«قهرمان» اصغر فرهادی از نگاه ۱۰ منتقد سینما
مجله نماوا، علی افتخاری
«قهرمان» تازهترین ساخته اصغر فرهادی کارگردان ایرانی، بهعنوان یکی از ۲۴ فیلم بخش مسابقه اصلی هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم کن، اولین بار در دنیا روز سهشنبه ۲۲ تیر (۱۳ ژوئیه) روی پرده رفت.
مراسم فرش قرمز فیلم با حضور فرهادی و برخی بازیگران ازجمله امیر جدیدی و سارینا فرهادی، همینطور هایده صفییاری تدوینگر برگزار شد. اولین نمایش جهانی «قهرمان» با تشویق چنددقیقهای حاضران در سالن گرند لومیرِ کاخ جشنواره همراه بود.
داستان «قهرمان» که تولید مشترک ایران و فرانسه است، در حالی آغاز میشود که شخصیت اصلی، رحیم (امیر جدیدی) به دلیل این که نتوانسته بدهیاش را پرداخت کند، در زندان به سر میبرد. او دو روز مرخصی میگیرد و میکوشد شاکی خود را با پرداخت بخشی از بدهی متقاعد کند شکایت خود را پس بگیرد، اما اتفاقات آنطور که برنامهریزیشده پیش نمیرود.
محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سحر گلدوست، احسان گودرزی، علیرضا جهاندیده، صالح کریمایی، فرخ نوربخت و محمد عاقبتی، دیگر بازیگران نهمین فیلم فرهادی هستند که به تهیهکنندگی الکساندر مالهگی در شیراز فیلمبرداری شد.
فرهادی پیشازاین سه بار دیگر نیز در بخش مسابقه جشنواره کن حضور داشت: «گذشته» با بازی برنیس بژو و علی مصفا در ۲۰۱۳ که بژو برای آن جایزه بهترین بازیگر زن را برد؛ «فروشنده» در ۲۰۱۶ که در آخرین روزها به فهرست فیلمهای بخش رقابتی جشنواره اضافه شد و درنهایت دو جایزه بهترین فیلمنامه و بازیگر مرد (شهاب حسینی) را دریافت کرد و در ادامه برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد؛ و فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» با بازی پنهلوپه کروز، خاویر باردم و ریکاردو دارین که در ۲۰۱۸ فیلم افتتاحیه هفتاد و یکمین دوره جشنواره کن بود.
اولین واکنشها به «قهرمان» فرهادی متفاوت بوده است. در این گزارش بخشهایی از نقدهای ۱۰ منتقد سینما بر فیلم جدید او را گردآوری کردهایم.
اوون گلیبرمن – ورایتی
اصغر فرهادی در فیلمهایی مانند «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» و «فروشنده» ثابت کرد توانایی منحصربهفردی دارد؛ ازاینجهت که او میتواند موقعیتهای «معمولی» انسانی را – که عموماً جنبه درونی دارد – به کار گیرد و با آن به روشی کاملاً معتبر و در عین حال پر تعلیق، بازی کند، طوری که در مقام تماشاگر حس میکنید، زندگی اگر بهاندازه کافی از نزدیک مشاهده شود، خودش نوعی تریلر است. «قهرمان»، تازهترین فیلم فرهادی (و چهارمین فیلم او که اولین بار در کن نمایش داده میشود)، خیلی دوست دارد درامی ازایندست باشد؛ داستان مردی کاملاً عادی و ناامید که خیلی سریع به شخصیتی بسیار مورد بحث در تلویزیون و شبکههای اجتماعی تبدیل میشود. و این داستانی است که بهراحتی میتوان تصور کرد در گرداب پرجوش و خروش فرهنگ تصویری دیوانهوار ما روی میدهد.
