بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما
به مناسبت ۳۱ ماه اکتبر و روز هالووین، منتقدین سایت ایندیوایر بیست فیلم ترسناک منتخب خود را در این لیست آوردهاند.
۲۰- مگس The Fly (دیوید کراننبرگ، ۱۹۸۶)
دیوید کراننبرگ ویژگیهای سرگرمکننده فیلمهای دهه ۸۰ را با داستانی ترسناک و روایتی از زاویهای جالب ترکیب کرد و نتیجه آن یکی از پرفروشترین فیلمهای آن سال شد. جف گلدبلوم در نقش دانشمندی بازی میکند که دستگاه تلهپورت ساخته خود را بر روی خودش امتحان میکند و در نتیجه آن به یک خرمگس تبدیل میشود. کراننبرگ در این فیلم با کمک جلوههای بصری دیدنی توانست مفهوم ژانر وحشت بدنی را به خوبی معرفی کند، ژانری که در آن تغییرات بدن به شکلی ترسناک به نمایش گذاشته میشود. این فیلم مرزهای فیلمهای ترسناک تا آن زمان را جابهجا کرد و باعث شد که به دنبال کمی انسانیت در پس این موجود ترسناک باشیم.
۱۹- برو بیرون Get Out (جوردن پیل، ۲۰۱۷)
پیل با این فیلم فراتر از ساختههای قبلی خود رفت و آغازگر ژانری جدید در مورد موضوع نژاد و نژادپرستی در جامعه آمریکا شد، موضوعی که بسیاری از مخاطبان هرگز از این زاویه به آن نگاه نکرده بودند. برو بیرون را میتوان در ژانر فیلمهای ترسناک روانشناسی قرار داد. جنبههای مختلف فیلم و نگاه آن به موضوع برتری نژاد بسیار جالب است، به طوریکه در خیلی از صحنهها مخاطب نمیداند باید بخندد یا باید در مورد مفاهیم ترسناک فیلم فکر کند. در آینده میتوان حال و هوای آمریکا در سال ۲۰۱۷ را در این فیلم دید.
۱۸- سکوت برهها The Silence of the Lambs (جاناتان دمی، ۱۹۹۱)
هانیبال لکتر حتی قبل از این ساخته دمی، شخصیتی شناخته شده بود، چرا که سکوت برهها دومین فیلم در مورد این شخصیت خلق شده توسط توماس هریس است. این فیلم با بازی آنتونی هاپکینز در نقش این قاتل زنجیرهای و جودی فاستر در نقش مامور افبیآی به یکی از فیلمهای ماندگار این ژانر تبدیل شد. هاپکینز با استفاده از تکه کلامهای جالب و ظاهری رعبآور استعداد شگفتانگیزش در بازیگری را در هر صحنه به نمایش گذاشته است. در کنار بازی او، شخصیتهای جالب با بازی فاستر و تد لوین نیز باعث تماشاییتر شدن داستان شده است. سکوت برهها به تنهایی میتوانست یک فیلم ترسناک موفق باشد، اما دمی، هاپکینز و فاستر آن را به سطح بالاتری رساندند و به مخاطب ثابت کردند که فیلمهای ترسناک همیشه موضوع مشترکی ندارند و هر کدام به شیوه خود مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند.
۱۷- نوسفراتو Nosferatu (اف. ام. مونائو، ۱۹۲۲)
از خیلی جهات میتوان نوسفراتو را شهروند کین فیلمهای ترسناک دانست. این فیلم که با اقتباسی آزاد از رمان نوشته برام استوکر ساخته شده بود، به دلیل شکایت او به خاطر عدم رعایت کپی رایت، تقریبا با شکست روبهرو شد. با اینحال داستان مونائو تنها برداشتی از رمان دراکولا بود، او با این فیلم، الهامبخش ساخت فیلمهای بسیاری در این ژانر شد. در کنار کارگردانی فوقالعاده مونائو، بازی ماکس شرک در نقش کنت اورلوک بود که این فیلم را ماندگار کرد.
۱۶- آروارهها Jaws (استیون اسپیلبرگ، ۱۹۷۵)
انسانها خیال میکنند که سیاره زمین را در اختیار خود دارند. انسان آنقدر به حاکمیت خود بر زمین مطمئن است که وقتی طبیعت چهره خشونتآمیزی از خود را نشان میدهد، بسیار تعجب میکنند. این جمله نشان دهنده ایده فیلم موفق و پرفروش استیون اسپیلبرگ است. آروارهها فیلمی در مورد نحوه زندگی کردن است، انسانها هر جایی را که بخواهند به تصرف خود درمیآورند. البته اگر کسی سعی نمیکرد در آبهای آزاد شنا کند، شاهد فیلمی به این جالبی نبودیم.
