کیم جی وون، «عصر سایهها» و داستان یک جاسوس دوجانبه
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
کشت و کشتار در «عصر سایهها» (The Age of Shadows) به کارگردانی کیم جی وون، معنای ضمنی قابل احترامی دارد؛ یک درام تاریخی که بهطور لحظهای، سینماگر کرهای را از نگرش پر از خون و خونریزی، پیچیده و خشونتآمیز که او را به پیشزمینه سینمای بینالمللی کشاند، حذف میکند.
فیلم به او اجازه میدهد یک فرمول سنتی را به یک تریلر جاسوسیِ اصیل کرهای تغییر شکل دهد. جی وون با هدایت خصلت منحصربهفرد خود در سبک و داستانگویی جسورانه – که مشخصه جواهراتی مانند «من شیطان را دیدم» یا «داستان دو خواهر» است – در یک زمان و مکان تاریخی جذاب، نبردهای اخلاقی کرهایها را در دهه ۱۹۲۰، زمانی که ژاپن کشور آنها را اشغال کرده بود، مشاهده میکند، درحالیکه هرگز به اصول سینمایی خود خیانت نمیکند.
«عصر سایهها» که اولین تولید محلی شرکت برادران وارنر در کره است، بر یک خائن کرهای، سروان لی جانگ چول (سونگ کانگ هو) تمرکز دارد که زمانی عضو نیروی مقاومت و جنبش استقلال کره موسوم به انجمن پارسایان بود، اما حالا بهعنوان افسر پلیس ژاپن کار میکند. او مردی است که بهسرعت به کشور خود پشت میکند و بهطور معمول اعضای نیروی مقاومت را میفروشد تا موقعیت خود را در دستگاهی که ژاپنی تعریف کردهاند، حفظ کند.
او مأموریت پیدا میکند برای بازداشت اعضای اصلی نیروی مقاومت در گروه آنها نفوذ کند. لی خود را به کیم وو جین (گونگ یو) دلال آثار هنری معرفی میکند و وانمود میکند به آثار هنری کرهای او علاقه دارد. کیم وو جین درواقع رهبر منطقهای انجمن پارسایان است. هر دوی این مردان از هویت و مقاصد واقعی یکدیگر بهخوبی آگاهی دارند، اما برای دریافت اطلاعات بیشتر به هم نزدیک میشوند.
نیروی مقاومت متوجه میشود در گروه چند جاسوس هست و سعی میکند نفوذیها را پیدا کند. بهزودی، هویت اعضای انجمن پارسایان فاش میشود و آنها به شانگهای، چین فرار میکنند. در همین حال، سروان لی، و هاشیموتو افسر پلیس ژاپنی (اوم تائه گو)، نیروهای خود را به شانگهای هدایت میکنند. در آنجا، نیروی مقاومت تصمیم میگیرد برای حمله به نیروهای ژاپن در کره، مخفیانه مواد منفجره به سئول منتقل کند. دراینبین، لی، مانند بسیاری دیگر در یک کشور تقسیمشده، مجبور است نقش خود را در یک بازی روانشناختی ایفا کند.
«عصر سایهها» اولین بار در دنیا در ۲۰۱۶ در جشنواره فیلم ونیز نمایش داده شد و بعد در جشنواره تورنتو نیز روی پرده رفت. کره جنوبی آن را به نمایندگی از خود برای رقابت در بخش فیلم بلند بینالمللی جوایز اسکار ۲۰۱۷ معرفی کرد، اما فیلم نامزد نشد.
کیم جی وون در گفتوگو با موویمیکر درباره استفاده از استعارههای غربی برای یک داستان کرهای، «کنیز» پارک چان ووک که در همان سال روی پرده رفت، و این که چرا فیلمبرداری صحنههای مکالمه از یک سکانس اکشن فشرده در قطار دشوارتر است، صحبت کرد.
چه مفاهیم یا حقایق تاریخی خاصی در این دوره از تاریخ کره شما را ترغیب کرد به دنبال چنین روایت بزرگی بروید؟
اولین باری بود که کرهایها حاکمیت ملی خود را به ژاپن واگذار کردند. قبلاً نبردها و جنگهای زیادی بود، اما اولین بار بود که آنها حاکمیت ملی خود را بهطور کامل از دست دادند. همچنین مقطعی بود که فرهنگ غربی برای اولین بار وارد کره شد، بنابراین آشکارا برخوردها و معضلات زیادی در این دوره وجود داشت. فکر کردم به تصویر کشیدن آن برخوردها در داخل و خارج از کره جالب خواهد بود. قبل از این که فیلمساز شوم، کتابی درباره یک مبارز نیروی مقاومت کره خواندم که در منچوری برای ملت میجنگید، و بسیار تحت تأثیر کتاب قرار گرفتم. به خودم گفتم روزی درباره آن فیلم میسازم. من قبلاً در فیلم «خوب، بد، عجیب» تا حدی به این موضوع نزدیک شدم، اما برای «عصر سایهها» میخواستم بر ایده مبارزه و فداکاری برای ملت تمرکز کنم. فیلم درباره یک جاسوس دوجانبه مخفی است، و من فکر کردم این دوره مناسبترین زمان برای به تصویر کشیدن این نوع فیلمهای جاسوسی است. در عین حال، حس کردم به تصویر کشیدن این نوع شخصیت پیامی را برای تماشاگران امروز ارسال میکند چون هنوز مرتبط است.
