داستان واقعی نهچندان خندهدار پشت فیلم «استن و الی»
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
لورل و هاردی شاید برترین تیم کمدی تاریخ سینما باشند. کار آنها افسانه است، یک نقطه عطف واقعی در تکامل هنر کمدی. وقتی قرار شد «استن و الی» (Stan & Ollie)، فیلمی زندگینامهای درباره گروه دو نفری نمادین ساخته شود، جان اس. برد کارگردان بسیار خوششانس بود که اولین انتخابهای خود را برای بازی در نقشهای اصلی نهایی کند: استیو کوگن در نقش لورل و جان سی. رایلی در نقش هاردی.
«استن و الی» که اولین بار در دنیا اکتبر ۲۰۱۸ در جشنواره فیلم لندن BFI نمایش داده شد، یک فیلم درام است که رابطه دو دوست خوب را مورد بررسی قرار میدهد، و در عین حال به جریانهای کمدی که نزدیک به صد سال است تماشاگران را سرگرم کرده و تا پایان زمان به این کار ادامه میدهد، ادای احترام میکند.
فیلم، برداشتی خیالی از تور بریتانیایی این دو کمدین در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ است. سومین و البته آخرین تور لورل و هاردی با هم، به دلیل وخامت حال این دو نفر که تایم زمانی از آنها «بهعنوان دو نفر از معدود کمدینهای واقعاً خلاق آمریکا» یاد کرد.
سایمن لوویش، نویسنده کتاب «استن و الی: ریشههای کمدی: زندگی دوگانه لورل و هاردی» و مدرس مهمان در مدرسه فیلم لندن، میگوید: «این دو آدم بامزه در اواسط دهه ۱۹۲۰ توسط هال روچ تهیهکننده فیلم در هالیوود به عموم معرفی شدند. روچ فکر میکرد کنار هم قرار دادن یک انگلیسی لاغر و یک آمریکایی چاق میتواند طلای کمدی باشد.»
لورل (متولد ۱۸۹۰ در آلورستن، انگلستان با نام آرتور استنلی جفرسن) بازیگر جایگزین چارلی چاپلین و عضو گروه کمدینهای لندن به رهبری فرد کارنو بود، که در راهاندازی دوران کاری چاپلین نقش مهمی داشت. هاردی (متولد ۱۸۹۲ در جرجیا، آمریکا) فرزند یک سیاستمدار آتلانتایی بود و قبل از این که تصمیم بگیرد بهطور حرفهای، خوانندگی را دنبال کند، در دانشگاه جورجیا حقوق خوانده بود.
آنها با هم به لورل – «استاد پانتومیم، با چشمهای باریک و غمگین» و «مغز متفکر پشت همه برنامههای نمایشی و فیلمها» – و هاردی – «استاد پانتومیم و یکه خوردن» و «نگاه ملامتآمیز» – تبدیل شدند. لورل و هاردی در اواخر دهه ۱۹۲۰ در دهها فیلم کوتاه صامت مانند «سوپ اردک» بازی کردند، و از اواسط دهه ۱۹۳۰ در فیلمهای بلند ناطق مقابل دوربین رفتند. انتقال بیعیب و نقص از فیلمهای صامت به ناطق قابل توجه بود، و آنها بهعنوان «عملاً تنها ستارههای کمدی صامت که موفقیت چشمگیر خود را در فیلمهای ناطق تکرار کردند، احتمالاً به این خاطر که قدرت آنها در پانتومیم بیش از تسلطشان بر فن بیان بود.» مورد توجه قرار گرفتند. و کار سختی که لورل و هاردی در فیلم «جعبه موسیقی» برای بالا بردن یک پیانو از راهپله انجام دادند، بهوضوح مورد توجه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی قرار گرفت و آن فیلم در ۱۹۳۲ برنده جایزه اسکار شد.
و محبوبیت لورل و هاردی حتی بیشتر از استعدادشان بود. آنها در دورهای از تاریخ به شهرت رسیدند که آمریکاییها به خنده خوب نیاز داشتند. لوویش میگوید: «در دوران رکود بزرگ، مردم بسیار مستأصل بودند و به کمدی نیاز داشتند. در این شرایط دو آدم ناشی بودند که ول میچرخیدند. معلوم نبود از کجا آمدهاند. پول نداشتند. همیشه سعی میکردند کارِ درست را انجام دهند، اما گند میزدند. آنها شکست را میگرفتند و به چیزی تبدیل میکردند که میتوانید به آن بخندید.»
قابل درک بودن لورل و هاردی، بخش مهم چیزی بود که آنها را بامزه کرد. همانطور که هاردی یکبار گفت، آنها بیشتر به «جذابیتهای انسانی» علاقه داشتند تا «دلقکبازیهای مستقیم». تایم در ۱۹۶۵ با توصیف ویژگیهای بارز آنها اشاره کرد: « لورل و هاردی کاریکاتورهای دوستداشتنی بودند، آرشه و ویولن که در یک دنیای دیوانه، آکوردهای ناهنجار اما لذتبخش به ارمغان میآورد. معصومیت احمقانه نشان عیار آنها بود.»
اما وقتی وضعیت سلامتی لورل و هاردی رو به وخامت گذاشت، برای این که همچنان خندهدار باشند به مشکل خوردند. فیلم «استن و الی» بر اساس این مقطع از زندگی و کار آنها در دوران پس از جنگ جهانی دوم بنا شده است.