۱۵- آدمهای گربهای Cat People (ژاک تورنر، ۱۹۴۲)
هدف تهیهکننده ول لیوتون، ساخت فیلمهای ترسناک درجه دو بود و همکاری او با ژاک تورنر همیشه نتیجه خوبی داشت. تورنر در آدمهای گربهای با استفاده از صدا و تصاویر از زاویهها مختلف، بدون نشان دادن مستقیم آنها، اشاره به حضور نیروهای ماورالطبیعه دارد. علاوه بر فیلمبرداری فوقالعاده آن، شخصیت جالب زن داستان که خیال میکرد در هنگام عصبانیت به گربه تبدیل میشود را اضافه کنید.
۱۴- ۲۸ روز بعد 28 Days Later (دنی بویل، ۲۰۰۲)
نگاه دنی بویل به ژانر فیلمهای زامبی واقعا ترسناک و تاثیرگذار است. داستان این فیلم ۲۸ روز پس از شیوع یک بیماری ویروسی در بریتانیا روایت میشود، جایی که بازماندههای این اتفاق به دنبال راهی برای نجات خود میگردند. این فیلم فراتر از فیلمهای معمول این ژانر میرود و بر موضوع دیگری تمرکز دارد، اینکه چطور انسانها در تلاش برای نجات جان خود از انسانیت فاصله میگیرند. این ویروس عجیب باعث خشونت زیاد آدمها میشود، و این سوال مطرح میشود که آیا در حالت عادی این خشونت در ما وجود دارد و این ویروس تنها باعث آزاد شدن آن شده است یا نه. چیزی که باعث ترسناکتر شدن ۲۸ روز بعد میشود این است که میدانیم سناریو آن آنقدرها هم دور از ذهن نیست.
۱۳- آزمون بازیگری Audition (تاکاشی میکه، ۱۹۹۹)
تاکاشی میکه جدیدا صدمین ساخته خود را اکران کرده است، با اینحال به نظر میرسد هیچکدام از ساختههای او نمیتواند به پای آزمون بازیگری برسد. این فیلم که با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته ریو ایشیباشی ساخته شده است، آغاز و پایان کاملا متفاوتی دارد، به طوریکه مخاطب در بسیاری از قسمتهای فیلم نمیتواند مطمئن باشد که این فیلمی ترسناک است. در نهایت زمانی که مخاطب متوجه داستان میشود، آنقدر غرق فیلم شده است که دیگر نمیتواند چشم از آن بردارد.
۱۲- طلوع مردگان Dawn of the Dead (جورج رومرو، ۱۹۷۸)
جورج ای. رومرو توانایی فوقالعادهای در تبدیل کردن فضاهای آشنا برای مخاطب به محیطی کاملا عجیب و ناآشنا داشت. داستان طلوع مردگان در مرکز خریدی در مونروویل در پنسیلوانیا روایت میشود، جایی که بازماندههای حمله زامبیها در تلاش برای نجات جان خود هستند. البته اولینکاری که لازم است انجام دهند، کشتن زامبیهایی است که قصد حمله به آنها را دارند، خشونت یکی از عنصرهای همیشگی فیلمهای این ژانر است. پس از پیدا کردن آرامشی نسبی، این بازماندهها به زندگی کردن در این مرکز خرید ادامه میدهند. اما این اوضاع نمیتواند تا ابد ادامه پیدا کند.
۱۱- قرمز تیره Deep Red (داریو آرجنتو، ۱۹۷۵)
درست است که داریو آرجنتو خالق ژانر جالو نبود، اما او با ساخته سال ۱۹۷۵ خود، قرمز تیره، توانست این ژانر خلق شده توسط ماریو باوا را کامل کند. به این فیلم بینقصترین فیلم جالو تاریخ سینما نیز میگویند. داستان آن در مورد زنی است که توانایی خواندن ذهن را دارد و در بین تماشاچیان خود حضور افکار پلیدی را حس میکند. در نهایت این زن توسط همان فرد به قتل میرسد. دیوید همینگز در نقش پیانیستی که شاهد این قتل است، بازی میکند. آرجنتو از بسیاری از عناصر ثابت این ژانر، مانند قاتلی با دستکشهای مشکی و چاقویی در دست، پیچیدگیهای زیاد داستان، استفاده کرده است. آرجنتو در سال ۱۹۷۷ با سوسپیریا به شهرت جهانی میرسد، با اینحال قرمز تیره بهترین و موفقترین ساخته این کارگردان ایتالیایی است.