درمورد روند نوشتن فیلمنامه و دستیابی به یک تصویر متعادل از هر دو طرف: کرهای و ژاپنی برای ما بگویید.
ابتدا نویسندگانی بودند که اولین نسخه فیلمنامه را نوشتند، و بعد من آن را ویرایش و بازنویسی کردم. فکر کردم خیلی مهم است که ژاپنیها را شرور یا تاریک نشان ندهیم. این درمورد متهم کردن مردم ژاپن نیست، بلکه متهم کردن امپریالیسم و نظامی است که آنها را وادار به انجام این اعمال اهریمنی کرد. از این نظر، میخواستم این را هم نشان دهم که چگونه هر کس داستان خود را دارد؛ هر کس دلایل خود را دارد؛ و چرا آنها این نوع کارهای وحشتناک را انجام میدهد. متعادل کردن داستان اهمیت داشت.
در مرحله بازنویسی، چه چیزی اضافه یا کنار گذاشته شد و با چه هدفی؟
به خودم گفتم ساختن این نوع فیلم تاریخی بسیار پرهزینه خواهد بود، بنابراین میخواستم یک فیلم تجاریتر بسازم. به همین دلیل صحنههای خلاص شدن از شر خائنان را اضافه کردم، و سکانس قطار را هم اضافه کردم تا هیجان بیشتری خلق شود. همچنین سعی کردم پیام فیلم را که ریاکاری آن دوره است، منتقل کنم.
درحالیکه فیلمهای قبلی شما تولیداتی با بودجه خیلی کم نبودند، قطعاً این فیلم در مقیاس کاملاً متفاوتی قرار میگیرد. چه روشی اتخاذ کردید تا «عصر سایهها» یک فیلم اصیل کرهای باشد، با این که عناصری از ادبیات غربی نیز در آن هست؟
احساس میکنم در مقایسه با فیلمهای قبلی خود بیشتر توانستم بر به تصویر کشیدن احساسات انسانی، روانشناسی آدمها، انگیزههای آنها، و این که روانشناسی آنها چطور تغییر میکند، تمرکز کنم. تغییر دیگر این بود که «عصر سایهها» ابتدا بهعنوان یک فیلم جاسوسی بسیار سرد شروع شد، و برای به تصویر کشیدن آن، فیلمهای کلاسیک خارجی مانند «پیلهور، خیاط، سرباز، جاسوس»، «مرد سوم» و «جاسوسی که از سردسیر آمد» را مرجع قرار دادم، اما فهمیدم کاملاً متفاوت است، چون آن فیلمها برخورد بین فرهنگهای غربی و قدرتهای غربی را در جنگهای جهانی اول و دوم به تصویر میکشند. برای «عصر سایهها» احساس کردم بهعنوان یک فیلم جاسوسی سرد شروع شد، اما بیشتر و بیشتر گرم شد چون درمورد برخورد بین فرهنگهای غربی نبود – درمورد فداکاری و مبارزه برای ملت خودت بود. آن حس استیصال داستان را داغتر میکند.
داشتن منابع مالی بیشتر و پشتیبانی یک شرکت فیلمسازی بزرگ این کار را آسانتر یا دشوارتر میکند؟
«عصر سایهها» اولین فیلم کرهای بود که برادران وارنر روی آن سرمایهگذاری کرد، و آنها در به تصویر کشیدن این نوع شخصیتها بسیار باملاحظه و کمککننده بودند و سعی کردند آنچه تماشاگر کرهای به دنبال آن است، جستجو کنند. بدیهی است چون این اولین فیلم کرهای برادران وارنر بود، خیلی کمک کردند همه چیز در یک زمان و مکان بسیار کرهای اتفاق بیفتد. به نظر من استراتژی برادران وارنر در تولید یک فیلم بومی کار کرد.
ازنظر ژانر و لحن، آیا احساس میکردید «عصر سایهها» از فیلمهای قبلی شما که تعدادی از آنها دارای عناصر وحشت هستند، فاصله میگیرد؟
بهجای دور شدن از ژانر وحشت، درباره ژانرهای مختلف کنجکاو هستم و این که هر ژانر چگونه میتواند لحن و داستانی متفاوت را برای یک فیلم تعیین کند، بنابراین من هم کنجکاو هستم که ببینم فیلمهایی که در دوران کودکی خود دیدم چگونه میتوانند از طریق دید من بازپخش شوند.
