«روزهای بهتر» چگونه از جوایز اسکار سر درآورد؟ / بررسی تأثیر مخرب قلدری بر نوجوانان
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
درک سانگ کارگردان و بازیگر کهنهکار، با نامزدی درام جنایی/رمانتیک خود «روزهای بهتر» (Better Days) در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی در نود و سومین دوره جوایز اسکار، نام خود را بهعنوان اولین کارگردان هنگ گنگی که در این بخش نامزد شده است، ثبت کرد.
«روزهای بهتر» بهعنوان فیلمی که تماشای آن در بعضی لحظهها دشوار، بااینوجود ضروری و الهامبخش است، این که قلدری و زورگویی چگونه باعث آسیب روانی و جسمی به نوجوانان میشود، و ناتوانی جامعه برای رسیدگی به وضعیت قربانیان را بررسی میکند. شخصیت اصلی فیلم چن نیان (با بازی ژو دونگیو) است؛ دختری در سال آخر دبیرستان که تحت فشار معلمان و مادرش برای گذراندن امتحانات قریبالوقوع ورود به دانشگاه، و برای فرار از قلدری بیامان همکلاسیهایش، تمام تلاش خود را میکند تا هر روز را پشت سر بگذارد. چن نیان که قبولی در دانشگاه را تنها راه خروج از شهری میبیند که احساس میکند در آن گرفتار شده است، سعی میکند سرش را پایین بیندازد و بر تحصیلات خود متمرکز شود، تا این که یک شب بهطور تصادفی با شیائوبی (جکسن یی) یک خلافکار خیابانی برخورد میکند، کسی که درنهایت نزدیکترین متحد و محافظ او میشود. فیلم رؤیاها و آرزوهای آنها برای آیندهشان و این که هر کدام چطور به شیوه خود از دیگری محافظت میکند، بررسی میکند.
«روزهای بهتر» تولید مشترک هنگ کنگ و چین است و از روی فیلمنامهای نوشته لام وینگ سام، لی یوان و شو ییمنگ و بر مبنای کتاب «در جوانی او، در زیبایی او» نوشته جو یوئکسی ساخته شده است. اهمیت و سرزندگی فیلم نهتنها به خاطر نقشآفرینی دو بازیگر اصلی، و زیبایی شکلگیری رابطه آنها برای مراقبت از یکدیگر، بلکه همچنین به خاطر شیوهای است که سانگ و نویسندگان فیلمنامه به کار میبرند تا وحشیانه بودن قلدری و پیامدهای آن را نشان بدهند، بخصوص وقتی که بزرگسالان حواسشان به یک جای دیگر است یا قادر به درک سختی شرایط نیستند، آنقدر که گاهی اوقات خیلی دیر میشود.
فیلم قرار بود در جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۹ روی پرده برود، اما کارگردان فیلم با فشار مقامات چینی مجبور شد آن را از جشنواره خارج کند. بعد قرار شد در ژوئن همان سال در چین اکران شود، اما اکران فیلم به خاطر مضمون آن که تلفیقی از رمانس، جنایت و قلدری است، لغو شد.
«روزهای بهتر» درنهایت از ۲۵ اکتبر ۲۰۱۹ در چین و از ۸ نوامبر در آمریکا، بریتانیا و کانادا اکران شد و در دنیا حدود ۲۳۰ میلیون دلار فروخت. منتقدان سینما نیز از فیلم بسیار استقبال کردند. «روزهای بهتر» در سی و نهمین دوره جوایز فیلم هنگ کنگ برنده هشت جایزه شامل بهترین فیلم، کارگردان و فیلمنامه شد و در جوایز جامعه منتقدان فیلم هنگ کنگ نیز جایزه فیلم پیشنهادی را برد.
این فیلم سال گذشته به نمایندگی از هنگ کنگ برای رقابت در بخش اسکار بهترین فیلم بلند بینالمللی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی شد و به فهرست نامزدهای این بخش راه پیدا کرد، هرچند درنهایت فیلم دانمارکی «یک دور دیگر» به کارگردانی توماس وینتربرگ واگذار کرد. «روزهای بهتر» بعد از «فانوس سرخ را بلند کن» به کارگردانی ژانگ ییمو در ۱۹۹۱ و «وداع با محبوبم» ساخته چن کایگه در ۱۹۹۳، سومین فیلم هنگ کنگی است که در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی نامزد شد و همانطور که اشاره شد اولین فیلم نامزدشده در این بخش به کارگردانی یک سینماگر هنگ کنگی (و نه چینی) است.
