«اکسیژن» چگونه نمادی از دوران کرونا شد؟ / زنی تنها در میان هزارتوی سیمها و لولهها
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
فیلم فرانسویزبان «اکسیژن» (Oxygen) که داستان آن در داخل یک مخزن کرایوژنیک کوچک روی میدهد، در حالی از ۱۲ مه توسط نتفلیکس به نمایش درآمد که برداشت آن از حبس و زندانی شدن، با توجه به اتفاقات سال گذشته، بهطور ترسناکی بهموقع به نظر میرسد، اما این فیلم پیش از راهیابی به پرده، فراز و نشیبهای فراوان داشت.
تریلر «اکسیژن» تولید فرانسه و آمریکا و روایتی از تلاش برای بقاست. فیلم با اقتباس از فیلمنامهای نوشته کریستی لوبلان ساخته شد. فیلمنامه او در «لیست سیاه» ۲۰۱۶، جزو فیلمنامههای برتر، اما تولیدنشده سال بود. «اکسیژن» ابتدا قرار بود به زبان انگلیسی و با بازی آن هاتاوی مقابل دوربین برود. بعدها قرار شد این فیلمنامه مبنای پروژهای با بازی نومی راپاس، کارگردانی فرانک خلفون و تهیهکنندگی الکساندر آژا شود.
درنهایت، همهگیری کرونا برنامهها را به هم ریخت و آژا (کارگردان فرانسوی که بیش از همه برای کار در ژانر وحشت معروف است) مسئولیت کارگردانی «اکسیژن» را به عهده گرفت. ملانی لوران بازیگر ۳۸ ساله فرانسوی نیز برای ایفای نقش الیزابت هنسن انتخاب شد.
الیزابت پزشکی است که در میان یک هزارتو از سیمها و لولهها، در یک فضای بسیار محدود، و بدون این که بداند کجاست یا چرا اینجاست، بیدار میشود.
«اکسیژن» که بخشی از رویکرد نتفلیکس برای حمایت از تولیدات محلی است، تابستان گذشته، درست پس از اولین لغو محدودیتهای کووید در فرانسه، فیلمبرداری شد. آژا اولین بار فیلمنامه را زمانی خواند که در حال کارگردانی فیلم «خزش» (۲۰۱۹) تولید پارامونت بود و به قول خودش «آن را بلعید» چرا که عناصر داستانی، او را به یاد فیلم «مدفون» (۲۰۱۰) انداخت.
آژا میگوید: «من همیشه به دنبال یک دلیل هستم که عاشق یک فیلمنامه شوم. وقتی فیلمنامه «اکسیژن» را خواندم، خودم را در آن مخزن تصور کردم. با تعجب به این فکر میکردم که من کی هستم، و با شخصیت الیزابت، آن پیچ و خم ذهنی را کند و کاو کردم. «اکسیژن» یک تریلر بسیار هوشمندانه و یک داستان بسیار جالب با موضوع بقاست، اما بعد همهگیری اتفاق افتاد و همه چیز شکل دیگری به خود گرفت. فیلم ما به یک روش عمیقتر با دروننگری بیشتر برای کاوش در این جستجوی اگزیستانسیالیستی که ما کی هستیم و آیا راهی برای برونرفت از وضعیت امروز ما وجود دارد، تبدیل شد. همه این پیچشهای احساسی من را کاملاً تحت تأثیر قرار داد.»
وقتی آژا در دوران قرنطینه به پاریس بازگشت، برای او «این قصه آینهای شد از آنچه در آن زندگی میکنیم، حتی اگر مدتها قبل از همهگیری نوشته شده بود.»
به گفته آژا، تغییر پروژه به زبان فرانسوی «فرصتی بود که فیلمنامه را بهنوعی از ژانر علمی-تخیلی که حتی بالغتر بود، هدایت کنیم و جنبههای انسانی شخصیت را کشف کنیم.» آژا که مدتها بود میخواست با لوران کار کند، اعتقاد دارد این بازیگر بهوضوح دارای احساسات لازم و «اعتباری» است که یک نیروی واقعی به فیلم میبخشد.
وقتی مدیر برنامههای لوران خبر داد تازهترین پروژه آژا به دستش رسیده است، او «بسیار هیجانزده شد»، اما اعتراف میکند، «واقعاً از خواندن چیزی درباره وحشت ناب كه من را بیخواب کرده بود، بسیار ترسیده بودم.» وقتی لوران فهمید «اکسیژن» شبیه به کارهای قبلی آژا در ژانر وحشت نیست، و بیشتر فضایی کلاستروفوبیایی دارد، اطمینان خاطر پیدا کرد.
لوران اضافه میکند، «جالب است چون اغلب اوقات پیش نمیآید که کارگردان و بازیگر همزمان چیزی را تجربه کنند. این فیلمنامهای بود که الکساندر مدتها قبل آن را خوانده بود و حالا وقت خیالپردازی درباره آن را داشت. من هم این احساس دل بستن کامل به شخصیتی را داشتم که زیبا، قوی، پر جنب و جوش و انسانی است. ما بسیار تحت تأثیر شخصیت الیزابت قرار گرفتیم و وقتی در مورد شخصی که دوستش داریم صحبت میکردیم، از روی خوشی لبخند میزدیم. ما میخواستیم از او محافظت کنیم و تا حد ممکن قوی و طبیعی و در عین حال ضعیف و انسانی ترسیم کنیم.»
فیلمبرداری داخل یک مخزن به مدت پنج هفته، به آموزش جسمی و همچنین ذهنی نیاز داشت. لوران حدود یک ماه قبل از فیلمبرداری میدوید. او با خنده میگوید: «با سادهلوحی فکر میکردم اگر در هوای آزاد نفس بکشم، اکسیژن بیشتری میتوانم ذخیره کنم».
