سفر شگفتانگیز یک مرد زندانی / روایت جودی فاستر از «موریتانی»، گزیدهکاری و تأثیر کرونا بر سینما
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
درام قضایی «موریتانی» («موریتانیایی» – The Mauritanian) به کارگردانی کوین مکدونالد فیلمساز اسکاتلندی، بر مبنای داستان واقعی محمدو ولد صلاحي مردی موریتانیایی ساخته شده است که از ۲۰۰۲ تا اکتبر ۲۰۱۶ به مدت ۱۴ سال، بدون هیچگونه اتهامی توسط دولت آمریکا در بازداشتگاه نظامی گوانتانامو در پایگاه نیروی دریایی ارتش این کشور در خلیج گوانتانامو در جنوب شرقی کوبا، زندانی بود.
فیلمنامه را ام.بی تریوِن، روری هینز و سهراب نوشیروانی بر مبنای کتاب خاطرات صلاحي با عنوان «خاطرات گوانتانامو» که در ۲۰۱۵ منتشر شد، نوشتند. نقش اصلی را طاهر رحیم بازیگر فرانسوی الجزایریتبار بازی میکند، و جودی فاستر، شیلین وودلی و بندیکت کامبربچ از دیگر بازیگران فیلم هستند.
«موریتانیایی» از ۱۲ فوریه ۲۰۲۱ توسط شرکت استیایکس فیلمز اکران شد و از اول آوریل ۲۰۲۱ از طریق آمازون پرایم ویدیو بهطور آنلاین نمایش داده شد. فیلم در هفتاد و هشتمین دوره جوایز گلدن گلوب جایزه بهترین بازیگر زن مکمل را برای فاستر به همراه آورد و در بخش بهترین بازیگر مرد درام (برای رحیم) نیز نامزد بود. «موریتانیایی» همچنین در هفتاد و چهارمین دوره جوایز بفتا در پنج بخش شامل بهترین فیلم نامزد بود. این فیلم در ماه ژوئن در هفتاد و یکمین دوره جشنواره فیلم برلین در بخش ویژه برلیناله نمایش داده میشود.
مکدونالد کارگردان «موریتانیایی» کار خود را بهعنوان یک مستندساز شروع کرد و برای «یک روز در سپتامبر» (۱۹۹۹) جایزه اسکار بهترین مستند بلند را گرفت. در کارنامه او تلفیقی از فیلمهای داستانی و مستند دیده میشود که شامل فیلمهایی چون «آخرین پادشاه اسکاتلند» (۲۰۰۶) که اسکار بهترین بازیگر مرد را برای فورست ویتاکر در نقش عیدی امین دیکتاتور اوگاندا به همراه داشت، و «حالا چطور زندگی میکنم» (۲۰۱۳) و مستندهایی مانند «لمس خلأ» (۲۰۰۳)، «مارلی» (۲۰۱۲) و «ویتنی» (۲۰۱۸) است.
مکدونالد از همان ابتدا که تصمیم گرفت کتاب خاطرات صلاحي را روی پرده سینما بیاورد، قصد داشت فیلم تا حد امکان با مخاطبان عام ارتباط برقرار کند، و به همین دلیل با انتخاب ستارگانی چون رحیم، فاستر و کامبربچ سعی کرد به هدف خود برسد.
فاستر که برای علاقهمندان سینما با فیلمهای بهیادماندنی چون «راننده تاکسی»، «سکوت برهها» و «متهم»، چهرهای کاملاً آشناست و دو جایزه اسکار هم در کارنامه دارد، در سالهای اخیر کمکار بوده است. او میگوید این کمکاری به خاطر کمبود نقش نیست، بلکه ترجیح میدهد گزیده کار کند، اما درمورد فیلم «موریتانیایی»، انتخاب او غیرقابل انکار بود. فاستر در فیلم نقش نانسی هالندر وكیل مدافع صلاحي را بازی میکند که مصمم است از او بهطور کامل دفاع كند.
