نقد فیلم Lovers Rock – قسمت دوم مجموعهی Small Axe
فیلم Lovers Rock، دومین فیلم از مجموعهی پنج قسمتی Small Axe، نامهی عاشقانهی استیو مککوئین به جوانان، موسیقی و فرهنگ سیاه پوستان است.
فیلم Lovers Rock در کنار Mangrove، دو فیلم مجموعهی Small Axe هستند که برای بخش مسابقهی جشنوارهی کن سال گذشته انتخاب شدند. هرچند جشنواره به علت انتشار ویروس کرونا برگزار نشد. اما مککوئین به عنوان تنها فیلمسازی شناخته میشود که در یک سال، دو فیلم در بخش مسابقهی کن داشته است. هر پنج قسمت Small Axe، در ماه نوامبر از بیبیسی و همچنین Amazon Prime در آمریکای شمالی منتشر شدند. Lovers Rock، در یک مهمانی تولد شبانه در خانهای در Ladbroke Grove میگذرد. همهی آنچه که از یک فیلم مهمانی انتظار داریم کم و بیش در اینجا حضور دارد: احساسات در حال شکلگیری، اتمسفری سرشار از انرژی، شلوغی و احتمالا تنش و درگیری و همچنین شروع یک رابطهی عاشقانه. Lovers Rock، تقریبا به همهی این موارد سرک میکشد. البته موقعیتهای کمدی و طنزآمیز فیلمهای مهمانی در اینجا غایب است. هرچند این نکته را هم میدانیم که مککوئین میانهی چندانی با کمدی ندارد.
همچنین در Lovers Rock، همانند هر فیلم جشن و مهمانی خانگی دیگر، موسیقی نقشی کلیدی دارد. عنوان فیلم، اشاره به سبکی از موسیقی رگی دارد که از محتوایی عاشقانه برخوردار است (رگی یک سبک موسیقی است که از کشور جامائیکا میآید). سبکی که به ویژه در لندن اواسط دههی هفتاد مورد توجه قرار داشت. البته Lovers Rock برخلاف نامش ارتباطی با موسیقی راک ندارد. فیلم داستان دو شخصیت به نامهای مارتا و فرانکلین را دنبال میکند، که نخستینبار در یک مهمانی شبانه در لندن دههی هشتاد یکدیگر را ملاقات میکنند. هرچند که برخورد اول آن دو در مهمانی چندان خوشایند به نظر نمیرسد، اما به تدریج جرقهی یک رابطهی عاشقانهی دلپذیر میانشان زده میشود.
مککوئین Lovers Rock را به عنوان یک داستان سیاهپوستی سیندرلایی توصیف کرده است. البته مارتای این فیلم، همانند سیندرلا یک نامادری و دوخواهر نانتی ظالم ندارد. هرچند از جر و بحث میان مارتا و پسر عمویش متوجه میشویم که او نیز از وجود پدری مستبد و زورگو رنج میبرده است. همچنین از طریق اشارههایی جزئي میفهمیم که مارتا میخواهد میان انتظارات خانواده و مذهب و امیال خود به عنوان یک جوان، تعادلی برقرار کند. همین است که مخفیانه دور از چشم اعضای خانوادهاش شبانه به مهمانی میرود و نزدیک صبح، پیش از بیدار شدن آنها به خانه بازمیگردد.
مککوئین مهارت قابل توجهی در ایجاد فضایی نزدیک میان بازیگر و مخاطب دارد. او میداند که چگونه باید بازیگران خود را در قاب بگیرد. در اینجا نیز، مککوئین بدون قصهپردازی آنچنانی، به کمک دوربین سیال خود و همچنین موسیقی و فضاسازی ما را به شخصیتهای خود نزدیک میکند. مککوئین این توانایی را دارد که با ایجاد فضایی راحت و صمیمانه به بازیگران این فرصت را بدهد که احساسات واقعیشان را بر روی صحنه بیرون بریزند.