۱۰- شب مردگان زنده Night of the Living Dead (جرج رومرو، ۱۹۶۸)
فیلم سیاه و سفید مستقل جرج رومرو یکی از فیلمهای کلاسیک ژانر فیلمهای ترسناک و زامبی بود، میتوان گفت این فیلم باعث ابداع ژانر مدرن فیلمهای زامبی شد. افکتهای تصویری این فیلم بسیار ساده و بازیگران آن همه بازیگرانی مبتدی هستند. این ویژگیها باعث واقعیتر شدن فیلم و در نتیجه ترسناکتر شدن داستان آن شده است. با اینکه رومرو بارها اعلام کرد که نقش بن را مخصوصا برای بازیگری رنگینپوست ننوشته است، اما حضور شخصیت قهرمانی رنگینپوست در بین بازیگرانی سفیدپوست نکته جالبی در مورد این فیلم است. با اینکه فیلم به موضوع نژاد نمیپردازد، اما انتخاب بازیگران رومرو و پایان فیلمش باعث به وجود آمدن بحثها و آنالیزهای زیادی در مورد آن شد. بعدها فیلمهای زیادی براساس شب مردگان زنده ساخته شد.
۹- بیگانه Alien (ریدلی اسکات، ۱۹۷۹)
هرگز نمیتوان از بیگانه ریدلی اسکات فرار کرد، چرا که ریدلی همیشه در حال ساخت فیلمی در ادامه آن است. داستان جدیدترین ساختههای بیگانه پس از ۴۰ سال آنقدر از داستان اولین فیلم آن دور شده است که بسیاری میزان ترسناک بودن آن را به یاد ندارند: سفینه فضایی نوسترامو و خدمه آن به دلیل دریافت سیگنالی زودتر از برنامه از خواب بیدار میشوند و موجودی عجیب را پیدا میکنند. این موجود در سفینه آنها موجود دیگری را به دنیا میآورد که تمام سرنشینان این سفینه فضایی را به قتل میرساند. چه چیزی ترسناکتر از اینکه هیچکس در فضا صدای فریادهای شما را نمیشنود.
۸- موجود The Thing (جان کارپنتر، ۱۹۸۲)
جان کارپنتر در این ساخته خود ترس، پارانویا و تنهایی را به تصویر میکشد. محققانی در قطب جنوب به موجود فضایی برخورد میکنند که میتواند خودش را به شکل موجودات زنده دیگر در بیاورد. ترس و بیاعتمادی هر لحظه زیادتر میشود تا جایی که به بالاترین حد خود میرسد. افکتهای تصویری و طراحی این موجود فضایی یکی از بهترین طراحیها در تاریخ فیلمهای ترسناک است. فیلمی که تا لحظه آخر مخاطب را میخکوب نگه میدارد.
۷- چشمان بدون چهره Eyes Without a Face (ژرژ فرانژو، ۱۹۶۰)
داستانهای افسانهای نیز اغلب میتوانند همان ترسهای اولیه فیلمهای ترسناک را داشته باشند: ترس از طرد شدن، تنهایی، پیر شدن و از دست دادن زیبایی. داستان این ساخته فرانژو در مورد جراح پلاستیکی است که در فکر نجات دادن دخترش است که صورتش در تصادفی دچار آسیب زیادی شده است. چشمان بدون چهره، فیلمی ترسناک با جنبههایی از داستانهای افسانهای است. راهکاری که پدر به آن میرسد، جراحی پیوند صورت است، که معنی آن کشتن زنهای مختلف و دزدیدن صورتهای آنهاست. اما بدن دختر در نهایت هیچ پیوندی را نمیپذیرد. در این فیلم به موضوعات زیادی پرداخته شده است: از دست دادن زیبایی به اندازه مرگ برای بسیاری دردناک است و اینکه زیبایی دلیلی کافی برای کشتن است. چشمان بدون چهره نشان میدهد که بزرگترین غم وقتی است که به این نتیجه برسی که خوشبختی نیز عادلانه نیست، برای به دست آوردن خوشبختی، باید آن را از کس دیگری گرفت.
۶- روانی Psycho (آلفرد هیچکاک، ۱۹۶۰)
روانی ژانر فیلم ترسناک در تاریخ سینما را به قبل و بعد از خود تقسیم داد. بدون شک سوالاتی در مورد اینکه تفاوت فیلم و تلویزیون چیست همه به روانی برمیگردد. چرا که هیچکاک این فیلم را با همکاری دستاندرکاران برنامه تلویزیونی آلفرد هیچکاک تقدیم میکند، ساخت. چه اهمیتی دارد که این ساخته از تلویزیون پخش شود و یا در سینما اکران شود، نگاه و موضوع مهم است. هیچکاک با این ساخته خود ثابت کرد که الگو برداشتن از سبک فیلمسازی او کار مشکلی است. هیچکاک در هر صحنه مخاطب را غافلگیر میکند و در نهایت منطق تمام اتفاقات فیلم مشخص میشود. روانی هیچکاک به زیبایی منطقی در تمام بیمنطقها پیدا کرده است.