شما در این مرحله از دوران کاری خود، به طرز باورنکردنی گزیدهکار هستید. «موریتانیایی» چگونه وارد زندگی شما شد؟
بهعنوان یک بازیگر، گاهی اوقات خیلی ساده کسی برای شما یک فیلمنامه میفرستد و آن فیلمنامه بسیار حیرتانگیز است، و جهانی را پیش روی شما قرار میدهد که از آن چیزی نمیدانید، و این چیزی است که در مورد «موریتانیایی» اتفاق افتاد. البته اولازهمه، حضور کوین مکدونالد بود، کسی که همیشه میخواستم با او کار کنم. واقعاً فکر میکردم او برای این فیلمِ خاص بهترین کارگردان است، بهواسطه حس تقریباً مستند که با خود میآورد؛ نگاه غیر قضاوتیاش، و همچنین مسیری که بهعنوان یک فیلمساز در آن حرکت میکند. و البته بعد بندیکت کامبربچ که اولین بازیگری بود که وارد پروژه شد، و این کار را برای من بسیار آسان کرد. ضمناً من یک آمریکایی هستم و بدیهی است که یازده سپتامبر را خوب به خاطر دارم. یادم هست در آن زمان باردار بودم. در رختخواب استراحت میکردم و قرار بود بچهام حدود ۱۰ روز بعد به دنیا بیاید. یک لحظه خاص در زندگی من بود، و بدیهی است یک لحظه خاص برای هر کسی بود که آن اتفاقات را شاهد بود. فکر میکنم این فیلم تلویحاً، با اثر باقیمانده از آنچه ۱۱ سپتامبر برای آمریکاییها داشت و آنچه از ما ساخت، سر و کار دارد. راهی است برای بررسی این تحول عجیب و غریب که کشور ما در آن لحظه خاص با آن مواجه شد، وقتی که ما از بیگناهی در مورد تأثیر خود در خارج از کشور، به این لحظه تلخ رسیدیم که هدایت جنگ علیه تروریسم را به عهده گرفتیم، و ایده یک جنگ سیاسی علیه هر کس که خودمان تعیین کردیم قرار است ما را تهدید کند.
با وجود تمام جنبههای وسیعتری که «موریتانیایی» به آن میپردازد، فیلم واقعاً درباره یک زندانیِ غیرقانونی در گوانتانامو است و آنچه در آنجا برای او اتفاق افتاد.
درست است. این داستان از طریق تجربه این آدم روایت میشود، محمدو ولد صلاحی، مردی جوان که در زمان اشتباه و در یک مکان اشتباه گرفتار شد، کسی که بهطور تصادفی با این دنیا ارتباط داشت که باعث شد ربوده شود و بدون هیچ دلیلی ۱۴ سال از عمرش گرفته شود. من فیلمهای سیاسی را دوست ندارم مگر ازنظر عاطفی بتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم و فکر میکنم این فیلم واقعاً در آن صحنه زندگی میکند چون داستان محمدو است. این که محمدو قبل از رسیدن به آنجا چه کسی بود، وقتی زندانی شد به چه تبدیل شد، و چگونه از آنجا بیرون آمد. این یک سفر شگفتانگیز است.
صلاحي وقتی در گوانتانامو بود پنج کتاب نوشت، ازجمله کتاب خاطراتش که این فیلم بر اساس آن ساخته شد. درباره عزم راسخ او چه نظری دارید؟
این گواه شخصیت و ایمان محمدو است. او به شما میگوید، وقتی در چنین موقعیتی قرار میگیرید و چیز دیگری ندارید، ایمان همان چیزی است که شما را از تبدیل شدن به بدترینِ خودتان بازمیدارد. او بهترینِ خودش شد. اگر محمدو را از نزدیک ببینید متوجه میشوید آدم خیلی بامزهای است، و با وجود فاجعهای که با آن روبرو شد، فکر میکنم این حس شوخطبعی او بود که اجازه داد از آن شرایط وحشتناک خارج شود.
