum، «کتاب جنگل» ۱۹۶۷ The Jungle Book، «میلی کاملاً مدرن» ۱۹۶۷ Thoroughly Modern Millie، «الیور!» ۱۹۶۸ Oliver! و «دختر شوخ» ۱۹۶۸ Funny Girl هم در گیشه موفق عمل کردند و هم توانستند نظر منتقدان را جلب کنند. موفقیت این فیلمها نشان داد که موزیکال سنتی در وضعیت خوبی به سر میبرد.
در عین حال، فیلمساز فرانسوی، ژاک دمی، فیلمهای موزیکال جاز مثل «چترهای شربورگ» ۱۹۶۴ Les Parapluies de Cherbourg و «دختران جوان روشفور» ۱۹۶۷ Les Demoiselles de Rochefort را خلق کرد. این فیلمها در نظر منتقدان بینالمللی بسیار محبوب واقع شدند.
محبوبیت فیلمهای موزیکال به شدت تحتتاثیر موسیقی راک اند رول و آزادی و جوانی مرتبط با آن قرار گرفته بود. الویس پریسلی تعدادی فیلم ساخت که به لحاظ فرمیک، با موزیکالهای قدیمی برابری میکرد. هرچند فیلمهایی مثل «شبزندهداری با بزن و بکوب» ۱۹۶۴ A Hard Day’s Night و «کمک!» ۱۹۶۵ Help! با درخشش گروه بیتلز همراه بود؛ به لحاظ فنی نیز جسورانه عمل شده بود.
بیشتر فیلمهای ژانر موزیکال دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ از جمله «اکلاهما!» ۱۹۵۵ Oklahoma! و «اشکها و لبخندها» ۱۹۶۵ The Sound of Music اقتباسهای صریح یا بازسازیهای تولیدات موفق تئاتری بودند. موفقترین موزیکالهای دهه ۱۹۶۰ به طور خاص در مورد فیلم، «مری پاپینز» و «کتاب جنگل»، هر دو از بزرگترین فیلمهای دیزنی در تمام دورانها بودهاند.
عملکرد فوقالعاده «اشکها و لبخندها» در گیشه به استودیوهای بزرگ هالیوودی اعتماد به نفس بیشتری بخشید تا فیلمهای موزیکال طولانیتر و با بودجه بیشتری تولید کنند. با وجود موفقیتهای چشمگیر برخی از این فیلمها، هالیوود در اواخر دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰، تعداد زیادی فیلم موزیکال ضعیف و شکستخورده تولید کرد که به طور جدی درباره سلیقه عمومی بد قضاوت میکردند. این فیلمها که به لحاظ تجاری یا در نظر منتقدان کاملاً ناموفق بودند شامل «کملوت» ۱۹۶۷ Camelot، «رنگینکمان فینیان» ۱۹۶۸ Finian’s Rainbow، «سلام، دالی!» ۱۹۶۹ Hello, Dolly! ، «چریتی نازنین» ۱۹۶۹ Sweet Charity، «دکتر دولیتل» ۱۹۶۷ Doctor Dolittle، «ستاره!» ۱۹۶۸ Star!، «لیلی دوستداشتنی» ۱۹۷۰ Darling Lili، «خداحافظ، آقای چیپس» ۱۹۶۹ Goodbye, Mr. Chips، «واگنت را رنگ کن» ۱۹۶۹ Paint Your Wagon، «نغمه نروژ» ۱۹۷۰ Song of Norway، «در یک روز آفتابی همهجا را میتوانی ببینی» ۱۹۷۰ On a Clear Day You Can See Forever، «مردی از لا مانتا» ۱۹۷۲ Man of La Mancha، «افق گمشده» ۱۹۷۳ Lost Horizon و «میم» ۱۹۷۴ Mame میشود. در مجموع و به تنهایی این شکستها چندین استودیو بزرگ را فلج کرده بودند.
ژانر موزیکال در دهه ۱۹۷۰
در دهه ۱۹۷۰، تغییر فرهنگ فیلم و جمعیت سینماروها، باعث شد تاکید بیشتری بر واقعگرایی خشن رخ دهد. حال آنکه، سرگرمی خالص و نوع تئاترگونه موزیکالهای هالیوودی دوران کلاسیک ازمدافتاده و قدیمی تلقی میشد. با وجود این، «ویولنزن روی بام» ۱۹۷۱ Fiddler on the Roof و «کاباره» ۱۹۷۱ Cabaret فیلمهای موزیکال سنتیتری بودند که به میزان زیادی از نمایشهای تئاترهای روی صحنه اقتباس شده بودند و موفقیتهای بزرگی هم در نظر منتقدان و هم عموم مردم به دست آوردند.
