نقد فیلم Gunpowder Milkshake
فیلم Gunpowder Milkshake «میلک شیک باروتی» با اینکه پتانسیل بالایی دارد، اما گرفتار جو و فضای امروزی شبکههای اجتماعی میشود.
پس از موفقیت فیلم John Wick در سال ۲۰۱۴، شاهد ساخت فیلمهای اکشنی با پیروی از اصول این فیلم اکشن و محبوب بودیم که بعضی فیلمها مثل فیلم Atomic Blonde بیشتر در تبلیغات به جان ویک شبیه بودند تا اینکه در عمل باشند. همچنین برخی فیلمها مثل فیلم Nobody و فیلم Extraction توانستند اکشن دیوانهوار و جذابی را ارائه کنند تا صرفا بهعنوان نسخه دیگری از فیلم John Wick در بین عموم شناخته نشوند. مدتی میشود که فیلم میلک شیک باروتی از نتفلیکس و سینماها پخش شده است. فیلمی اکشن که شباهت زیادی به فیلم John Wick دارد تا حدی که حتی پیش از پخش بهعنوان جانشین اسپینآف این فیلم که قرار است با محوریت یک آدمکش زن ساخته شود، نیز شناخته شده است. حال سؤال این است که فیلم Gunpowder Milkshake با بازیگران مشهوری مثل کارن گیلان و لینا هیدی توانسته قدم در راه فیلم John Wick و دیگر رقیبانش بگذارد یا در این راه شکست خورده است؟
فیلم Gunpowder Milkshake دارای الگوهای مشابهی است که قبلا در فیلم John Wick دیده بودیم. کتابخانهای که حکم هتل را در دنیای فیلم دارد، سازمانی که دستور قتلها را صادر میکند، دختری که حکم سگ جان ویک را برای شخصیت اصلی دارد و مکانی که کسی حق حمل اسلحه ندارد بههمراه دستور قتل سامانتا که مانند جان ویک حالا هرکسی بهدنبال کشتن وی است. پس فیلم بیشتر از آنچه که فکرش را میکنیم به سری فیلم جان ویک شباهت دارد. اما بهصورت کلی این یک مشکل یا نکته منفی نیست. بااینحال، مشکل فیلم Gunpowder Milkshake دقیقا از جایی شروع میشود که واقعا نمیداند بهدنبال چه چیزی است. ازطرفی یک آدمکش حرفهای و سرسخت به سبک جان ویک و حتی بری از سریال Barry شبکه HBO را داریم که به نحوی در حال فرار از زندگی خود است و ازطرفی با فیلمی شعارگونه طرف هستیم که کاملا متضاد با محتوای فیلم و داستان است.
مهمترین مشکل فیلم Gunpowder Milkshake دقیقا بیهویتی آن است. بیهویتی که در تمام فیلم موج میزند و فیلم در بخشی زنی بیرحم و خشن را نمایش میدهد که هر شخص و گروهی را که سر راهش باشد، از بین میبرد و در بخش بعدی شعارهای روز شبکههای اجتماعی را فریاد میزند. شما زمانیکه یک فیلم اکشن را تماشا میکنید که مخصوصا شخصیت اصلی آن یک آدمکش است، قطعا دنبال موضوعی مثل فمنیسیم یا بحثهای شبکههای اجتماعی نیستید و قطعا کسی هم دنبال گفتن چنین مواردی در چنین فیلمی هم نیست. در درجه اول شما میخواهید یک فیلم استاندارد اکشن ببینید. اما در اینجا دقیقا در لحظه مهم فیلم، شخصیت منفی اصلی فیلم به سامانتا میگوید که منم یک فمنیست هستم! حالا برای من بیننده این سؤال پیش میآید که خب الان من باید چه واکنشی به این حرف داشته باشم؟ آیا باید برای تیم نویسنده یا این آدمکش عزیز؟ یا باید خوشحال شوم که حتی در بین آدمکشها شاهد حضور افرادی هستیم که به حقوق دیگران احترام میگذارند؟!
واقعیت این است که این یک نمونه از دیالوگها و صحنههای عجیب و غریب فیلم Gunpowder Milkshake است. این دقیقا مشکلی است که بسیاری از فیلمسازان امروزی پیدا کردهاند که نهتنها کمکی به این موضوع نمیکنند، بلکه با اشتباهات خود باعث بهوجود آمدن نظرهای منفی در مورد یک گروه یا جنبش خاص که در تلاش برای تحقق حقوق خود هستند، میشوند. عملا تلاش فیلمسازانی که در مسیری درست به این موضوعها میپردازند، بینتیجه و نتیجه این تلاشها را خدشهدار میکنند.