رحیم شخصیت اصلی فیلم برای یک بدهی پرداختنشده در زندان است. به او دو روز مرخصی داده میشود. رحیم میکوشد در این فرصت راهی برای نجات خود از این وضعیت آغاز کند. امیر جدیدی بازیگری که نقش رحیم را بازی میکند، آرام و گاهی اوقات تقریباً بیحرکت، و خوشتیپ است. او به آرماند آسانته جوان شباهت دارد و وقتی لبخند میزند، لبخندش آنقدر صمیمی است که نظر اطرافیانش را جلب میکند. بااینوجود رحیم نوعی انفعال دارد که از ترس درونی گرهخورده او خبر میدهد. بهتدریج متوجه میشویم او مردی است که بیسر و صدا غرق میشود.
رحیم برای این که کاری را شروع کند، از یک نزولخور پول قرض گرفت. بهرام (محسن تنابنده) برادرِ زن سابق رحیم، بعداً پول نزولخور را داد و حالا رحیم را به زندان انداخته است. رحیم به بهرام بدهکار است، نه به این خاطر که آدم بیکار و بیعاری است، به این دلیل که شریکش پول را برداشت و فرار کرد. بااینحال رحیم باید راهی برای پرداخت بدهی خود پیدا کند، و وقتی فرخنده (سحر گلدوست) که رحیم مخفیانه او را میبیند، یک کیف دستی گمشده پیدا میکند که ۱۷ سکه طلا در آن است، به نظر میرسد یک راه نجات پیدا شده است.
رحیم طلاها را راهی مطمئن برای پرداخت بدهیهای خود، بیرون آمدن از زندان و شروع زندگی جدید با فرخنده میبیند. بااینحال، وقتی این دو با هیجان پیش یک فروشنده طلا میروند، متوجه میشوند آنچه پیدا کردهاند، آنچنان که انتظار داشتند ارزشمند نیست. قیمت طلا پایین آمده است (حداقل در دو روزی که او از زندان خارج شده)، بنابراین رحیم یک نقشه بلندپروازانهتر و البته مبهم طراحی میکند. او اعلانهای مربوط به کیف گمشده را در محله میچسباند و امیدوار است بهنوعی پاداش کار خود را بگیرد، هم به لحاظ شهرت و هم مقدار کمی پول.
زنی درحالیکه اشک میریزد میآید و ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، و رحیم از طریق خواهرش آنها را پس میدهد. اقدام فداکارانه زندانی سابق بهزودی در همه جا بازتاب پیدا میکند. حالا او در تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی است و توضیح میدهد چه اتفاقی افتاده است: این که برای پرداخت بدهی خیلی به سکهها نیاز داشت، بااینحال آنها را پس داد. به این شکل، رحیم به مثالی زنده از نوعدوستی ایرانی تبدیل میشود.
«قهرمان» که داستان آن در شهر شیراز روی میدهد، نشان میدهد ایران معاصر چقدر از این داستانها تغذیه میکند؛ اینها نوعی گواهیِ آیینی برای مردم است که بگویند چقدر خوب هستند. رحیم که از همسرش جدا شده و پسری با لکنت زبان دارد، بهعنوان یک چهره عذابدیده با انگیزههای انسانی متناقض به تماشاگر ارائه میشود. او میدانست باید پول را پس دهد و این کار را کرد (فکر کرد اگر این کار را نکند ممکن است گرفتار کارما شود)، اما در عین حال به دلایلی که بیشازحد معقول است میکوشد کار خوب خود را به نفع خود تمام کند. او خودش را بهعنوان یک پاسدار زندگی نشان میدهد. آیا این کار جواب میدهد؟
فرهادی صحنههای بسیار مؤثری خلق میکند، و نشان میدهد در جامعهای که مردم عادی را به «قهرمانان» ارتقا میدهد، چه اتفاقی میافتد، اما همین جامعه به داستانهایی که خودش میگوید هم اعتماد ندارد. رحیم در یک مراسم عمومی از سوی یک بنیاد خیریه تقدیر میشود. برای یک لحظه، او کسی است که عکسش روی پوسترهاست. اما هنوز پول کافی برای پرداخت بدهی خود به بهرام را ندارد، و در ادامه فاش میشود بهرامِ کچل، ریشو و اخمو که ما را یاد اسکروج / آقای پاتر میاندازد، برای سختگیری خود دلیل دارد.