کلید کارگردانی یک گروه بازیگر اصلی در یک فیلم تاریخی مجلل مانند «عصر سایهها» چیست؟
من این فرایند را مثل تهیه سوپ میبینم. شما میتوانید مواد اولیهای را که قبلاً درمورد آنها توافق کردهاید داشته باشید، اما با پیش رفتن میتوانید آن را بچشید و درمورد این که خیلی ملایم است یا خیلی تند است تصمیم بگیرید و مواد یا آب را عوض کنید.
درباره روند تصویری خود برای ما بگویید. آیا استوریبوردها بخشی از ساختار زیباییشناختی فیلم هستند؟
فیلمهای کرهای بهطور کلی وابستگی زیادی به استوریبورد دارند. استوریبوردها بسیار خوب آماده میشوند. اعضای کلیدی گروه تولید با من در مقام کارگردان، درمورد استوریبوردها بحث میکنند، و بعد دوباره استوریبوردها را ویرایش میکنند. پسازآن، اما قبل از فیلمبرداری، کل گروه جمع میشوند، و ما صحنه به صحنه جلو میرویم تا مطمئن شویم همه آنها منظور کارگردان را درک کردهاند. واضح است که وقتی به سر صحنه میروید، ممکن است تغییرات کمی، احساسی یا به لحاظ عملکرد ایجاد شود، بنابراین بحث درمورد این تغییرات بسیار مهم است.
برای شما بهعنوان کارگردان، چالشبرانگیزترین صحنهها یا سکانسهای «عصر سایهها» زنده کدام بود؟ در سراسر این داستان حماسی، نبردها و لحظههای اکشن متعدد را شاهد هستیم.
صحنههای مکالمه برای من از همه سختتر است، چون درمورد بازگو کردن افکار یا ذهن شما برای تماشاگر است. بخصوص اگر یک جاسوس دوجانبه جعلی باشید کار سختتر میشود. میکوشید انگیزه دیگران را حدس بزنید، میکوشید احساسات خود را پنهان کنید و همچنین میکوشید حدس بزنید طرف مقابل به چه فکر میکند. این میتواند برای فیلمبرداری بسیار چالشبرانگیز باشد. برای حفظ تنش بین شخصیتها، من از یکی از بازیگران میخواهم موقع نقشآفرینی به مسائل خیلی جزئی توجه کند، مثلاً زیرچشمی نگاه کند یا با بازیگر مقابل خود چشم در چشم شود. درمورد موسیقی نیز نهتنها از موسیقی عمومی بلکه از سر و صدا و همهمه استفاده میکنم تا تنش متضاد بین شخصیتها حفظ شود. برای ایجاد تنش بیشتر، آن صداهای تحریککننده را وارد موسیقی میکنم.
جنبه دیگری که فیلمهای تاریخی را از دیگر تولیدات جدا میکند، جزئیات پیچیده در طراحی صحنه و لباس است. رویکرد شما در «عصر سایهها» چگونه بود؟
طراح لباس فیلم «عصر سایهها» ازقضا طراح لباس فیلم «کنیز» پارک چان ووک هم هست. او یکی از بهترین طراحان لباس در کره است. او قبلاً هم با من کار کرده و میداند چه انتظاری دارم. بااینحال، درحالیکه لباسهای «کنیز» کمی زنانهتر هستند، در «عصر سایهها» لباسها مردانهتر هستند، بنابراین واقعاً با یکدیگر همپوشانی ندارند.
نظر شما درباره «کنیز» پارک چان ووک «کنیز» چیست؟
علایق اصلی ما بهعنوان کارگردان متفاوت است، پارک چان ووک فیلمی بسیار منحرف و پیچیده ساخت، و من فیلمی درباره عدالت و دفاع از ملت ساختم (میخندد). البته شوخی میکنم. من شخصاً فیلم «کنیز» را دوست داشتم و وقتی میگویم این فیلم منحرف و پیچیده است، درمورد همجنسگرایی در فیلم صحبت نمیکنم، بلکه بهطور خاص به یکی از شخصیتهای مرد فیلم اشاره میکنم.
ازنظر شما سینمای کره امروز در چه وضعیتی است، درحالیکه به نظر میرسد در سراسر جهان بهطور گسترده در دسترس و موفق است؟
ازنظر تجاری، بازار بزرگتر و بزرگتر میشود. دهه ۱۹۹۰ دورهای بود که شما در آن میتوانستید سبک یک کارگردان را بهشدت در فیلمهای او ببینید، اما پسازآن دوره، بهاستثنای پارک چان ووک، بونگ جون هو یا خودم، احساس میکنم سینمای کره فاقد تنوع موضوع یا داستان شده است. من میخواهم فیلمسازان تازهکار بیشتری را ببینم که موضوعات مختلف را در سبکهای مختلف کند و کاو میکنند.
منبع: موویمیکر
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته کیم جی وون، «عصر سایهها» و داستان یک جاسوس دوجانبه اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.