سانگ در مصاحبه با آبزرور که از طریق ایمیل انجام شد، درباره این که بازیگران و نویسندگان چگونه برای فیلمبرداری صحنههای شدیداً خشن آماده شدند، زورگویی و ضربه روحی چگونه میتواند در بزرگسالی، درک فرد از کودکی خود را تغییر بدهد، و اهمیت اعطای جوایز متعدد به فیلمی با موضوعی کاملاً خاص صحبت کرده است.
«روزهای بهتر» با صحنهای آغاز میشود که چن نیان در حال تدریس در یک کلاس ایاسال، از تفاوت بین کلمات «بود» و «قبلاً» میگوید. در تعریف او، «قبلاً» بیانگر احساس از دست دادن چیزی است که با آن میرود، در این مورد او یک زمین بازی را مثال میزند، که نشاندهنده یک ارتباط عاطفی است. برای بیشتر بینندگان فیلم، کلمه «زمین بازی» بهخودیخود خاطراتِ لحظات شاد دوران کودکی را تداعی میکند، اما در پایان فیلم با آگاهی از معنی زمین بازی برای شخصیتها، سیاق عبارت کاملاً تغییر میکند. با توجه به استفاده از این صحنه بهعنوان محور فیلم،آیا منصفانه است فرض کنیم که قصد شما بهعنوان کارگردان و نویسندگان این است که نشان دهید قلدری چگونه ارتباط چن نیان و لیو بیشان – و قربانیان آن در زندگی واقعی – با چیزی را از بین میبرد که بهعنوان نمادهای دوران کودکیِ شاد و جوانیِ بیغم دیده میشود؟
این قطعاً یکی از اهداف ما بود. همچنین میخواستیم با استفاده از تدریس گرامرِ زمان حال و گذشته به دانشآموزان فیلم، حس از دست دادن معصومیت را منتقل کنیم، چیزی که همه ما آرزوی داشتنش را داریم، اما برای همیشه از دست رفته است. نهتنها برای قربانیان یا بزهدیدگان، بلکه همچنین برای همه ما که به هر شکل نظارهگر این رفتارهای شرورانه هستیم.
این نگاه چگونه بر نحوه پرداخت داستان تأثیر داشت و آیا صحنههایی بهطور خاص بود که مستقیماً به درس چن نیان مرتبط باشد؟ برای من، زمین بازی که چن نیان اشاره میکند، خیابانهای هنگ کنگ است که او و لیو بیشان (معروف به شیائوبی) یک شب با موتور در آن گشت میزند. آنها فقط وقتی با هم و بهدوراز دیگران هستند واقعاً بیغم به نظر میرسند، که این چیزی نیست که بیشتر مردم به آن فکر کنند، زیرا آنها یک زمین بازی را با چیزهایی مانند تاب و سرسره میشناسند، نه موتورسیکلت و بزرگراه.
صحنه آغازین تأثیری در شیوه پرداخت داستان نداشت، چون هرگز قرار نبود محور فیلم باشد. ابتدا بهعنوان مؤخره فیلمنامه نوشته شد. در مراحل پستولید، نسخه اولیه را به برخی از دوستان و همکارانمان نشان دادیم. تعدادی از آنها گفتند در شروع فیلم برای غرق شدن در داستان مشکل داشتند، بنابراین ما به اتاق تدوین برگشتیم تا چند مورد را امتحان کنیم. نصف صحنه مؤخره را حذف کردیم و فیلم را با نصف اول آن شروع کردیم، که واقعاً جالب از کار درآمد. این صحنه تبدیل به استعارهای برای تمام اتفاقاتی شد که در ادامه شاهد هستیم و مخاطب از همان ابتدا خیلی بیشتر درگیر فیلم میشود.
«روزهای بهتر» یک نگاه صریح به این مسئله است که قلدری نوجوانان چقدر میتواند وحشیانه باشد، و وقتی نادیده گرفته شود چه عواقب مرگباری دارد. هنگام همکاری با نویسندگان فیلم، در مورد نحوه نمایش خشونت روی پرده، بهویژه صحنههای مربوط به چن نیان، بحث شد؟
من از ابتدا بهصراحت به نویسندگانم گفتم که دوست دارم فیلم تا حد ممکن عریان و قدرتمند باشد. ما توافق کردیم که نباید از به تصویر کشیدن وحشیگریهای احتمالی در چنین شرایطی اجتناب کنیم، بنابراین خیلی سخت روی پیرنگِ خشونتهای فزاینده که چن نیان با آن روبرو میشود، کار کردیم، از متلک گفتنهای نهچندان جدی تا حمله شرورانه و تمامعیار که او در یکی از صحنههای اوج فیلم متحمل میشود. برای آن صحنه خاص، جایی که چن نیان بهطور وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، موهایش را میزنند و لباسش را پاره میکنند – درحالیکه زورگوها با تلفنهای همراه این صحنهها را ضبط میکنند – واقعاً میخواستم این صحنه شبیه یکی از همان ویدیوهای دلخراش که متأسفانه میتوانید بهراحتی آنلاین پیدا کنید، به نظر برسد و احساس شود.