با توجه به این که تازه از قرنطینه خارج شده بودید، حضور در چنین فضای بستهای سر صحنه فیلمبرداری کار دشواری بود؟ لوران پاسخ میدهد: «برعکس، ما خیلی خوشحال بودیم … یکی از اولین سؤالها (در حین قرنطینه) این بود، “میخواهیم دوباره فیلم بسازیم؟” و بعد این پرسش، “چگونه میخواهیم دوباره فیلم بسازیم؟ میتوانیم فوراً این کار را انجام دهیم؟”… ما با چنین اشتیاقی برای کار از قرنطینه بیرون آمدیم و خوششانس بودیم که توانستیم دوباره روی این فیلم کار کنیم. درمورد پیدا کردن یک تیم… ما بسیار فرانسوی هستیم، اما هر دو یک ذهنیت کاملاً آمریکایی داریم. بنابراین بسیار جالب بود که با آن روبرو شویم.»
از نظر آژا یک مزیت وجود داشت. او میگوید: «احساس میکنم ماهها حبس، یک سرخوردگی خلاقانه ایجاد کرد و باعث انباشت انرژی شد. من میخواستم آن انرژی را آزاد کنم. فیلم در کل از این مسئله بهرهمند شد. یک نکته سورئالیستی هم بود. انگار ما و کووید، دوستانه برخورد میکردیم، و این که فیلم ما صحنههای بزرگ یا بازیگران نقشهای فرعی یا دکورهای زیاد نداشت. و این یک نکته مثبت بود. داستان به ما اجازه میداد بازیگران ماسک بزنند که به ما کمک میکرد. اینطوری راحتتر توانستیم نتفلیکس را مجاب کنیم که سریع باشد و بلافاصله به کار بپردازد.»
لوران با اشاره به چالشهای فراوان خود هنگام فیلمبرداری میگوید: «موارد زیادی بود. اولین مورد دیالوگها بود؛ کلی دیالوگ، کلی دیالوگهای علمی، کلی شماره، مثلاً شماره ۳۶۷۳۶۵۴ که فکر میکنم خیلی اذیتم کرد. و الکس از من خواست قبل از شروع فیلمبرداری، فیلمنامه را کامل حفظ کنم، چون میخواست بلافاصله مثلاً ۳۰ صفحه پشت سر هم فیلمبرداری کند، که کار شگفتانگیزی بود، چون بدیهی است شما مثلاً ۲۵ دقیقه از فیلم را در یک روز میگیرید و بعد در پایان روز، متوجه میشوید فقط ۳۵ صفحه از فیلمنامه را کار کردهاید. دیوانهوار است. عادی نیست. خود دیالوگها هم برای من خیلی خیلی سخت بود.»
بازیگر فرانسوی ادامه میدهد: «و مسئله بعدی… خشم بود. احساسی که به آن نزدیک نیستم، خشم و عصبانیت است، و فیلم سه صحنه بزرگ و سه لحظه بزرگ دارد که الکس از من میخواست با تمام توان انجام بدهم و خیلی هم روی این مسئله تأکید داشت. او گفت، “میخواهم مثل حیوانی در قفس باشی که میداند قرار است بمیرد. و من میخواهم تمام آن خشم را از طریق تو ببینم.”»
لوران میگوید: «دریافت یک فیلمنامه زیبا با یک نقش شگفتانگیز ازایندست، واقعاً یک هدیه است. اما وقتی یک کارگردان شگفتانگیز هم دارید که قرار است حواسش به همه چیز باشد – هرچند برای شما چالش ایجاد میکند، اما کار برای شما آسانتر میشود. کارگردان خود را دنبال میکنید و نمیترسید. اعتماد دارید، و من فکر میکنم این یک همکاری قابل اعتماد بود.»
آژا با اشاره به این که «اکسیژن» فیلمی درباره احساسات است و نقشآفرینی مؤثر لوران، توضیح میدهد: «احساسات در فیلمنامه هست. درواقع یک ترن هوایی از احساسات مختلف است؛ گاهی اوقات در همان صحنه، در همان صفحه، در همان دیالوگ، و شخصیت الیزابت از یکی به دیگری میرود، اما نمیتوانستم تصور کنم وقتی این احساسات به پرده راه پیدا میکند، چه جلوه پرقدرتی دارد. من سر صحنه فیلمبرداری بودم و وقتی الیزابت واقعاً تصمیم میگیرد تسلیم شود، گریهام گرفت. وقتی دیدم او بدون توجه به هر چیزی، به همان غریزه انسانیِ زنده ماندن، بازمیگردد، واقعاً هیجانزده شدم. همه آن عناصر، پشتبهپشت، برای یک فیلمساز و همچنین یک تماشاگر مثل یک سفر زیباست. ملانی با تجسم این احساسات بسیار شدید موفق میشود شما را به آن سفر بکشاند، و به شخصیت خود در فیلم چنین عمق انسانی ببخشد. بازی او در فیلم من را شگفتزده میکند.»
آژا در پایان تأکید میکند داستان عبرتانگیز قطعاً یكی از مأموریتهای ژانر علمی تخیلی است؛ فكر كردن درباره این كه ما كی هستیم و چه رابطهای با طبیعت داریم. «فکر میکنم این همان چیزی است که دوست دارم مردم از فیلم برداشت کنند. شاید ما باید برای نوعی آخرالزمان آماده باشیم، اما شاید گزینه دیگری هم باشد و بتوانیم قبل از آن که دیر شود، اقدام کنیم.»
منابع: ددلاین و اسکرین رنت
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته «اکسیژن» چگونه نمادی از دوران کرونا شد؟ / زنی تنها در میان هزارتوی سیمها و لولهها اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.