نقد و بررسی فیلم قاپزنی Snatch ساخته گای ریچی
آن نوع از چابکی و آن سنخ از جلا و تازگی که فیلم قفل، انبار و دو بشکه باروت Lock, Stock and Two Smoking Barrels به سینمای دنیا ارائه داد تا آن زمان نظیر نداشت. به همین خاطر ابرهای توفانزا بر فراز پروژه بعدی گای ریچی سایه افکنده بود و انواع هیاهوها و بازار شایعات دربارهی فیلم بعدی او، یعنی قاپزنی Snatch داغ داغ بود. به خاطر همین هم بود که ریچی برای اطمینان خاطر از اجراهای باکیفیت به سراغ بازیگرانی از آن سوی اقیانوس رفت تا تیم فنیاش را که اکثراً انگلیسی بودند تکمیل کند؛ او بازیگرانی آمریکایی چون برد پیت، بنیسیو دل تورو، و دنیس فارینا را برای این فیلم به خدمت گرفت.
اما اینکه ریچی خودش را قربانی نام و آوازه نمیکند و زیادی خودش را دست بالا نمیگیرد موضوعی تکاندهنده است. جالب است که او اکثر عوامل فنی دستدومی را که در فیلم قبلیاش حضور داشتند کنار میگذارد. جیسون استاتهام مهمترین بازمانده از آن فیلم در پروژهی جدید به شمار میآید و یکی از نقشهای اصلی قاپزنی Snatch را بر عهده دارد: او نقش یک هوادار بوکس و برگزارکنندهی مسابقات بوکس زیرزمینی و غیرقانونی را بازی میکند و در فیلم او را تُرکیش (به معنای ترکیهای) صدا میکنند؛ او در فیلم به سراغ شخصیتی کولی و اهل دعوا میرود که برد پیت نقشش را بازی میکند؛ ترکیش سعی میکند او را مجاب کند که با لحاظکردن مقادیری احتیاط و خویشتنداری به یک مسابقهی بوکس زیرزمینی وارد شود و ببازد.
یکی از ترفندهای دیگر ریچی برای این فیلم استفادهی افراطی او از کولاکی از خطوط روایی و پیرنگها و طرحهایی است که به موازات هم پیش میروند و در هم تنیده میشوند، و همین تمهید موجب میشود که تدوین تو در تو و پرحرارتی در فیلم رقم بخورد و کار به جایی بکشد که اگر لحظهای پلک بزنید بخش تعیینکنندهای از چموخمهای روایتی را از کف میدهید.
برد پیت در این فیلم وسط جماعتی از کولیها خوش میدرخشد و نسخهای کروکثیف و نخراشیده از جنون شخصیتِ تایلر در فیلم باشگاه مشتزنی Fight Club را به نمایش میگذارد که با خندههای بیمارگون و لهجهی عمداً دستکاریشدهاش توام میشود. ریچی تمام این جزئیات و برجستگیها را با شیرینکاریهای سبکپردازانه و حرکات نمایشیِ نوعاً تاثیرگذاری به تصویر میکشد، و این جذابیتهای بصری فیلم هستند که به طرزی موثر باعث میشوند بخش عمدهای از نواقص سناریوی گنگستری فیلم کمتر به چشم بیاید؛ گرچه، ریچی در دفاع از خود، برخی از آن نواقص را بسیار ارزشمند میانگارد (مثلاً سگی از نژاد پیتبول که در فیلم یک شی کلیدی را قورت میدهد.)
قاپزنی Snatch در سایر دقایق مدام به ورطهی نیرنگ درمیافتد و به دوز و کلک توسل میجوید. ریچی در فیلم قفل، انبار و دو بشکه باروت، آمیزهی جالب و عجیبی از کمدی سبک و گستاخ، و کشتوکشتار خونافشان را فرمولبندی کرده بود که آشکارا نمیشد نمونهی واقعی آن را در جایی جز استودیو پیدا کرد؛ استودیویی پر از بازیگران خوشتیپ بچهصورت و سلبریتیهای عجیبوغریب و خلوچل. هرچند فیلم قاپزنی Snatch آزاد و رها پیش میرود و با یکجور جامعهشناسی آبکی که پر از کاریکاتورهای قومی است بازی میکند. ریچی بدون شک استدلال میکند که در فیلمش همه را دست انداخته و همه جور آدمی را به تیپ لودهی مشنگِ ابله تبدیل کرده، و البته این حرفش کاملا درست است. اما شنیدن چنین دیالوگی در فیلم که میگوید «از کولیها متنفرم!» ناجور و متناقض و آشفته به نظر میرسد خصوصاً وقتی در فیلم این گزاره برای دستیافتن به تاثیری کمیک یا مضحک شدیداً تکرار شده باشد.
نویسنده و منبع: اندرو پالور، نشریهی گاردین
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته نقد و بررسی فیلم قاپزنی Snatch ساخته گای ریچی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.