فیلم دو نوع قلدر را نشان میدهد، کسانی که در مدرسه چن نیان هستند و گروههای خیابانی که شیائوبی با آنها روبروست. یک گروه عمدتاً از دختران، و گروه دیگر از پسران تشکیل شده است، اما هر دو به یک اندازه شرور هستند، و نحوه اعمال خشونت جنسی بر هر دو، هم شیائوبی (به نظر من مجبور کردن او که چن نیان را ببوسد هم یک تعرض جنسی است) و هم چن نیان، بهخصوص چن نیان با مجبور کردن به بوسه، لخت کردن او و انتشار تصاویر برهنه از او در اینترنت. آیا درباره جنبه جنسی قبل از شروع تولید بحث شده بود یا در حین فیلمبرداری اتفاق افتاد، و چگونه با ژو دونگیو بازیگر زن در این مورد بحث شد، زیرا شخصیت او در فیلم بیشتر از همه از این مسئله آسیب میبیند؟
ما سعی کردیم تا آنجا که میتوانیم در فیلم انواع زورگوییها را پوشش دهیم. آزار و اذیت روانی، جسمی، جنسی یا آنلاین، واقعاً میخواستیم انواع مختلف مظاهر آن را به تماشاگران نشان دهیم. بنابراین، عنصر جنسی را از ابتدا همیشه در نظر داشتیم. وقتی قربانی زن باشد، متأسفانه درجهای از خشونت جنسی همیشه بخشی از معادله است. این چیزی است که ما بهدفعات در تحقیقات خود میبینیم، و ما میخواستیم آن را در فیلم منعکس کنیم. دونگیو از ابتدا میدانست برخی از حملاتی که هنگام فیلمبرداری با آن روبرو میشود، نوعی جنبه جنسی خواهد داشت، و پذیرفت که گنجاندن این نوع پویایی جنسیتی در داستان ضروری است.
نگرانیهای مربوط به خشونت، چه اثری بر رویکرد شما برای کارگردانی فیلم بهطور کلی، و بهطور خاص بر دونگیو، جکسن و دیگر بازیگرانی داشت که در نقش قلدرها ظاهر شدهاند؟
همانند نویسندگان، من از همان ابتدا به همه بازیگران گفتم كه میخواهم فیلم ما بازتاب واقعگرایانه خشونتهایی باشد كه میتواند در چنین موقعیتهایی رخ دهد. بهخصوص با دونگیو، چون او کسی بود که باید بیشترین مشکلات جسمی را در حین فیلمبرداری تحمل میکرد. بیشتر مشتها، لگدها و سیلیها که در فیلم میبینید واقعی هستند، طراحیشده نیستند و از زوایای خاص فیلمبرداری نشدهاند. همه ما توافق کردیم که فیلم به این عریان بودن و تأثیر نیاز دارد تا تماشاگران را درگیر خود کند و به آنها اجازه دهد درد چن نیان و شیائوبی را احساس کنند. ازاینجهت خیلی خوششانس بودم که نیاز نبود هیچیک از بازیگران را به پذیرش نیازهای فیزیکی کار ترغیب کنم.