او به خاطر پولی که به رحیم داد، جهیزیه دخترش (سارینا فرهادی) که با او یک فروشگاه هنری را در یک مرکز خرید اداره میکند، از دست داد. بهرام همان چیزی را میخواهد که از رحیم طلب دارد، و وقتی نظامِ قهرمانسازی که رحیم را بالا برده است زیر سؤال میبرد و میگوید مردم نباید صرفاً برای این که کارِ درست را انجام دادهاند، تکریم شوند، بهنوعی به یک نکته اشاره میکند. رحیم برای بار دوم از زندان آزاد میشود، و میکوشد در جایی مشغول به کار شود، و وقتی یک مأمور مراقبتی آزادی مشروط احساس میکند داستان سکههای طلا مشکوک است، با تعصب یک پلیس دولتی شروع به تحقیق درباره این موضوع میکند. زنی که ادعا کرده بود سکهها متعلق به اوست، اکنون ناپدید شده، و رحیم ترتیبی میدهد که فرخنده تظاهر کند آن زن است – شاید این یک دروغ سفید باشد، اما دروغی است که مقدر شده در صورت او منفجر شود.
فیلم پیچیدگیهای دیگری نیز دارد، و هر صحنه جدید درمورد جامعهای که بین اصول اخلاقیِ خودآفریده و واقعیت اقتصاد ویرانشده، گیر افتاده است، چیزی برای گفتن دارد. بااینوجود، «قهرمان»، در پایان، یک فیلم پراکنده است: سنگین از «بینش»، اما تا حدی مبهم و جدا از حماسه یک انسان عادی که میخواهد خود را نجات دهد. فیلم دو ساعت و ۷ دقیقه است، و ساختار آن بیش از آن که رو به رشد باشد، تکراری است.
بعدازاین که رحیم به مرکز خرید میرود و با بهرام درگیری فیزیکی پیدا میکند، شبکههای اجتماعی وارد صحنه میشوند. انتشار یک فیلم از حمله، رحیم را فردی دورو جلوه میدهد – و انتقام بهرام نیز در شبکههای اجتماعی پخش میشود. آیا رحیم، خودش برای مقابله، از شبکههای اجتماعی بهعنوان یک سلاح استفاده میکند؟ «قهرمان» با همه چیزهای خوبی که دارد، یک فیلم از فرهادی است که بیشتر از این که با قلب ما صحبت کند، با ذهن ما صحبت میکند (و گاهی اوقات ما را وامیدارد به فکر فرو رویم).
جیسن سالومونز – دِ رَپ
اصغر فرهادی کارگردان دو بار برنده اسکار برای فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده»، پس از نمایش «قهرمان»، تازهترین ساخته خود در بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۱، نام خود را بهعنوان یکی از مدعیان اصلی مطرح کرد تا نخل طلا را نیز به مجموعه پرزرق و برق خود اضافه کند.
درواقع، طلا همه چیز فیلم جدید اوست، پیرنگ و پیشفرض فیلم بر مبنای پیدا کردن یک گنجینه است – در این مورد، ۱۷ سکه طلا که در یک کیف دستی در یک ایستگاه اتوبوس در شهر شیراز پیدا میشود. وقتی رحیم سکههای طلا را پس میدهد، به چهرهای محبوب در تلویزیون و روزنامهها و – ظاهراً – شبکههای اجتماعی تبدیل میشود، گرچه فرهادی به طرز عجیبی بهندرت تلفن همراه یا کامپیوتر به ما نشان میدهد، حتی اگر سیاوش پسرِ دچار لکنت زبان رحیم، ، دائماً سرش در تبلت باشد.