تغییر آداب و رسوم و سنتهای اجتماعی (انقلاب جنسی در دهه ۱۹۶۰ ایالات متحده) و لغو شدن رسمی آئیننامه هِیز در سال ۱۹۶۸ در تغییر ذائقه مخاطبان عمومی سینما سهم داشت. فیلم ۱۹۷۳ اندرو لوید وبر و تیم رایس، «سوپراستار، عیسی مسیح» Jesus Christ Superstar توسط گروههای مذهبی مورد انتقاد قرار گرفت اما در کل با استقبال خوبی روبرو شد.
در اواسط دهه ۱۹۷۰، فیلمسازان از ژانر موزیکال به نفع استفاده از موسیقی محبوب راک و یا گروههای موسیقی پاپ به عنوان موسیقی پسزمینه، تا حدی به امید فروش یک آلبوم موسیقی متن به طرفداران، دوری کردند.
نسخه ۱۹۸۰ فیلم «گریس» Grease یک نمایش پرسروصدا بود، چراکه آهنگهای آن از نوع تصنیفهای اصیل پاپ ۱۹۵۰ بودند. با این حال دنباله آن، «گریس ۲» (که در سال ۱۹۸۲ اکران شد.) با فروش کمی در گیشه روبرو شد. فیلمهایی مانند «بانو بلوز میخواند» ۱۹۷۲ Lady Sings the Blues، «اینطور چیزها» ۱۹۷۹ All That Jazz و «نیویورک، نیویورک» ۱۹۷۷ New York, New York درباره اجراکنندگانی هستند که درامهای زبر و زمخت و آوازهای موزیکال را درهمآمیخته و ترکیب کرده بودند تا به عنوان بخش دایاجتیک خط داستانی تولید شده باشند.
برخی از فیلمهای موزیکالی که در بریتانیا با این فرم ساخته شدند؛ عبارتند از: «اوه! چه جنگ دلپذیری» ۱۹۶۹ Oh! What a Lovely War به کارگردانی ریچارد اتنبرا، «باگزی مالون» ۱۹۷۶ Bugsy Malone به کارگردانی آلن پارکر و «تامی» ۱۹۷۵ Tommy و «لیستومانیا» ۱۹۷۵ Lisztomania هر دو به کارگردانی کن راسل.
تعدادی از فیلمهای در ژانر موزیکال که در این دوره همچنان ساخته میشدند به لحاظ اقتصادی و انتقادی و یا هر دو موفقیتهای کمتری از موزیکالهای دوران اوج داشتند. از بین آنها میتوان به «۱۷۷۶» (تولیدشده در سال ۱۹۷۲)، «جادوگر» ۱۹۷۸ The Wiz، «در آخرین عشق طولانی» ۱۹۷۵ At Long Last Love، «میم» ۱۹۷۴ Mame، «مردی از لا مانتا» ۱۹۷۲ Man of La Mancha، «افق گمشده» ۱۹۷۳ Lost Horizon، «خداپسند» Godspell، «شیخ بهشت» ۱۹۷۴ Phantom of the Paradise، «بانوی شوخ» ۱۹۷۵ Funny Lady (دنباله «دختر شوخ» ۱۹۶۸ Funny Girl باربارا استرایسند)، «موسیقی کوتاه شبانه» ۱۹۷۷ A Little Night Music و «مو» ۱۹۷۹ Hair اشاره کرد. منتقدان به قدری در مورد «در آخرین عشق طولانی» ۱۹۷۵ At Long Last Love خشمگین شدند که هرگز به این فیلم اجازه پخش ویدیوی خانگی داده نشد. فیلمهای موزیکال فانتزی نظیر «اسکروج» ۱۹۷۰ Scrooge، «پرنده آبی» ۱۹۷۶ The Blue Bird، «شازده کوچولو» ۱۹۷۴ The Little Prince، «ویلی وانکا و کارخانه شکلاتسازی» ۱۹۷۱ Willy Wonka & the Chocolate Factory، «اژدهای پیت» ۱۹۷۷ Pete’s Dragon و «تختخواب سحرآمیز» ۱۹۷۱ Bedknobs and Broomsticks (محصول دیزنی) نیز در دهه ۱۹۷۰ اکران شدند که مورد آخر، برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای تصویری شد.