با او ملاقات کردید؟
بله، او هنگام فیلمبرداری سر صحنه آمد. فکر نمیکردیم بتواند به آفریقای جنوبی جایی که فیلمبرداری میکردیم، بیاید چون پس از آزادی توسط دولت ایالات متحده، پاسپورت او را نگه داشتند. او نمیتوانست از موریتانی خارج شود، حتی نمیتوانست به آلمان برود تا پسرش را که تازه به دنیا آمده بود، ببیند. حتی فرزند او هم قادر به دریافت گذرنامه نبود، بنابراین تقریباً دو سال نتوانست پسرش را ببیند. اخیراً این وضعیت تغییر کرد. برای همین بهدفعات از طریق اسکایپ و زوم با او تماس میگرفتیم تا ببیند کار چطور پیش میرود. کوین توانست برای ملاقات با او به موریتانی سفر کند که کار واقعاً دشواری است. بعد انگار معجزه شده باشد، دولت آفریقای جنوبی به او ویزا داد. ناگهان سر و کلهاش پیدا شد، و ما شاید تا چند روز قبل از رسیدن او به آنجا از این موضوع بیخبر بودیم. محمدو در آفریقای جنوبی لحظههای شگفتانگیزی داشت و نانسی که من در فیلم نقش او را بازی میکنم توانست در کنار او باشد. نانسی آمد و آن دو مانند یک زن و شوهر قدیمی بودند. محمدو و نانسی در اطراف کیپتاون میگشتند و ما با آنها شام خوردیم. واقعاً دوستداشتنی بود.
شما نقش نانسی هالندر وکیل محمدو را بازی میکنید. او در سال ۲۰۱۰ مطلبی برای نیویورک تایمز نوشت و در آن توضیح داد که چرا دفاع از افراد متهم به تروریسم را وظیفه خود میداند. او در مورد حق دفاع برای همه متهمان صحبت کرد، و به خاطر کمک به زندانیانی مانند محمدو با انتقادات زیادی روبرو شد.
او بهعنوان فردی علاقهمند به حقوق شهروندی مطرح شد. دفاع در قانون اساسی ما تضمین شده است، همینطور حق به چالش کشیدن دولت. برای این که سیستم قضایی درست کار کند، باید به چالش کشیده شود. نانسی اغلب میگوید، «ببینید، اگر مدارکی برای اثبات گناهکار بودن موکل من دارید، عالی است. همه ما در دادگاه شرکت میکنیم، و هر حکمی که شایسته آنها باشد صادر میشود.»، اما در پرونده محمدو، او یک موکل داشت که ۱۴ سال در زندان بود، بدون این که حتی یک اتهام علیه او مطرح شود. خلیج گوانتانامو یک زندان نیست. یک بازداشتگاه موقت است، و صادقانه بگویم، تروریستهای واقعی – سرسختترین تروریستها – حتی در گوانتانامو نبودند. زندانیان گوانتانامو در سایتهای سیاه نگهداری میشدند. بسیاری از آنها هیچ ذهنیتی نداشتند که چرا بازداشت شدهاند. بازداشتشدگان گوانتانامو – شاید ۸۵ درصد آنها – فقط افرادی بودند كه توسط افرادی در جوامع خودشان معرفی شده بودند، کسانی كه در واکنش به یک آگهی دولت آمریكا كه میگفت: «هی، اگر به كسی مشکوک هستید که فعالیتهای تروریستی میکند، با این شماره تماس بگیرید.» هموطنان خود را لو میدادند. همهاش همین بود. تنها چیزی که در آن بازداشتگاه داشتند همین بود. مطمئن نیستم در مورد نانسیِ واقعی صحت دارد یا نه، اما نانسیِ من در فیلم محتاط است، و میگوید: «بسیاری از موکلان من گناهکار هستند و من همچنان از آنها دفاع میکنم، اما من هر چیزی را در زیر چوب است، میگردم.» او ازنظر ارتباطات شخصی با موکلانش، حالت تدافعی دارد، چون میداند برای یک مأموریت بسیار خاص اینجاست، اما این پرونده برای او یک پرونده خاص است، پروندهای که هرگز فراموش نخواهد کرد. و گوش کنید، من همیشه میگویم، حتی اگر در فیلم مانند او لباس میپوشم، و کمی شبیه هم هستیم، نانسیِ واقعی بسیار بهتر از نانسیِ من است. خیلی بهتر [میخندد]. نانسی به شما میگوید آنچه انجام میدهد همه در خدمت محمدو است. او میخواست این مسئله آشکار باشد که «موریتانیایی» داستان محمدو است؛ این که آنچه انجام داد فقط ایجاد فرصت برای آزادی محمدو بود.