۵- هالووین Halloween (جان کارپنتر، ۱۹۷۸)
فیلمهای ترسناک زیادی قبل از این ساخته کارپنتر ساخته شده بود، با اینحال این هالووین بود که این تعطیلات ترسناک را به یک تعطیلات فراموشنشدنی تبدیل کرد. این فیلم با داستانی هیجانانگیز در مورد لاری استورده با بازی جیمی لی کرتیس و قاتل سرسختی، این ژانر را برای همیشه تغییر داد. مایکل مایرز در سن شش سالگی در روز هالووین خواهرش را به قتل رساند و بقیه عمرش را در تنهایی گذراند، اما در شب هالووین سال ۱۹۷۸ او به شهر زمان کودکی خود برمیگردد و لاری و دوستانش را میترساند. او با ماسکی سفید بر صورتش به آزار و قتل این گروه میپردازد. این شخصیت به حدی پرطرفدار شد که در سال ۱۹۸۸ در مجموعه فیلمی حضور داشت.
۴- جنگیر The Exorcist (ویلیام فریدکین، ۱۹۷۳)
هنوز با گذشت نیم قرن از اکران جنگیر، این فیلم هنوز هم یکی از ترسناکترین فیلمهای ساخته شده است. دلیل آن را میتوان تضاد بین سادگی و معصومیت دختر نوجوان و نیروی اهریمنی که روحش را تسخیر کرده است، دانست. لیندا بلر در نقش رگان ۱۲ ساله با خندههای بلند و شیطانیش نشان داد که هیچ چیزی مقدس نیست. حتی پدر روحانی با بازی ماکس فون سیدو نیز نمیتواند اوضاع را برای رگان و خانوادهاش بهتر کند. فریدکین که سابقه چندانی در ژانر فیلم ترسناک نداشت، دقت و ظرافت فوقالعادهای به فیلم اقتباسی خود از رمانی نوشته ویلیام پیتر بلتی، داده است. جنگیر الهامبخش فیلمها و مجموعه تلویزیونیهای زیادی شده است، با اینجال هیچکدام از آنها نتوانسته با فیلم اصلی رقابت کنند. دههها بعد در مستند The Devil and Father Amorth، فریدکین در مورد شکلگیری این شخصیت صحبت میکند. این مستند نشاندهنده تاثیری است که این فیلم حتی پس از سالها بر روی سازنده خود و البته طرفداران فیلم و سینما داشته است.
۳- بچه رزماری Rosemary’s Baby (رومن پولانسکی، ۱۹۶۸)
این ساخته تاثیرگذار رومن پولانسکی، تا لحظه آخر مخاطب را میخکوب نگه میدارد. در این فیلم ترسناک، این شیطان نیست که به شکلهای مختلف قصد تسخیر کردن رزماری را داشته باشد، بلکه همسایه شیطان پرست اوست. بارداری همیشه مشکل است چه برسد به وقتی که عدهای شیطانپرست قصد تسخیر روح فرزندت را داشته باشند. بچه رزماری با رویکرد روانشناسی ترسناکی که دارد هنوز هم پس از سالها، بسیار ترسناک و تماشایی است.
۲- کشتار با ارهبرقی در تگزاس The Texas Chainsaw Massacre (توبی هوپر، ۱۹۷۴)
دهه ۷۰، ژانر فیلمهای ترسناک را برای همیشه تغییر داد، و این ساخته توبی هوپر کاتالیزگر آن بود. گروهی از دوستان به طور اتفاقی به خانه وحشتی در تگزاس میروند که خانواده آدمخواری در آن زندگی میکنند. ترسناکترین آنها شخصیت لدرفیس است که ماسکی از پوست انسان به صورت دارد. سالی تنها کسی است که از دست این قاتلهای بیرحم فرار میکند. زنده ماندن این شخصیت زن یکی از دستآوردهای مهم فمینیست در ژانر فیلم ترسناک است. سالی راه را برای شخصیتهای زن قوی دیگر باز کرد تا بتوانند به تنهایی از پس شیاطین و قاتلها بربیایند.
۱- درخشش The Shining (استنلی کوبریک، ۱۹۸۰)
همه چیز به ذات ما برمیگردد و نمیتوان همیشه تقصیر را گردن ارواح انداخت. آیا این احتمال وجود نداشت که مشکلات روانی جک تورنس، با بازی جک نیکلسون، در هر صورت اوج بگیرد؟ حتی قبلتر از اتفاقات داستان، او با پسر خود به صورت فیزیکی درگیر شده بود. بازی نیکلسون در این فیلم بسیار تماشایی است. کوبریک سالها بعد از همین منطق رویاگونه درخشش در چشمان کاملا بسته استفاده کرد. درخشش نشان میدهد که در بیشتر مواقع حس ششم ما درست میگوید، حس ششم وندی بود که در نهایت باعث زنده ماندن او و پسرش شد.
این مطلب از سایت ایندیوایر گرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.