ژانر موزیکال در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰
در دهه ۱۹۸۰، سرمایهگذاران به طور فزایندهای در ژانر موزیکال با یک اطمینان خاطری رشد کردند که البته آنها تا حدودی تحت تاثیر موزیکالهای برادوی و تئاتر وست اند لندن قرار گرفته بودند. از تولیدات دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میتوان به «اپل» ۱۹۸۰ The Apple، «زانادو» ۱۹۸۰ Xanadu، «برادران بلوز» ۱۹۸۰ The Blues Brothers، «آنی» ۱۹۸۲ Annie، «معنای زندگی از مانتی پایتون» ۱۹۸۳ Monty Python’s The Meaning of Life، «بهترین فاحشهخانه کوچک در تگزاس» ۱۹۸۲ The Best Little Whorehouse in Texas، «ویکتور ویکتوریا» ۱۹۸۲ Victor/Victoria، «آزاد» ۱۹۸۴ Footloose، «تند پیش بر» ۱۹۸۵ Fast Forward، «خط همسرایان» ۱۹۸۵ A Chorus Line، «فروشگاه کوچک ترسها» ۱۹۸۶ Little Shop of Horrors، «منطقه ممنوعه» ۱۹۸۰ Forbidden Zone، «تازهکاران مطلق» ۱۹۸۶ Absolute Beginners، «مارپیچ» ۱۹۸۶ Labyrinth، «اویتا» ۱۹۹۶ Evita و «همه میگویند دوستت دارم» ۱۹۹۶ Everyone Says I Love You اشاره کرد. به هر روی فیلم موزیکال «نمیتوان موسیقی را متوقف کرد» ۱۹۸۰ Can’t Stop the Music با درخشش ویلیج پیپل یک تلاش فاجعهبار برای احیا موزیکالهای سبک قدیمی بود و در نهایت با بیتفاوتی مخاطبان در سال ۱۹۸۰ اکران شد.
بسیاری از فیلمهای انیمیشنی این دوره که عمدتاً متعلق به دیزنی بودند؛ بیشتر شامل موسیقیهای سنتی میشدند. هاوارد اشمن، آلن منکن و استفان شوارتز از تئاترهای موزیکال قدیمی تجربه داشتند و در این زمان، آهنگهایی برای فیلمهای انیمیشنی میساختند. در واقع جایگزینی برای دست راست دیزنی، برادران شرمن، شدند. با شروع سال ۱۹۸۹ و البته رنسانس دیزنی، «پری دریایی کوچولو» ۱۹۸۹ The Little Mermaid روح تازهای به فیلمهای موزیکال بخشید. تعدادی از موزیکالهای انیمیشنی موفق عبارتند از: «علاءالدین» ۱۹۹۲ Aladdin، «گوژپشت نتردام» ۱۹۹۶ The Hunchback of Notre Dame و «پوکوهانتس» ۱۹۹۵ Pocahontas که به طور کامل از دیزنی بودند. «کابوس قبل از کریسمس» ۱۹۹۳ The Nightmare Before Christmas تولید شرکت تاچاستون پیکچرز که تحت مالکیت والت دیزنی بود. «شاهزاده مصر» ۱۹۹۸ The Prince of Egypt از شرکت انیمیشنسازی دریمورکس، «آناستازیا» ۱۹۹۷ Anastasia به کارگردانی دان بلات از استودیو انیمیشنسازی فاکس و «ساوت پارک: گندهتر، درازتر و کوتاهنشده» از پارامونت. («دیو و دلبر» ۱۹۹۱ Beauty and the Beast و «شیر شاه» ۱۹۹۴ The Lion Kingموفقیتهای چشمگیری داشتند و در واقع از تئاتر اقتباس شده بودند.)
ژانر موزیکال در قرن بیست و یکم
در قرن بیست و یکم فیلمهای ژانر موزیکال با موزیکالهای تاریکتر، موزیکالهای زندگینامهای، موزیکالهای حماسی درام و موزیکالهای کمدی-درام نظیر «مولن روژ!» ۲۰۰۱ Moulin Rouge!، «شیکاگو» ۲۰۰۲ Chicago، «سربهراه باش» ۲۰۰۵ Walk the Line، «دختران رویایی» ۲۰۰۶ Dreamgirls، «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» ۲۰۰۷ Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street ، «بینوایان» ۲۰۱۲ Les Misérables و «لا لا لند» ۲۰۱۶ La La Land دوباره احیا شد؛ همه این فیلمها جایزه گلدنگلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی را در سال مربوط به خود برنده شدند.
با این حال فیلمهایی مثل «شبح اپرا» ۲۰۰۴ The Phantom of the Opera، «اسپری مو» ۲۰۰۷ Hairspray، «ماما میا!» ۲۰۰۸ Mamma Mia!، «نه» ۲۰۰۹ Nine، «بهسوی جنگل» ۲۰۱۴ Into the Woods، «بزرگترین شومن» ۲۰۱۷ The Greatest Showman و «بازگشت مری پاپینز» ۲۰۱۸ Mary Poppins Returns تنها نامزد دریافت این جایزه شدند. «شیکاگو» ۲۰۰۲ Chicago اولین فیلم موزیکال بعد از «الیور!» ۱۹۶۸ Oliver! است که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم میشود.