این بخشی از جذابیت فیلم بود؟ ایده به اشتراک گذاشتن داستانی با معنای واقعی و با مخاطبان بیشتر.
برای من، حالا این تنها نکته برای بازی کردن است. منظورم این است که من مدت طولانی است این کار را انجام میدهم، و در مورد آنچه میخواهم وقت خودم را صرف کنم بسیار سختگیر هستم، چون سنم بالاتر رفته است و چیزهای زیادی در زندگی هست که میخواهم وقت خودم را صرف آنها کنم. به همان اندازه که قالب هنری قدرتمند است، من فقط وقتی این کار را میکنم که حس کنم معنادار است.
شما نانسی واقعی را از نانسی خود جدا کردید. این یک قدم ضروری هنگام بازی در نقش یک شخصیتی واقعی است؟
فقط دومین بار است که نقش یک شخصیت واقعی را بازی کردهام. صادقانه بگویم تمایلی به این کار ندارم، چون احساس میکنم چیزهایی هست که میخواهم تغییر دهم، و بازی در نقش شخصیتهای واقعی جلوی شما را میگیرد چون نمیتوانید آنها را وادار به انجام کارهایی کنید که معمولاً انجام نمیدهند. تنها شخص واقعی دیگری که نقش او بازی کردم (آنا در فیلم «آنا و سلطان») ۲۵۰ سال پیش مرده بود و او کاملاً دروغگو بود، بنابراین سر هم کردن او بسیار ساده بود [با خنده] در مورد نانسی، واقعاً احساس مسئولیت میکردم، و همان زمان به او گفتم، «ببینید، من میتوانم از شما تقلید کنم، اما فکر نمیکنم جالب باشد.» به نظر من خیلی جالبتر است نکاتی درباره او را نشان بدهیم که برای داستان مهم هستند، اما فکر میکنم نقش نانسی واقعاً حمایت از داستان محمدو باشد. نکات بسیار جالبی در مورد نانسی هست که در فیلم به آن اشاره نشده است، درباره این که او کیست، و میتواند برای یک فیلم دیگر عالی باشد، اما برای این فیلم نه.
آیا ملاقات با او – دانستن این نکات در مورد او – کمک یا مانعی در ساخت شخصیت بود؟
هر دو. جالب است چون گاهی اوقات میتواند آب را گلآلود کند. یکی از خلاقانهترین کارهایی که هنگام ساختن یک فیلم انجام میدهید، بهعنوان کارگردان یا بازیگر، این است که آنچه ضروری نیست کنار بگذارید و واقعاً بفهمید چه داستانی را میخواهید بیان کنید، بخصوص اگر قرار است فیلمی حدود یک ساعت و نیمی بسازید. اگر قرار است یک سریال هشت ساعتی باشد، چیزی طولانیتر، پس به نوع دیگری از حساسیت نیاز دارید، اما داستانگوییِ واقعاً خوب یعنی بیرون گذاشتن بعضی چیزها. فکر میکنم در درجه اول این برای کوین یک جور مبارزه بود، و فکر میکنم برای او سخت بود. همه این شخصیتها گذشتههای جذابی دارند، و بهعنوان مثال، دلخوری شخصیت من و شخصیت شیلین (وودلی) از هم، احتمالاً در داستان واقعی نبوده است. در حقیقت، شخصیت شیلین ترکیبی از دو نفر است.