فیلم ازلحاظ سبک، وقتی روی صحنههایی که فقط شیائوبی و چن نیان حضور دارند، تمرکز میکند، یک احساس تقریباً مبهم دارد، که در تقابل با احساس تقریباً دلهرهآور و سرد است که تماشاگر در صحنههای زورگویی دارد، و صحنههای پلیس در یک سوم پایانی فیلم. میتوانید توصیف کنید که چگونه فضا را ازنظر بصری و مضمونی با فیلمبرداران، آهنگساز و طراح صحنه خود طراحی کردید؟
انتخاب شهری که قرار بود فیلمبرداری در آنجا انجام شود، یکی از اولین تصمیماتی بود که درباره ظاهر و فضای فیلم گرفتیم. ما فیلم را در چونگکینگ فیلمبرداری کردیم که یک شهر تپهای و شلوغ است، با پلها، پلهای هوایی، پلهها و کوچههای پیچ و تابخورده که باعث میشود کاملاً یک هزارتو باشد. حس کردیم یک انتخاب بسیار مناسب برای فیلم است چون میخواستیم حس به دام افتادن قهرمانان در این شهر را ایجاد کنیم. این شهر هم یک دام جسمی و هم روانی فراهم کرد که شخصیتها میکوشند از آن فرار کنند. برای فیلمبرداری، من و فیشر (فیلمبردار ما) بهسرعت درمورد نوع کار توافق کردیم. ما میخواستیم همه چیز دوربین روی دست باشد، با برداشتهای طولانی و حرکت دوربین با بازیگران. امیدوار بودیم که بتوانیم انرژی خام بازیگران و صحنهها را ثبت کنیم. چیز دیگری که دوست داشتیم نماهای بسیار نزدیک بود. احساس کردیم این بهترین راه برای گرفتن نقشآفرینیهای ظریف از بازیگران و ثبت طراوت و سرزندگی دانشآموزان در فیلم است.
قلدری در هر کشوری اتفاق میافتد، اما فارغ از هر جامعهای، به نظر میرسد فرهنگ خاصی از زورگویی در نحوه آشکار شدن و برخورد با آن توسط بزرگسالان پیرامون این حوادث وجود دارد، و کار درخشان «روزهای بهتر» این است که این مسئله را کماهمیت جلوه نمیدهد یا اشارات مبهم به آن ندارد. این که بزرگسالان – معلمان، والدین، مسئولان مدارس و پلیس – آنقدر این مسائل را نادیده میگیرند که گاهی اوقات خیلی دیر میشود، این که مسئولیت متوقف کردن آن را به عهده بچهها و قربانیان میگذارند، و این که قلدرها میدانند چه کسانی را هدف قرار دهند. میتوانید به ما بگویید چقدر تحقیق در این مورد انجام شد و آیا نمونههای خارج از هنگ کنگ را هم بررسی کردید؟ با قربانیان زورگویی مصاحبه کردید، و شاید با چن نیان واقعی، چون در پایان فیلم بهطور ضمنی اشاره میشود که داستان او بر اساس وقایع واقعی است؟
در ابتدا وقتی قصد نوشتن فیلمنامه را داشتیم، من آنقدر بیاطلاع بودم که امید داشتم به این سؤال بپردازم که چرا مردم زورگویی میکنند. بااینحال، وقتی تحقیق و نگارش فیلمنامه را شروع کردیم، آشکار شد که پاسخ دادن به این سؤال، غیرممکن است. زیرا، همانطور که گفتید، قلدری در همه کشورها، فرهنگها و زمانهای مختلف اتفاق میافتد. هر زمان اجتماعات اجتماعی برگزار میشود، نوعی زورگویی، به طریقی رخ میدهد. این پرسش درباره طبیعت و پویایی قدرت انسان است. با در نظر گرفتن این موضوع، بهترین کاری که فیلم ما میتوانست انجام دهد این بود که سعی کنیم از زوایای مختلف آنچه این موقعیتها را ممکن میسازد، ترسیم کنیم، بنابراین سعی کردیم نقش بزرگسالان را هم در فیلم بگنجانیم. یکی از مهمترین نکاتی که میخواستیم بر آن تأکید کنیم، نقش والدین است. پدر و مادرها بدون شک تأثیرگذارترین الگوها برای فرزندان خود هستند. رفتار بچههای شما همیشه بازتاب هنجارها و ارزشهای شماست. وقتی شما بهعنوان یک شخص نسبت به دیگران کمتر احساس ترحم یا همدلی کنید، فرزندانتان نیز چنین احساسی خواهند داشت. به همین دلیل صحنهای در فیلم داریم که در آن پلیس با مادرِ دختر زورگو ملاقات میکند تا سعی کند شرایط را بفهمد، اما مادر این دختر تقصیر را کاملاً متوجه قربانی و معلمان میکند. این یک نمونه بسیار خوب از انتقال ارزشهای پیچیده به نسل بعدی است، و این چیزی است که ما در تحقیقات خود با آن مواجه شدیم. بااینحال، فکر نمیکنم همه بزرگسالان در فیلم از این مسئله بیاطلاع باشند. برعکس، ما میخواستیم حس درماندگی برخی از بزرگسالان دلسوز در موقعیتهای قلدری را انتقال دهیم. هم معلم و بهویژه پلیس میخواهند کمک کنند، اما وقتی این همه بیاعتمادی بین بچهها و بزرگسالان هست، این کار بسیار دشواری است. درنهایت، ما بزرگسالان هر زمان که شاهد اتفاقات مرتبط با قلدری هستیم، باید مسئولیت آن را بر عهده بگیریم. ما باید از خودمان بپرسیم که چه نوع جهان یا جامعهای برای رشد و بزرگ شدن جوانان خود درست کردهایم که اینقدر نسبت به هم کمترحم هستند.