مستند تاریخی «عمل کشتن» The Act of Killing به کارگردانی جاشوآ اوپنهایمر نامزد دریافتِ جایزه اسکار بهترین فیلم مستند بلند در سال ۲۰۱۳ شد که البته میتوان آن را به نوعی یک موزیکال غیرداستانی در نظر گرفت.
یک گرایش موزیکال خاص، تعداد رو به افزایش جوکباکس بود که براساس موسیقی از هنرمندان مختلف راک/ پاپ در صفحه بزرگ پخش میشد، که برخی از آنها براساس نمایشهای برادوی بودند. نمونههایی از فیلمهای موزیکال جوکباکس که براساس برادوی بودند؛ «ماما میا!» (ABBA)، «دوران راک» ۲۰۱۲ Rock of Ages و «تابش آفتاب در لیث» ۲۰۱۳ Sunshine on Leith The Proclaimers هستند. نمونههای اصلی شامل «از اینسو تا آنسوی دنیا» ۲۰۰۷ Across the Universe (گروه بیتلز)، «مولن روژ!» (چندین پاپ محبوب متنوع) و «دیروز» ۲۰۱۹ Yesterday (گروه بیتلز) هستند.
دیزنی همچنین با «افسونزده» ۲۰۰۷ Enchanted، «شاهدخت و قورباغه» ۲۰۰۹ The Princess and the Frog، «گیسوکمند» ۲۰۱۰ Tangled، «وینی د پو» ۲۰۱۱ Winnie the Pooh، «ماپتها» ۲۰۱۱ The Muppets، «منجمد» ۲۰۱۳ Frozen، «ماپتها: تحت تعقیب» ۲۰۱۴ Muppets Most Wanted، «بهسوی جنگل» ۲۰۱۴ Into the Woods، «موانا» ۲۰۱۶ Moana و «بازگشت مری پاپینز» ۲۰۱۸ Mary Poppins Returns به ژانر موزیکال بازگشت. دیزنی به دنبال موفقیتهای لایواکشنهای فانتزی اقتباسی از تعدادی از فیلمهای بلند انیمیشنی خود، یک لایو اکشن از نسخه «دیو و دلبر» ۲۰۱۷ Beauty and the Beast تولید کرد. دیزنی اولین لایو اکشن فانتزی اقتباسی را به صورت یک پک کامل از یک موزیکال تمام عیار با موسیقیهای جدید عرضه کرد. دومین فیلم از لایو اکشن های اقتباسی «علاءالدین» ۲۰۱۹ Aladdin و سومین مورد «شیرشاه» ۲۰۱۹ The Lion King است که هر دو دارای آهنگهای جدیدی هستند.
پیکسار همچنین «کوکو» ۲۰۱۷ Coco، اولین فیلم انیمیشن موزیکال کامپیوتری خود را تولید کرد. از دیگر فیلمهای انیمیشنی موزیکال میتوان به «ریو» ۲۰۱۱ Rio، «ترولها» ۲۰۱۶ Trolls، «آواز» ۲۰۱۶ Sing، «پاکوچولو» ۲۰۱۸ Smallfoot و «عروسکهای زشت» ۲۰۱۹ UglyDolls اشاره کرد.
فیلمهای زندگینامهای درباره هنرمندان موسیقی و شومنها نیز در قرن بیست و یکم زیاد بودند. از نمونههای مطرح میتوان به «۸ مایل» ۲۰۰۲ ۸ Mile (امینم)، «ری» ۲۰۰۴ Ray (ری چارلز)، «سربهراه باش» ۲۰۰۵ Walk the Line (جانی کش و جون کارتر)، «زندگی گلگون» ۲۰۰۷ La Vie en rose (ادیت پیاف)، «نوتوریوس» ۲۰۰۹ Notorious (نوتوریوس بی. آی. جی) ، «پسران نیوجرسی» ۲۰۱۴ Jersey Boys (گروه چهار فصل)، «عشق و بخشش» ۲۰۱۴ Love and Mercy (برایان ویلسون)، «آلیا: پرنسس R&B» ۲۰۱۴ Aaliyah: The Princess of R&B (آلیا دانا هاوتون)، «برخیز» ۲۰۱۴ Get on Up (جیمز براون)، «ویتنی» ۲۰۱۵ Whitney (ویتنی هیوستون)، «مستقیم از کامپتن» ۲۰۱۵ Straight Outta Compton (N.W.A)، «بزرگترین شومن» ۲۰۱۷ The Greatest Showman (فینیاس تیلور بارنوم)، «راپسودی بوهمی» ۲۰۱۸ Bohemian Rhapsody (فردی مرکوری)، «لکه» ۲۰۱۹ The Dirt (ماتلی کرو) و «راکتمن» ۲۰۱۹ Rocketman (التون جان) اشاره کرد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته بررسی ژانر موزیکال اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.