درباره بازی طاهر رحیم در نقش محمدو چه نظری دارید؟
او بسیار خالص است و انرژی عالی دارد که آن را با خود سر صحنه آورد. وقتی مردم از من میپرسند که در حال حاضر در ساخت فیلم چه چیزی دوست دارم، جواب میدهم این که با یک نفر مثل طاهر در یک اتاق بنشینم و ببینم و بتوانم از او درحالیکه بهترین نقشآفرینی عمرش را ارائه میدهد، حمایت کنم. منظورم این است نباید بگویم الان دوره من نیست، اما بهنوعی احساس میکنم الان دوره من نیست. الان وقت آن است که از او حمایت کنم. خیلی خوب است که وقتی روز تمام شد و به اتاق خودتان در هتل برگشتید، چیزی را که او آن روز به صحنه آورد، به یاد بیاورید. فیلمبرداری این کار برای طاهر سخت بود. واقعاً سخت بود. شریک زندگیاش هنگام فیلمبرداری بچهدار شد، و طاهر در مدتی که با آنها بود – او بازی در یک صحنه را تمام کرد، سوار یک هواپیما شد و شاید ۱۰ یا ۲۰ روز را با کودک گذراند – مجبور شد ۱۵ پوند وزن کم کند و برگردد و در سکانسهای شکنجه بازی کند. او یک بازیگر انگلیسیزبان بومی نیست، اگرچه انگلیسی را بسیار خوب صحبت میکند، و اصلاً عربی صحبت نمیکند. و بعد آنها مجبور شدند برنامه او را تغییر دهند چون من واقعاً مریض شدم – به آنفولانزای وحشتناکی مبتلا شدم – و ناگهان طاهر مجبور شد همه آن مونولوگها را بگوید. بیچاره، با سختیهای زیادی روبرو شد.
شما سالهاست موقعیت کاری باورنکردنی دارید. وضعیت امروز صنعت سینما را چگونه میبینید؟ با همه اتفاقاتی که در یک سال گذشته افتاد و تغییرات چند سال اخیر. فکر میکنید بیان این داستانهایی که پیش از درباره آن توضیح دادید دشوارتر یا آسانتر شده است؟
بهعنوان هنرمند، ما خودمان را نشان میدهیم و در هر قالبی که شده کاری را انجام میدهیم، چه روی صفحه آیفون و چه روی پرده سینما. من واقعاً اهمیتی نمیدهم. هنوز من هستم که خودم را بهعنوان یک بازیگر بیان میکنم. بنابراین نباید بگویم که این تغییرات کمتر بر ما تأثیر میگذارد، اما فکر میکنم تأثیرات آن بر ما متفاوت با سایر افرادی است که در صنعت کار میکنند، چه تکنسینها، چه تهیهکنندگان، یا کارگردانها یا استودیوها. همهگیری کرونا یک ضربه بزرگ بود و همچنان خواهد بود، اما دراینبین، شما باید برخی از این پیشفرضها را که ما بر مبنای نوستالژی خود از فیلمها داریم، کنار بگذارید. برای من، بله، فیلمها باید در سالنهای سینما نمایش داده شوند، همانطور که قبلاً با مادرم میرفتم، با خودمان خوردنی میبردیم و شاید دو تا فیلم هم میدیدیم. یا رفتن به جشنوارههای فیلم. حالا همه چیز قرار است متفاوت باشد، و اشکالی هم ندارد. ما فقط باید کار خودمان را انجام دهیم. در مورد «موریتانیایی»، این یک نمونه نادر از فیلمی است که با یک شخصیت مسلمان به روشی کاملاً انسانی رفتار میکند. شما بهعنوان یک قهرمان داستان، عاشق او میشوید. و برای من، این دلیل کافی برای ساختن یک فیلم است. رضایتبخش است که احساس کنیم با به اشتراک گذاشتن این داستانها دنیا را بهتر میکنیم نه بدتر. قطعاً، من میخواهم احساس کنم هر کاری که میکنم باعث میشود آدم بهتری باشم، تا این که با هر پروژه آدم بدتری شوم.
منبع: ددلاین
نوشته سفر شگفتانگیز یک مرد زندانی / روایت جودی فاستر از «موریتانی»، گزیدهکاری و تأثیر کرونا بر سینما اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.