این نقشه ساده بهسرعت بسیار پیچیده میشود. چهره سنگی داستان، شکافهایی دارد، مانند ویرانههای باستانی تخت جمشید که در صحنههای ابتدایی فیلم به شکلی دراماتیک نشان داده میشود. چه کسی واقعاً کیف دستی را پیدا کرده است؟ زنی که ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، کیست؟ چرا مسئولان زندان اینقدر سریع از زندانیِ اصلاحشده خود که حالا یک ستاره است، تقدیر میکنند؟ چرا بهرام طلبکار عبوس رحیم، اینقدر دست از سر او برنمیدارد؟
وقتی میبینیم رحیم خودش را بیشتر در دسیسههای خود میپیچد، گلویمان فشرده میشود. با بازی امیر جدیدی، او شبیه یک مرد بیگناه است که لبخندی خوشبینانه دارد، اما در عین حال با نوعی ناامیدی و نگاهی به فریبکاری در خود میجوشد. حتی مشخص نیست او اصلاً سزاوار همدردی ما هست یا نه. در طول راه با کمی اغراق روبرو میشویم و ناگهان در جامعهای به دنبال حقیقت و شرافت اخلاقی میگردیم که به نظر میرسد برای دفاع از شرف خود و داشتن یک قهرمان، خیلی عجله دارد، نقشی که صادقانه بگوییم رحیم از پس آن برنمیآید… «قهرمان» با دقت فیلمبرداری شده، فیلمنامه آن با ظرافت نوشته شده و داستان خود را با ضربآهنگ یک فیلم تریلر روایت میکند. فیلم پس از اولین نمایش جهانی در کن باید عملکرد بسیار خوبی در سراسر جهان داشته باشد.
اریک کان – ایندیوایر
اصغر فرهادی با اولین فیلم خود پس از «فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را دریافت کرد و بعداً دومین اسکار بهترین فیلم بینالمللی را برای او به همراه داشت، به بخش مسابقه کن بازگشت. شرکت آمازون استودیوز بهوضوح همین هدف را درباره «قهرمان» دنبال میکند که فرهادی را پس از فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» به ایران بازگرداند. به نظر میرسد انتخاب آمازون استودیوز عاقلانه بوده است: از «قهرمان» بهعنوان بهترین فیلم این کارگردانِ نکتهسنج، از زمانی که با «جدایی نادر از سیمین» برای اولین بار در سطح بینالمللی به موفقیت رسید، یاد شده است. تازهترین تلاش او داستان مردی است که یک کیف پر از سکههای طلا پیدا میکند. به روش معمول فرهادی، او در حفرهای طولانی و پر پیچ و خم با پیامدهای غیرمنتظره و سردرگمیهای اخلاقی سوق داده میشود. فرهادی در ارائه پرترههای ظریف از شخصیتهایی که میکوشند ارزشهای خود را با منافع شخصی سازگار کنند، بینظیر است، و «قهرمان» میتواند دقیقاً تجسم قابل قبول مهارت او باشد. این چیزی است شاید هیئت داوران کن بتوانند با تکیه بر آن نقاط مشترکی پیدا کنند. همزمان، ممکن است بسیاری از داوران از قبل با کار فرهادی آشنا باشند و فکر کنند ازآنجاکه او این بار دقیقاً چرخ را از نو اختراع نکرده، جایزه نخل طلا میتواند به یک کار چالشبرانگیزتر برسد، اما نمیتوان انکار کرد که «قهرمان» جزو فیلمهایی است که همه قدر آن را میدانند و تا پایان جشنواره جزو مدعیان اصلی جوایز باقی میماند.
آنا اسمیت – ددلاین
«قهرمان» اصغر فرهادی یک فیلم تأملبرانگیز و شاید ظریفترین و صمیمانهترین فیلم او از زمان «جدایی نادر از سیمین» تاکنون باشد. امیر جدیدی در نقش رحیم، مردی خوشایند اما تا حدودی درمانده که به خاطر کوتاهی در پرداخت بدهی در زندان به سر میبرد، نقشآفرینی جذابی دارد.