عنوان مجموعهی تلویزیونی مککوئین، از خطی از یکی ترانههای باب مارلی و گروه The Wailers به همین نام، از آلبوم Burnin میآید: «اگر شما یک درخت بزرگ هستید، ما تبر کوچک هستم». جملهای که البته ضربالمثلی شناخته شده در کشورهای حوزهی دریای کارائیب است. این ضربالمثل به شکل استعاری به موقعیتی اشاره دارد که در آن، مردمانی تحت فشار یک سیستم مستبدانه و تبعیضآمیز، راه اعتراض و مبارزه را برمیگزینند و علیه ظلم و ستم به پا میخیزند. مردمانی که پیش از این، تحت فشار مقاومتهای روزمرهای که در برابر نیروهای تهدیدکنندهی جهان پیرامون از خود نشان دادهاند، صبرشان تمام شده است. قسمت اول Small Axe، Mangrove، دقیقا چنین داستانی را روایت میکند. Lovers Rock تنها فیلم از میان پنج فیلم این مجموعه به حساب میآید که مستقیما بر اساس یک داستان واقعی ساخته نشده است و در ظاهر قصهای از مقاومت را روایت نمیکند.
مککوئین در اینجا، بخشی از تجربهی جمعی واقعی سیاهپوستان را به تصویر میکشد. فیلمی که در تمام مدت کوتاه هفتاد دقیقهای خود در یک مهمانی میگذرد. Lovers Rock به نوعی مجموعهی همهی آن چیزهایی است که در فیلمهای سیاهپوستی کمتر به چشم میخورد. مککوئین در Lovers Rock، عامدانه تم اجتماعی و مضمونیای که از فیلمهای مسائل سیاهپوستان سراغ داریم را تا حدامکان رقیق کرده است. به این ترتیب در Lovers Rock، مسائل آشنای فیلمهای نژادی غایب است. به غیر از چند صحنهی کوتاه، هیچ اشارهی مستقیمی به مسائل تبعیض نژادی وجود ندارد. اشارههای جزئی که البته در جهان فیلم کارکردی اساسی دارند. به عنوان مثال در لحظهای از فیلم، یکی از شخصیتهای حاضر در مهمانی، آنجا را ترک میکند و در خیابان با چند نوجوان سفیدپوست مزاحم روبهرو میشود. اشارههایی مانند این صحنه، به ما یادآوری میکنند که مشکلات جهان بیرون، همچنان به قوت خود باقی است.
میدانیم که در آن سوی دیوارهای این خانه جهان دیگری وجود دارد. جهانی که برای مهمانان حاضر در خانه، شکلی تهدیدکننده دارد. اما خانهی Lovers Rock، به مهمانان خود این فرصت را میدهد که حتی برای زمانی کوتاه هم که شده، دنیای خارج و مشکلات آن را فراموش کنند. خانهای که همچون پناهگاه امنی ساکنان خود را از جهان بیرون دور نگه میدارد. اما سایهی تهدید جهان بیرون همچنان احساس میشود. نکتهای کنایهآمیز در رابطه با مواجههی مخاطب با Lovers Rock وجود دارد. مخاطبی که طبق تجربهاش از تماشای فیلمهای تبعیض نژادی، تا انتهای Lovers Rock در انتظار این است که جهان بیرون به محیط خانه هجوم بیاورد. حتی گاه و بیگاه صدای ماشین پلیس از بیرون خانه شنیده میشود. پلیسی که در اطراف خانه گشت میزند و ظاهرا به دنبال بهانهای برای هجوم به این خانه است. اما مککوئین به شکل کنایهآمیزی این انتظار مخاطبان را ناکام میگذارد. مسئلهای که شاید حتی سرخوردگی بخش زیادی از مخاطبان را به همراه داشته باشد.