پس مشخصا مشکل من این نیست که صحبت حقوق برابر یا مسائل این چنینی در یک فیلم مطرح شود. بلکه نکته این است که این موضوعات جایی در فیلمی مثل Gunpowder Milkshake ندارند. در مجموع نمایش اینکه تمامی شخصیتهای منفی و هدفها مرد هستند یا تمامی شخصیتهای ظاهرا مثبت فیلم زن، صرفا موج سواری سازندگان فیلم است که بدون فکر در فیلم پیاده شدهاند که تنها باعث این سؤال برای من میشود، چرا سازندگان فکر میکنند چنین تصمیمی قرار است خیلی تأثیرگذار و جذاب باشد؟
جوابی که بعید میدانم خودشان هم پاسخی برای آن داشته باشند. اما بدون شک مهمترین بخش فیلم صحنههای اکشن آن است و اگرچه انتظاری مشابه جان ویک از آن را نداشتیم، اما باز هم انتظاراتی از صحنههای اکشن این فیلم داریم. یک خبر خوب و یک خبر بد دارم؛ خبر خوب این است که فیلم در به تصویر کشیدن خشونت هیچ ابایی ندارد و سامانتا با بازی کارن گیلان در اینجا چیزی از جان ویک برای به تصویر کشیدن انواع و اقسام خشونت ندارد. اما خبر بد این است که صحنههای اکشن فیلم تا حد زیادی ناامید کننده هستند. صحنههای اکشن فیلم عمق خاصی ندارند و عملا شاهد تلاش یا خلق صحنه قابل توجهی مثل صحنه اتوبوس فیلم Nobody نیستیم. متاسفانه با اینکه فرصتهای خوبی در فیلم وجود داشت، اما این صحنهها بیشتر یادآور صحنههای اکشن فیلم Birds of Prey است که البته نسخه بهتری از این فیلم به حساب میآید. هرچند باز هم خبر خوبی نیست و راستش خیلی هم سخت نیست صحنه اکشنی بهتر از فیلم هارلی کویین ساخته شود!
بیشتر بخوانید : سه سریال شبکه نمایش خانگی 1400
البته صحنههای اکشن سرگرم کنندهای در طول فیلم وجود دارد، اما باز هم این نکته را بگویم که فیلم فاقد صحنه اکشن ماندگاری که بعدا در موردش بارها صحبت کنیم، است و عملا تمامی این صحنهها پس از پایان یافتنش بهراحتی قابل فراموشی است. فیلم Gunpowder Milkshake پر از اشتباهات ریز و درشت است و نمیتوان سازندگان فیلم را برای این موضوع بخشید.
اما حداقل در انتخاب بازیگران اصلی فیلم میتوان گفت همه چیز متفاوت است. انتخاب کارن گیلان و لیندا هیدی واقعا انتخابهای هوشمندانهای بودند و زوج مناسبی در فیلم تشکیل میدهند؛ اگرچه واقعا بهتر میشد از شخصیت هیدی در فیلم استفاده کرد، اما رابطه و داستان پشت شخصیت هیدی تا حدی مشکلات فیلم را توانست پوشش دهد. کارن گیلان در مجموع بازی خوبی ارائه میدهد و به خوبی نشان میدهد که چرا توانایی بازی در نقش اصلی یک فیلم را دارد؛ حتی اگر خود فیلم اثر خیلی خوبی نباشد.
بااینحال، زوج گیلان و هیدی دقیقا چیزی است که تقریبا تا حدودی باعث نجات فیلم Gunpowder Milkshake شده است و ضلع سوم آن بازی کلویی کلمن، بازیگر خردسال فیلم است تا فیلم حداقل به اثری نسبتا قابل تماشا تبدیل شود. کلمن به خوبی شیمی خوبی با گیلان در طول فیلم پیدا میکند و درواقع به خط قرمز و اخلاقی او تبدیل میشود. درواقع ما به جایی میرسیم که بگوییم واقعا دلیل این همه شلوغی در فیلم چیست؟ ناوت پاپوشادو، کارگردان و نویسنده فیلم میتوانست بهراحتی تنها تمرکزش را روی رابطه مادر و دختر قرار دهد تا اینکه انقدر در طول فیلم مرتب به حاشیه برود.
حتی او در ابتدا فیلم با یک صحنه فلشبک باعث جلب نظر ما میشود که نکته جالب حضور فریا آلن، سیری سریال ویچر است که اتفاقا یکی دیگر از انتخابهای خوب فیلم به حساب میآید. بهصورت کوتاه فیلم تیم بازیگری خیلی خوبی دارد، اما فیلمنامه و کارگردانی ضعیف باعث از بین رفتن ایدههای خوب فیلم شده است. بااینحال، باز هم با فیلم سرگرم کنندهای طرف هستیم که میتواند برای یک آخر هفته و در دوران بی فیلمی مناسب باشد؛ البته اگر انتظار یک جان ویک و یک اکشن و تر و تمیز از آن را نداشته باشید.
البته این نکته را هم باید به فیلم Gunpowder Milkshake اضافه کنم که فیلم موسیقی جذاب و خوبی داشت که با صحنههای فیلم ترکیب خوبی را ارائه میداد و البته فیلم طراحی صحنه جالبی هم داشت. بااینحال، زمان فیلم کمی بیش از حد طولانی است و شاید میشد فیلم کمی کوتاهتر میشد تا به روند اتفاقات فیلم کمک بیشتری شود. درنهایت فیلم Gunpowder Milkshake واقعا اثری غیر قابل تماشا نیست و اتفاقا در پایان واقعا به اثری سرگرم کننده و کاملا یکبار مصرف تبدیل میشود.
اما واقعیت این است که فیلم پتانسیل بسیار بالایی داشت که متاسفانه ناوت پاپوشادو صرفا یک کپی درجه چندم از فیلمهای اکشن مشابه با ترندهای شبکههای اجتماعی تحویل داده که پس از یکبار تماشا بهراحتی قابل فراموشی است. درنهایت فیلم Gunpowder Milkshake قرار نیست جای خالی آثاری مثل جان ویک را پر کند و حتی به رقابت با آثار مشابه بپردازد. همچنین اگر قرار است دنباله فیلم ساخته شود، شاید بهتر باشد فیلم تمرکز بیشتری روی داستان و صحنههای اکشن قرار دهد تا برای رفع مشکلاتش به موضوعات غیر مرتبط چنگ بزند.
منبع زومجی