فرهادی مراقب است که هیچ شبکه اجتماعی را روی پرده نشان ندهد، اما حضور پررنگ آن در فیلم جدیدش که منتقد فرهنگ مدرن است، احساس میشود. رحیم بهتدریج متقاعد میشود بسته به نیاز افکار عمومی داستان خود را تغییر دهد، چه آنها دنبال یک خبر خوب باشند یا بخواهند از کسی چهرهای اهریمنی ترسیم کنند. اساساً، رحیم به نظر انسانی شایسته است، اما «افتخار» خود را که بسیار برای آن تبلیغ شده است، از راههایی که ممکن است به شهرت او آسیب بزنند، به خطر میاندازد.
همانطور که چرخشهای داستانی بیشتر و بیشتر میشود، فیلم در لبه تراژدی-کمدیهای شکسپیری قرار میگیرد، که نتیجه آن در خیلی جاها کمدی تلخ است، اما لحن غالب فیلم، درام است، و گاهی اوقات با دیدن انتخابهای مشکوک قهرمان ما، فیلم دلشورهآور و دردناک میشود. به قول یکی از مسئولان زندان، رحیم یا خیلی باهوش است یا خیلی ساده. حقیقت ممکن است چیزی بین این دو باشد.
دیوید ارلیک – ایندیوایر
اصغر فرهادی، «قهرمان» را با نقاط قوت خود پیش میبرد. او یک پیشفرض کلاسیک را میگیرد و با نیروی کافی گریز از مرکز، آنقدر میچرخاند تا شما را در یک جا نگه دارد، حتی در حالتی که حس همدردی شما به هر جهت قابل تصور تغییر پیدا میکند. وقتی این وضعیت فاجعهبارِ اخلاقی که با مهارت ساخته شده است، سرانجام متوقف میشود، سادهترین فیلمی که فرهادی در ۱۰ سال گذشته و پس از موفقیت بینالمللی «جدایی نادر از سیمین» ساخته، بهنوعی به تردیدآمیزترین همچنین بهترین فیلم او تبدیل میشود (هرچند اعلام چنین نظری با این قطعیت تقریباً متناقض با روح فیلمی است که قضاوت شما را در هر مرحله فراموش میکند).
فرهادی این استعداد را دارد که درست و غلط را مثل بازی جنگا آنقدر روی هم بگذارد تا یک توده بزرگ شکل بگیرد – سخت است بگوییم او بازیکن خوبی است یا یک بازیکن وحشتناک – و از این نظر «قهرمان» یکی از ساختههای بیدردسر اوست. فیلم با وجود اشتیاق مشابه برای ورود به حوزه قانون مدنی ایران، فاقد بار احساسی اصلی «جدایی نادر از سیمین» است، اما آنچه به چشم میآید روش سقراطی ساختار فیلم و سادگی کودکانه سؤال اصلی آن است: چه تفاوتی بین انجام یک کار خوب و انجام ندادن یک کار بد وجود دارد؟
پیتر بردشاو – گاردین
اصغر فرهادی با یک سبک مشاهدهگر، واقعگرایانه و در عین حال خودداری از اطلاعرسانی که با آن نام خود را سر زبانها انداخت، فیلمی گرهخورده درباره شبکهای گرهخورده ساخته است. فیلم، قانعکننده نبودن و بههمریخته بودنِ نامشخصِ زندگی واقعی را دارد.
فیلم یک پیشفرضِ صاف و ساده دارد، مثل یک داستان کوتاه ادبی. بااینوجود حفرههای پیرنگ از همان ابتدا مشخص است. هیچ کس از رحیم (با بازی زیرکانه و ظریف امیر جدیدی) یک سؤال واضح را نمیپرسد: اگر او میخواست یک شهروند خوب باشد، چرا کیفِ پیداشده را خیلی راحت به پلیس تحویل نداد؟ چسباندن اعلان یک ایده کاملاً فاقد کارایی و منفعتطلبانه است. «قهرمان» یک فیلم جذاب و حتی مسحورکننده است، اما به این فکر میکنم که آیا تکلف رئالیستی فیلم، داستانِ کمی پراکنده آن را پنهان میکند؟
دبورا یانگ – هالیوود ریپورتر
به نظر میرسد اصغر فرهادی به خاطر سابقه کار در تئاتر، این توانایی را دارد که در شگفتانگیزترین مکانها درام را پیدا کند. او پس از فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» با حضور ستارههایی چون پنهلوپه کروز و خاویر باردم، به ایران بازگشت و یک فیلم بسیار خوب درباره صداقت، شرف و قیمت آزادی ساخت.
