شخصیت امیر شایگان در سریال “می‌خواهم زنده بمانم” شباهت‌های زیادی با تامی شلبی در سریال “پیکی بلایندرز” دارد.

بارزترین وجه مشترک امیر و تامی، غم و سردیِ موجود در هر دو شخصیت است، در واقع می‌توان گفت این غم در تامی به واسطه سرکوب احساسات‌اش توسط جنگ و وقایع وحشتناک‌اش، و در امیر بخاطر سوختن مظهرِ خوبی و پاکی و احساسات، جلوی چشمان‌اش، به وجود آمده است…
مورد بعدی این‌که هر دو، از امنیت و آرامش در خانواده و پناهی به اسم پدرومادر در کودکی بی بهره بودند، هرچند با داستان های متفاوت ولی در نهایت به افراد تنهایی تبدیل شدند که کمتر کسی رو داشتند که درک‌شان کند (البته که تامی حداقل خواهر و برادر و پالی رو داشت…!).
هر دو، هرچند کوتاه، (باز هم تامی بیشتر از امیر) طعم عشق را چشیدند و به جریان افتادن رودخانه راکد و خشکیده احساسات‌شان را تجربه کردند…
غیر از هوش، ویژگی دیگری که بین دو کاراکتر امیر و تامی، مشترک است، بی خدا بودن آنهاست! امیر معتقد است آدم آزاد آدم بدون اعتقادی است و تامی می‌گوید که تمام مذاهب جوابی احمقانه به سوالی احمقانه است!
نکته جالب دیگر این‌که امیر همانند تامی از پدرش متنفر بود و رابطه خوبی با وی نداشت، علاوه بر این‌که وجه خشونت و گانگستری امیر هم از شباهت‌های دیگرش با تامی محسوب می‌شود (البته که در تامی شدیدتر است!)…