بهعنوان یک هنگ کنگی، در مورد نحوه مواجه قلدری با فرهنگ، و تأثیر آنها در تصمیمگیری برای ساخت این فیلم صحبت کنید.
مطمئن نیستم در فرهنگهای مختلف تفاوتهای زیادی درمورد مواجهه با قلدری وجود داشته باشد. در تحقیقات و ادبیاتی که ما با آن روبرو شدهایم، توصیهها و گامهای برداشتهشده برای حل و فصل شرایط، کاملاً مشابه یکدیگرند. بااینحال، فکر میکنم تمایل به تصدیق و پذیرش موارد زورگویی در فرهنگهای مختلف متفاوت است. برای اثبات این موضوع هیچ داده یا مدرک محکمی ندارم، اما بهعنوان یک چینی فکر میکنم والدین و معلمان چینی یا آسیایی، بهطور کلی تمایل کمتری به پذیرفتن یا بحث آزاد درمورد مسائل اضطرابآور دارند.
وقتی تصمیم گرفتید این پروژه را بسازید، نگران نوع واکنشها به موضوع و خود فیلم نبودید؟
صادقانه بگویم، ما وقت زیادی را صرف نگرانی در مورد بازخورد فیلم نکردیم. مطمئناً میخواستیم تماشاگر فیلم ما را دوست داشته باشد، اما مهمترین دغدغه ما این بود که با تمام وجود از دستمایه خود استفاده کنیم، چون واقعاً به موضوع و نیاز به ایجاد بستری برای گفتوگوی مردم در مورد زورگویی و قلدری اعتقاد داشتیم.
استقبال عمومی تماشاگران و شاید سیاستگذاران و مدیران مدارس از «روزهای بهتر» چگونه بود؟
نمیتوانم بهجای سیاستگذاران و مدیران مدارس صحبت کنم، اما استقبال عمومی تماشاگران از «روزهای بهتر» بسیار عالی بوده است. من بهعنوان یک فیلمساز بسیار سپاسگزارم که فیلم میتواند خیلی خوب «سفر» کند، چون در جشنوارههای مختلف و در بین پخشکنندههای جهانی بسیار خوب عمل کرد. بسیار هیجانزده هستم که فیلم میتواند در کشورهای مختلف اینقدر خوب مورد استقبال قرار بگیرد. در عین حال، میدانید که این به خاطر شایع بودن مسئله قلدری است، بنابراین یک احساس متناقض است.
شما بهعنوان اولین بومی و کارگردان هنگ کنگی تاریخ اسکار که فیلمش در بخش فیلم بلند بینالمللی نامزد شده، نام خود را ثبت کردید. چه احساسی دارید، نهفقط برای نامزدی اسکار، بلکه جوایز دیگری که در خانه کسب کردید، مانند جشنواره فیلم خاور دور و سی و نهمین دوره جوایز فیلم هنگ کنگ که در آن چند جایزه گرفتید؟ این نامزدیها و جوایز برای شما بهعنوان یک کارگردان، بلکه همچنین این فیلم خاص که روی یک موضوع بسیار جدی متمرکز است، چه اهمیتی دارد؟
اول و مهم از همه، بسیار افتخار میکنم که در اسکار نامزد شدم. منظورم این است که همه ما با تماشای جوایز اسکار بزرگ شدهایم و میدانیم یکی از بالاترین افتخاراتی است که میتوان بهعنوان فیلمساز کسب کرد. مطمئناً امیدوارم نامزدی ما الهامبخش فیلمسازان جوان بیشتری شود تا آرزوهای خود را دنبال کنند. درمجموع، از وقتی ایده فیلم شکل گرفت تا نامزدی اسکار، سوار یک ترن هوایی دیوانهوار بودیم، و من از همه کسانی که در این سفر ما را همراهی کردند، سپاسگزارم.
منبع: آبزرور
نوشته «روزهای بهتر» چگونه از جوایز اسکار سر درآورد؟ / بررسی تأثیر مخرب قلدری بر نوجوانان اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.