«قهرمان» که تولید مشترک ایران و فرانسه است، به لحاظ قالب یک فیلم کوچک است، و طرفداران سینمای هنری میتوانند در آن شاهد مضامین خاص کارگردان در میان نمادگری ظریف و کار تکنیکی خالص باشند. استقبال در جشنواره کن باید نشان دهد که یک فیلم محلی مانند «قهرمان» چقدر میتواند در سطح بینالمللی پیش رود.
فیلم جدید فرهادی به نظر بیشترین فاصله را با کارهای صحنهای او و عناصر دراماتیک بعضاً غیر قابل باور دارد که گهگاه در فیلمهای او رخنه میکنند (مثلاً حمله جنسی در فیلم «فروشنده»). اینجا در عوض، همه چیز آنقدر محتمل به نظر میرسد که رویدادها یک کیفیت کهنالگویی دارند. و زنجیره پایانناپذیر و غریزی از دروغها که شخصیتها را به بردگی میکشد، به فیلم بُعد بزرگتر میدهد.
لی مارشال – اسکرین دیلی
در عصری که شبکههای اجتماعی پانزده دقیقه شهرت را به یک تخمین سخاوتمندانه تبدیل کردهاند، قهرمانِ واقعی بودن چه معنایی دارد؟ اگر میدانید کار درستی را انجام دادهاید، خوب است واقعیت را تغییر دهید و کمی نقش بازی کنید تا دیگران متقاعد شوند شما شریف هستید؟ و اگر دفاع از شرف خود بهطور اجتنابناپذیری به معنای بیآبرو کردن شخص دیگر است، چه باید بکنید؟ فیلم جدید اصغر فرهادی این سؤالات و سایر سؤالات اخلاقی را در یک درام واقعاً جذاب جاسازی میکند. نقطه اتکای فیلم نقشآفرینی چشمگیر امیر جدیدی در نقش مردی است که یک حرکت فداکارانه او مثل ویروس همه جا پخش میشود، و همانطور که همه ما میدانیم ویروسها تمایل ناخوشایندی به جهش یافتن دارند.
«قهرمان» همچنین بار دیگر ثابت میکند درحالیکه فرهادی در خلق ملودرامهای پیچیده که با هر دو مسئله اخلاقی و عاطفی درگیر هستند، استعدادی فراوان دارد، اما کارهای او در کشور خودش ایران همیشه غنیتر است. فیلم قبلی او «همه میدانند» (۲۰۱۸) که داستانش در اسپانیا روی میدهد، با وجود حضور بازیگران پرستاره، فاقد ظرافت دراماتیک یا هوش اخلاقی «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» بود. شما تقریباً میتوانید هر یک از پیرنگهای فرهادی را بگیرید و در هر کجای دنیا بازسازی کنید – این بهویژه در مورد «قهرمان» صدق میکند، که میتوان تصور کرد داستان آن در جایی در نواحی مرکزی آمریکا دوباره ساخته شود، اما فیلمها بیش از پیرنگها هستند، و «قهرمان» بخش زیادی از طنین خود را از قرار گرفتن در فضای پراسترس شهر شیراز و نیروهای زورگویی که جامعه مدرن ایران را شکل دادهاند، به دست میآورد. این، در کنار سرعت فشرده فیلم، باید جدیدترین فرهادی را به سینماهای هنری جهان بفرستد.