هنگام فیلمبرداری فیلمی با عنوان «جزیره مرجانی کی» در سال ۱۹۵۰ (که بعداً در سال ۱۹۵۴ با نام «آرمانشهر» اکران شد)، سلامت عمومی هاردی بدتر شد که چاقی او آن را تشدید کرد، و دیابت استن لورل که از مدتها قبل با آن دسته و پنجه نرم میکرد، به دلیل مشکلات مربوط پروستات و التهاب روده بزرگ، بدتر شد. و بااینحال آنها به تور خود ادامه دادند. لوویش میگوید: «لورل و هاردی از این تورهای طاقتفرسا که ازنظر جسمی بسیار خستهکننده بودند، استقبال کردند.»
فیلم «استن و الی» این دوره را بهعنوان یکی از اختلافات شدید بین این دو به تصویر میکشد. وقتی از لوویش که فیلم را ندیده است، پرسیده میشود آیا آنها در این مقطع دائم با هم دعوا میکردند، پاسخ میدهد، اگر در زندگی واقعی با هم دعوا میکردند، احتمالاً کمتر به این دلیل بود که دیگر همدیگر را دوست نداشتند، و بیشتر به این دلیل بود که دیگر چیز تازهای برای ارائه نداشتند. لوویش میگوید: «هر دو در سالهای آخر عمر خود بسیار مریض بودند.»
حتی در آن زمان، لورل و هاردی هیچگاه تعهد خود را نسبت به طنز خودخوارشمارانه از دست ندادند. آنها در سال ۱۹۵۲ در نیوکاسل، انگلستان بهصراحت اشاره کردند که برای کمدینهای نسل مدرن ارزش قائل نیستند. لورل و هاردی گفتند: «کمدینهای امروزی، بهویژه آنها که در آمریکا هستند، به قیمت ناراحتی یک شخص دیگر از تماشاگر خنده میگیرند. شوخیهای توهینآمیز، بینزاکتی است که ما از آن اجتناب میکنیم.»
و بااینحال، آنها مصمم بودند به اجرای خود ادامه دهند. لوویش میگوید: «لورل و هاردی دیگری چیزی برای خنداندن نداشتند، اما تلاش خود را میکردند و این واقعیت که مردم دوستشان دارند، به آنها دلگرمی میداد. آنها نمیتوانستند فیلمهای بیشتری بسازند، اما میخواستند تا مرگ ادامه دهند.»
هرچند این فقط به نفع خود آنها نبود. تورهای بریتانیایی لورل و هاردی در دوران دشوار کمبودهای پس از جنگ در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل ۱۹۵۰ برگزار شد، و لحظههای خندهداری که آنها خلق کردند میتوانست همان هدفی را دنبال کند که در دوران رکود بزرگِ سالهای پیش از جنگ داشتند.
و بااینحال، تقدیر از آنها بیشتر افتخاری بود تا پولی. تایم در سال ۱۹۶۷ گزارش داد: «این دو مرد مالک فیلمهای خود نبودند و ازاینرو هیچ درآمدی از بازپخش آنها نداشتند. هیچکدام در سالهای آخر زندگی خود – الی در ۶۵ سالگی در ۱۹۵۷ از دنیا رفت، و استن در ۷۴ سالگی در ۱۹۶۵ درگذشت – بهطور مستقل ثروتمند نبودند.» وقتی لورل در ۱۹۶۱ بهعنوان یک «پیشگام خلاق در حوزه کمدی» یک جایزه اسکار افتخاری دریافت کرد، آنقدر بیمار بود که نتوانست در مراسم شرکت کند و جایزه خود را بگیرد.
دنی کی جایزه را از طرف لورل گرفت و گفت: «آنها ما را به خنده انداختند چون ما در این دو نفر بهنوعی خودمان را میدیدیم – مضحک، ناامید، تا گردن در دردسر. الیور هاردی، کلاه لگنی خود را با ظرافت و با انگشتان کوچک گوشتالو خود تکان داد و چند سال قبل ما را ما را ترک کرد، اما آن فرد لاغر با چهره غمگین، همان کسی که از ذهن بارور خود بسیاری از تصورات طنزآمیز جهانی را بیرون کشید که کمدینهای پس از او بسیار آزادانه از آن وام میگیرند، هنوز با ما است.»
بهعلاوه، چهرههایی چون جاناتان وینترز، دیک کاوت، دیک ون دایک و سوپی سیلز، همگی اعضای «پسران صحرا» بودند، یک انجمن قدردانی از لورل و هاردی که توسط طرفداران در ۱۹۶۵ تأسیس شد. همزمان با اکران فیلم «استن و الی» تعداد تقاضا برای عضویت در این انجمن بخصوص از سوی جوانان بیشتر شد.
لورل پیش از مرگ، توصیههای جداگانهای به چنین طرفدارانی داشت و به آنها توصیه میکرد، «بسیار بامزه باشید و خودتان را خیلی جدی نگیرید، حتی در شرایط سخت.» او میگفت: «عاطل و باطل نشینید و کمدی را خراب نکنید. کمدی مثل یک ساعت خوب است. هرگز نمیتوانید دوباره آن را سر هم کنید. و از من نپرسید چرا مردم میخندند – معمای کمدی همین است.»
منبع: تایم
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته داستان واقعی نهچندان خندهدار پشت فیلم «استن و الی» اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.