آنتونیو باندراس دربارهٔ پدرو آلمودوار و انقلابی که در سینمای اسپانیا به پا کرد میگوید
آنتونیو باندراس بازیگر اسپانیایی در فیلمهای موفقی از جمله «نقاب زورو»، «اویتا» و «بچههای جاسوس» بازی کرده و با کارگردانهای بزرگی مثل جاناتان دمی، رابرت رودریگز، استیون سودربرگ و جولی تایمور همکاری داشته است. اما معروفیت باندراس بیش از هر چیز به خاطر حضور در ۸ فیلم پدرو آلمودوار بوده است.
درد و شکوه Pain and Glory که برای باندراس نخل طلای بهترین بازیگر مرد را به ارمغان آورد، هر دو هنرمند را به سرعت در مسیر رقابتهای اسکار قرار داد.
همچنین بخوانید:
بررسی و نقد فیلم Pain and Glory؛ شاهکار جدید پدرو آلمودوار
در راستای مضامین خلاقیت، تلفیق و گذر زمان در این فیلم، باندراس دربارهٔ اولین روزهای بازیگریاش با ورایتی مصاحبهای داشته است. این مجله اولین بار از آنتونیو باندراس در اکتبر سال ۱۹۸۲ و پس از نقد دو فیلم «هزارتوی شور» و «مژه مصنوعی» در یک صفحه نام برد. باندراس از زادگاهش مالاگا، شهری که در آن یک گروه تئاتر راهاندازی کرده و با نمایشی از او به نام «گروه سرود» افتتاح شد، این گفتگو را انجام داده است.
کمتر در ورایتی پیش میآید که نام کسی برای اولین بار در یک صفحه دو بار آورده شود.
آن دو فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم سنسباستین نمایش داده شدند. «هزارتوی شور» فیلم بسیار جالبی بود؛ یکی از اولین فیلمهای آلمودوار که به صورت رسمی انتخاب شده بود. من در بالکن و در گروهی بودم که یک پرچم اسپانیا جلوی ما بود. ما پشت آن پرچم شبیه گروه پانک «سکس پیستولز» بودیم! برخی مردم نسبت به این فیلم واکنش خشنی داشتند و عدهای دیگر بهشدت آن را تشویق میکردند. یادم است با خود فکر کردم: «اتفاقاتی که امشب رخ میدهد واقعا فوقالعاده است». من فهمیدم که آلمودوار فراتر از یک کارگردان است؛ شیوهٔ بیان او همراه با نوعی جنبش اجتماعی بود.
چرا واکنشها انقدر شدید بود؟
در آن زمان هنوز درگیر نتایج رژیم فرانکو بودیم و این فیلم برای ما غیر قابل تصور بود. برخی گمان میکردند آلمودوار بیش از این دوام نخواهد آورد. آنها متوجه استقامت و ایمان او نسبت به شخصیت و سبک خودش نبودند. او مثل انقلابی بود که پایههای سینمای اسپانیا و جنبههای اخلاقی کشور را متزلزل کرد. این که من هم بخشی از آن انقلاب بودم بسیار فوقالعاده بود.
شخصیت شما در «درد و شکوه» دربارهٔ “سینمای زمان بچگی من” صحبت میکند. این سینما چگونه بود؟
پدرم من را با خود برای تماشای فیلم به سینما میبرد. در «درد و شکوه»، پدرو آلمودوار یک سینمای تابستانی را توصیف میکند در فضاهای باز بزرگ و روی دیوار فیلم به نمایش میگذاشتند. من هم تجربه مشابهی از سینماهای روباز در یک روستای کوچک داشتم. این مکان تقریبا در کل سال، استبل اسبها بود اما در طول تابستان، دیوارها آزاد میشدند و مقابل آن صندلی چیده میشد. واقعا تجربه زیبایی بود. علاوه بر این، خانهٔ عمهٔ من در روستای دیگری دو پنجره داشت که من و برادرم میتوانستیم از آنجا فیلمهای تابستانی را تماشا کنیم. عمه برای ما شام میآورد و ما این شانس را داشتیم که دو فیلم ببینیم: یکی ساعت ۸ و دیگری ۱۰ شب. البته آن موقع فیلمهای ویدیویی وجود نداشتند و همه فیلمها روی صفحههای بزرگ نمایش داده میشدند.
این فیلمها اسپانیایی بودند؟
آنها معمولا فیلمهای آمریکایی را نمایش میدادند. صنعت فیلمسازی اسپانیا در آن زمان زیاد بزرگ نبود. کارلوس سائورا و لوئیس بونوئل فیلمهای اسپانیایی جالب، هنری و سیاسی متعددی ساخته بودند. فیلمهای آنها در عرصه بینالمللی جزو آثار مهم بودند، اما به عنوان یک کودک اجازهٔ تماشای این فیلمها را نداشتیم.
آقای باندراس چه فیلمهای آمریکایی را تماشا کردید؟
اولین فیلمی که به خاطر دارم «۲۰,۰۰۰ فرسنگ زیر دریا» بود که همراه با پدرم دیدم. تمام رنگها و جزئیات این فیلم را به خوبی به یاد میآورم. فیلم دیگری که خیلی دوست داشتم فیلم موزیکال «الیور!» با بازی مارک لستر بود. یادم میآید در یک صبح یکشنبه در مالاگا فیلم سیاه و سفیدی با بازی تایرون پاور به نام «علامت زورو» را هم تماشا کردیم.
این مقاله برگرفته از نوشته تیم گری در سایت variety.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته آنتونیو باندراس دربارهٔ پدرو آلمودوار و انقلابی که در سینمای اسپانیا به پا کرد میگوید اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.
پرسش پاسخ سوالات تفریحی
پرسش پاسخ سوالات هنری و زندگی
پرسش پاسخ سوالات درسی
پاسخ به سوالات کامپیوتری و تکنولوژی