پت براون – اسلنت مگزین
به نظر میرسد هدف اصغر فرهادی در فیلم جدیدش این باشد که مفهوم قهرمان را از هم بپاشد. «قهرمان» با ملاقات رحیم با حسین شوهر خواهرش (علیرضا جهاندیده) در مقبره خشایارشا اول، پادشاه محبوب ایران باستان آغاز میشود، جایی که مرد در یک پروژه تعمیر و نگهداری، نقش یک سازنده را دارد. این که تصاویر قهرمانان باید حفظ شود، یکی از مشاهدات اساسی فیلم است. در ادامه بر شیوه گزارشهای خبری و شبکههای اجتماعی در پرداختن به تحریفهای کوچک داستان رحیم تأکید میشود. و بالا رفتن و پایین آمدن رحیم از داربستهایی که اطراف مقبره نصب شدهاند، یکی از معدود لحظات کاملاً نمادین در «قهرمان» است که ظهور و سقوط بعدی او بهعنوان یک عزیز شبکههای اجتماعی را پیشبینی میکند. دراینبین، مسئله قهرماني با پرسشهایی درباره حقيقت و ارزش اجتماعي بسيار گسترده آن جايگزين میشود. درحالیکه رحیم سعی میکند از محاصره طلبکاران خود که بهرام در رأس آنهاست، فرار کند، برای رسیدن به آزادی و نجات خود و فرخنده، استراتژیهای تازهای در داستانسرایی در پیش میگیرد. این که کدام دروغ موجه است، چه انگیزهای آنها را به دروغگویی وادار میکند، و تا کجا باید ادامه داشته باشند، اینها دغدغههای اخلاقی هستند که فرهادی با خلق دقیق تنش نشان میدهد.
بن کنیگسبرگ – rogerebert.com
روبر برسون در سال ۱۹۸۳، برای «پول» آخرین فیلم خود که با الهام از «کوپن تقلبی» تولستوی ساخته شد، در جشنواره فیلم کن جایزه بهترین کارگردان را گرفت. «پول» دستبهدست شدن یک اسکناس تقلبی را دنبال میکند که در طول فیلم اهمیت متافیزیکی آن آشکار میشود. گناهی که با چاپ و قالب کردن اسکناس تقلبی آغاز شد هرگز از بین نمیرود. اسکناس هر جا برود، بهراحتی دردسر ایجاد میکند.
«قهرمان» اصغر فرهادی در سطح «پول» برسون نیست، اما به لحاظ مضمون از همان پارچه بریده شده است. «قهرمان» همچنین بهترین فیلم او از زمان «جدایی نادر از سیمین» است که اسکار بهترین فیلم خارجیزبان ۲۰۱۱ را برنده شد.
تمام مشکلات موجود در «قهرمان» به نزولخواری برمیگردد. درحالیکه رحیم در تلاش برای توضیح انگیزههای خود به مشکل میخورد، مشخص میشود که فیلم اصلاً در مورد پول به معنای مرسوم آن نیست. پول واقعی با شهرت ارتباط دارد – سهامی که میتواند صعود و سقوط کند، چیزی که میتواند با یک حضور تلویزیونی بازیابی شود یا با افشای یک دروغ به هدر رود.
و مانند گناهی که در فیلم «پول» در اسکناس تقلبی مجسم میشود، آسیب شهرت نیز مسری است. نتیجه اخلاقی این نیست که اگر ثواب کنیم، کباب میشویم، بیشتر این است که نباید انتظار هیچ کار ثوابی را داشت.
«قهرمان» بهعنوان تودهای از عوارض شکل میگیرد، و گرچه سبک فرهادی نمایشی نیست، اما او با یک ظرافت واقعی تماشاگر را از بین هزارتوی پیچیدگیهای اخلاقی رد میکند و از طرف دیگر بیرون میآورد، آن هم درست در نقطهای که به نظر میرسد هیچ خروجی وجود ندارد. آخرین نمای «قهرمان» بینقص است: نهتنها شیوه شروع فیلم را تداعی میکند، بلکه بسیاری از ایدههای فیلم در مورد خانواده، صداقت، و سختی پاک کردنِ یک لکه سیاه را نیز به تصویر میکشد.
هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم کن سهشنبه ۱۵ تیر (۶ ژوئیه) آغاز شد و شنبه ۲۶ تیر (۱۷ ژوئیه) با معرفی برندگان به کار خود پایان میدهد.
نوشته «قهرمان» اصغر فرهادی از نگاه ۱۰ منتقد سینما اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.