طاقتی که طاق میشود! / «کارنان»؛ روایتی از مردمانی که نادیده گرفته میشوند
مجله نماوا، هومن منتظری
زندگی با ذلت چه فایدهای دارد؟ از نظر کارنان کنار آمدن دیگر کافی است. نباید سر خم کنند، حتی اگر کتک بخورند و روستایشان صدمهای ببیند. برای اهالی روستای پودیانکولام همه چیز از نادیده گرفتن شروع میشود، از به حساب نیامدن. برای آنها داشتن یک ایستگاه اتوبوس حکم هویتی نداشته را دارد. وقتی ایستگاه اتوبوسی وجود ندارد، کسی نمیداند در نزدیکی آن جاده روستایی هم هست. آنهایی هم که از وجودش با خبرند آن را مخروبهای با ساکنانی مفلوک میشناسند، که انگاری بود و نبودشان روی نقشه اهمیتی ندارد. ایستگاه اتوبوس موجب میشود دست کم نام روستایشان بر روی تابلوی آن حک شود. آخر ماموران پلیس اجازه نمیدهند بدون وجود ایستگاه اتوبوس تابلویی کنار جاده نصب شود. سخت است که باشی ولی بودنت را به رسمیت نشناسند. موطنی فراموش شده. فارغ از اینها ایستگاه اتوبوس نوعی نیاز است، ارتباطی که خودشان نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. فرزندانشان برای تحصیل، جوانانشان برای کار، زنانشان برای زایمان و اساسا برای خیلی چیزهای دیگر باید از روستا خارج شوند و به شهر بروند. برای رفتن به شهر هم مسیر طولانی را پیاده به ایستگاه اتوبوس روستایی دیگر در مجاورتشان میروند. روستایی که خیلی رابطه خوبی با اهالیاش ندارند و بابت همین تبعیضها مورد تمسخرشان قرار میگیرند. این نادیده گرفتن در نمای ابتدایی فیلم به شکل هولناکی تصویر میشود. خواهر کارنان به دلیل بیماری که دارد کنار جاده افتاده، پاهایش را روی زمین میکشد و در حال جان دادن است. سواریها و اتوبوسها از کنارش میگذرند اما نگه نمیدارند.
فیلم به واسطه مکانی که در آن میگذرد، روستایی بکر و سرسبز، گاهی قابهایی کارت پستالی به نماهایش راه پیدا میکند، ولی بیش از آن سعی شده در تصویر روستا و مردمانش برخلاف ژانر قالب و کهن سینمای هند به واقعیت زیسته آنجا پایبند باشد. روستایی در خلال خانههایی شبیه به بیغولهها با سقفهای پوشالی و مسیرهای خاکی که با بارانی همه گل میشوند. مردمانی مشغول کار در طویلهها، یا پای تراکتور و گاوآهن بر سر زمین که همه تفریحشان جمع شدنهای عصرانه سر گذر است. با چهرهها و پوششهای به واقع روستایی. فیلم سعی کرده نه خارج از محدوده روایتش که در پس زمینه آن بخشی از این روستا را به همراه همه سنن و باورهای مردمانش نشان دهد. باورهایی خاص همان منطقه. این تصویر واقعگرا علاوه بر اینکه تجربه جذابی است، میتواند یادآور این باشد که مردمان پودیانکولام با وجود همه کاستیها به هر روی ملتی هستند درخور دیده شدن.
بزرگان روستا در طول این مدت سعی کردهاند برای حفظ روستا با تبعیض کنار بیایند و دنبال دردسر نباشند. ولی حساب کارنان جدا است. او از آنهایی است که با کوچکترین حرفی از کوره در میرود و گویی خودش به تنهایی نشانی از همه طاقت طاق شده مردمانش است. اگر از اسلوموشنهای متعدد فیلم و حجم موسیقی زیاد آن که به نوعی میراث سینمای پیشین خود است بگذریم، فیلم در عین حال به واسطه عناصر فرمالش لحنی حماسی و اسطورهای به خود میگیرد تا قهرمانش و روایتی را که رقم میزند، تصویر کند: زاویه دوربین اغلب از پایین به بالا در قابهایی که کارنان را همچون هیبت یک رهبر تصویر میکند. شعاع نوری که بارها بر چهره قهرمان ردی میاندازد و در پس یا پیش زمینه کادر میتابد و نماهای بسته و موتیف گونه از مشتانی که بارها گره میشوند.
کارنان یادمان میآورد که کنار آمدن همیشه بهترین راهحل نیست. او در قبال راننده اتوبوسی که حتی یازده نفر از مسافرینش میخواهند در پودیانکولام پیاده شوند ولی باز هم حاضر به توقف نیست، خودش را از اتوبوس به بیرون پرت میکند تا مجبورش کند نگه دارد. کارنان با عصبانیتش و دردسرهایی که به بار می آورد، اتحاد مردمانش را برای اعتراض به وضع موجود باز مییابد. در جایی که اهالی روستا برای ایستادن در برابر پلیسها اجماع میکنند، پس از آن بارانی که گویی غبار باورهای سازشگرانه روستا را میزداید، در نمایی لانگ شات و عمود از بالا به پایین مردمی را میبینیم که دور هم جمع میشوند. این جنس نما را پیش از این هم بارها دیدهایم مثل همان لحظه جان دادن خواهر کارنان و به نوعی به تصویر کشیدن مردمانی است در تقابل با دورانشان. مردمانی که شاید موجودیتشان به واسطه حکومتی که تنها به دنبال مطیع بودن آنها است و نیازهای آنها برایش اهمیتی ندارد نادیده گرفته شود ولی به چشم هستی حذف شدنی نیستند. فیلم در همان ابتدا با نشان دادن بخشی از آینده روایتش این اتحاد را پیشگویی میکند. قابهایی بسته از مردمان روستا که به دوربین چشم دوختهاند و با صورتهایی لت و پار شده و خونین آوازی را زمزمه میکنند. اگر دیگرانی هم آنها را نادیده میگیرند ولی دوربین این فرصت را میدهد که هر یک در قابی مجزا تصویرشان ثبت شود. تصویر آدمهایی که قرار نیست با هر چیزی کنار بیایند.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته طاقتی که طاق میشود! / «کارنان»؛ روایتی از مردمانی که نادیده گرفته میشوند اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.