مککوئین پیش از این در فیلمهای قبلیاش مانند Hunger «گرسنگی»، Shame «شرم» و Widows «بیوهها»، نشان داده که قصهگوی ماهری است. اما او در اینجا عامدانه از روایت یک قصهی مشخص طفره میرود. مککوئین با طفره رفتن از قصهگویی به شکل معمول و همچنین ناکام گذاشتن انتظار مخاطبان، تعلیقی پنهان را به شکلی ظریف به جهان Lovers Rock تزریق میکند. چراکه در تمام مدت تماشای فیلم، خطر خشونت نژادی یا برخورد وحشیانهی پلیس هرگز دور از انتظار نیست. این تعلیق مخاطب را با سوالی اساسی روبهرو میکند؛ چرا باید هر آن منتظر باشیم که این مهمانی سرنوشتی تراژیک پیدا کند؟ همچنین Lovers Rock، با تخطی از تصویر آشنای فیلمهای مسائل نژادی مسئلهای اساسی را به ما یادآوری میکند: اینکه سیاهان هم قصههای خودشان را دارند. قصههایی که لزوما در ارتباط با مسائل تبعیض نژادی قرار نمیگیرند. قصههایی که در طول سالها از آنها دریغ شده است. بنابراین انحراف مککوئین از داستانهای آشنای فیلمهای نژادی، در اینجا کارکردی سیاسی نیز پیدا میکند. جایی که او با کنار گذاشتن تصاویر آشنای جهان بیرون (نه نادیده گرفتن آن) فضایی را به تصویر میکشد که جریان مسلط آن را برنمیتابد.
غالب مدت زمان کوتاه Lovers Rock، در یک لوکیشن ثابت میگذرد؛ در فضای خانهای که مهمانی در آن برگزار میشود. اما مککوئین در همین فضای محدود توانسته فضاسازی انجام بدهد. دوربین مککوئین بدون هیچ شتابی، جنبوجوش بدنها، اتمسفر احساسی محیط، برخوردهای کوتاه میان آدمها را با جزئیات دلپذیری به تصویر میکشد. مککوئین، همین جنس فضاسازی را در بخش اول Mangrove نیز انجام میدهد. به عنوان نمونه سکانس جشن و پایکوبی افتتاح رستوران کارائیبی فرانک کریشلو در Mangrove، مشابه فضایی است که در Lovers Rock میبینیم؛ به تصویر کشیدن یک زندگی شبانه و شادی حقیقی سیاهپوستان. مککوئین در هر دو فیلم، برای لحظاتی هم که شده شخصیتهای خود را از جهان پر رنج و تبعیضی که پیرامونشان را گرفته، جدا میکند. از این جهت رستوران مانگرو به نوعی در کنار خانهی Lovers Rock قرار میگیرد.
ستوران و خانه به عنوان دو مکانی که که کاراکترهای سیاهپوست دو فیلم در آنجا وجود خود را بروز میدهند. اما گویی جهان بیرون از اینکه آنها چنین پناهگاهی برای خود داشته باشند واهمه دارد. از این جهت، آزادی و رهایی هرچند مقطعی کاراکترها در این دو مکان، نوعی نکوداشت سبک و شیوهی زندگیای است که جهان بیرون معمولا آن را به رسمیت نمیشناسد. به همین دلیل Lovers Rock، در قالب ادای احترام به خرده فرهنگ پرشور سیاهان لندن در دههی ۸۰، تبدیل به اثری با سوگیریهای سیاسی میشود. این نکته را هم نباید نادیده گرفت که فضایی که مککوئین بر آن دست میگذارد، در اکثر فیلمهای سیاهپوستی غیاب آن احساس میشود. از این زاویه میتوان گفت که Lovers Rock به نوعی بخشی از ایدههای فیلمهای بلکسپلوتیشن دههی هفتاد را در خود دارد.
هرچند که Lovers Rock از جهت تولید، سبک، روایت و قصهپردازی در فاصلهی بسیار زیادی از این فیلمها قرار میگیرد. اما از جهتی دیگر همانند فیلمهای این سبک عمل میکند. ایدهی قدرت بخشیدن به نژاد سیاه در فیلمهای بلکسپلوتیشن در Lovers Rock نیز دیده میشود. مککوئین این کار را با انتخابهای جسورانهی خود و فاصلهگیری از روایتهای مرسوم، انجام میدهد. در واقع او با تمرکز بر چیزی که در فیلمهای مسائل نژادی غایب است، بخشی از هویت نادیده مانندهی سیاهان را به تصویر میکشد و از این طریق موفق میشود که قدرت جنس سیاه را به آنها بازگرداند؛ آنهم از طریق یک مهمانی شبانه که افراد در آن احساسات ناب و خالص و در یک کلام وجود سرشار از انرژی خود را در مقابل چشمان مخاطبان عیان میکنند.
منبع زومجی