نادین لبکی از «کفرناحوم» میگوید / بچههایی که از به دنیا آمدن خود عصبانی هستند
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
وقتی با هم مینشینیم، اولین چیزی که به نادین لبکی کارگردان لبنانی میگویم این است که تماشای فیلم جدید او بسیار سخت است. میخواهم بگویم این یک تعریف و البته در عین حال نوعی انتقاد است: «کفرناحوم» یک سواری بیامان و تختگاز در میان یک نوع فلاکت خاص است تا حدی که شما را در فکر فرو میبرد که خوب، چه منظوری دارد؟ او به من میگوید اتفاقاً نکته همین است. وقتی لبکی با بچههایی که زندگی آنها الهامبخش فیلم بود، ملاقات کرد – بچههایی که در فقر شدید زندگی میکنند؛ خیلی از آنها بدون ملیت و بدون اسناد و مدارک هستند و موجودیتی بینابین دارند – بسیاری از آنها از این واقعیت که زنده هستند، عصبانی بودند. فیلم «کفرناحوم» (Capernaum) ساخته لبکی که اولین بار در دنیا در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ روی پرده رفت و بعداً در نود و یکمین دوره جوایز اسکار در بخش بهترین فیلم خارجیزبان شد، با پسری ۱۲ ساله به نام زین آغاز میشود که از پدر و مادرش به خاطر آوردن او به دنیا شکایت کرده است.
«کفرناحوم» که به معنی «هرج و مرج» است، داستان این کودک را روایت میکند: زین، موجودی باشعور و بسیار دچار سوء تغذیه است که پس از ازدواج خواهر ۱۱ سالهاش، سحر با صاحب یک مغازه محلی، از دست خانواده خود فراری میشود. (همانطور که پدر و مادر زین و سحر بعداً توضیح میدهند، آنها فکر کردند حداقل با این کار، سحر یک تختخواب خواهد داشت، چیزی که در آپارتمان کثیف و بسیار شلوغ که خانواده در آن چمباتمه میزنند، نداشت.) زین بهتنهایی در خیابانهای بیروت پرسه میزند و سرانجام در یک شهربازی با رحیل، یک کارگر مهربان برخورد میکند. رحیل دلش به حال زین میسوزد و او را به خانه میآورد. زین با مراقبت از یونس پسر کوچک رحیل لطف زن را جبران میکند، بچهای که خارج از ازدواج به دنیا آمد و رحیل وجود او را از دنیا پنهان کرده است؛ او را در چمدانی چرخدار با خود سر کار میبرد و در تمام مدتی که کار خود را انجام میدهد، در یک دستشویی قایم میکند.
رحیل نیز زندگی پنهانی دارد؛ او مهاجری بدون هیچ سند و مدرک است، جای پای او در بیروت سست است. اگر گیر بیفتد، بهاحتمال زیاد بازداشت یا به اتیوپی بازگردانده میشود. خیلی اطلاعات ندادهایم اگر بگوییم که دو پسربچه کوچک سرانجام به حال خود رها میشوند، کودکی که از یک کودک دیگر مراقبت میکند و این آزمایش سخت آنها را مجبور میکند در جستجوی حداقل چیزهای لازم برای زنده ماندن از شهر عبور کنند. صحنههای دلخراشی را شاهد هستیم که زین، درحالیکه یونس را در آغوش گرفته است، بهسختی در بزرگراهها و بازارهای شلوغ راه میرود و میکوشد دیگها و قابلمههای قدیمی و درب و داغون را که از خانه رحیل برداشته، بفروشد.
«کفرناحوم» به شکلی غریب یک ویژگی رانشی دارد، هرچند پیرنگ آن نسبتاً کم است. تلاش روزانه زین و یونس، هر بار که از خیابانی رد میشوند، مقیاس مرگ و زندگی پیدا میکند. این ویژگی حماسی وقتی روند کار لبکی را در نظر میگیرید فوقالعادهتر میشود؛ او بهجای نوشتن فیلمنامهای با پیرنگ کامل از ابتدا تا انتها، اجزای داستان خود را بر اساس تحقیقی که به قول خودش در چارچوب «کمربندهای فلاکت که شهرهای ما را احاطه کرده است»، انجام شد، کنار هم قرار داد. بسیاری از بازیگران او مردم واقعی هستند که در موقعیتهای مشابه با آنچه او روی صفحه نشان میدهد، زندگی میکردند: یوردانوس شیفراو، بازیگر نقش رحیل، خود یک مهاجر بود و درواقع، هنگام ساخت فیلم برای مدتی بازداشت شد. درست مانند شخصیت او در فیلم؛ پدر و مادر کودکی که نقش یونس را بازی میکند نیز دستگیر شدند. به گفته لبکی، یک نوزاد دختر تا وقتی پدر و مادرش آزاد شدند با گروه فیلمسازی زندگی میکرد.
لبکی میگوید نوشتن و تحقیق همزمان انجام شد – هرچه بیشتر با آدمهایی که در این فقر شدید زندگی میکردند آشنا شد، داستان او بیشتر گسترش یافت. برخی از صحنههای واقعاً چشمگیر «کفرناحوم» در یک گاراژ جهنمی که به یک بازداشتگاه موفقت تبدیل شد، فیلمبرداری شد؛ یک زندان واقعی که لبکی میگوید با پافشاری زیاد و همچنین با تشکیل متحدانی در داخل به آن دسترسی پیدا کرد. او به آنها گفت اگر میخواهند چیزی تغییر کند، باید اتفاقات وحشتناکی را که در جریان است به دنیا نشان دهند. (از آن زمان، زندان بسته شد.) فیلم در زندگی لبکی نیز نفوذ کرد. در اواسط تولید، وقتی پول تمام شد، شوهرش خالد مزنر نوازنده و آهنگساز – که تهیهکننده فیلم بود – بدون این که به او بگوید خانه آنها را رهن گذاشت. لبکی اذعان میکند: «اوضاع میتوانست واقعاً بد شود.»
وقتی پیش از دیدن فیلم درباره روند کاری لبکی خواندم، نگران بودم که فیلم ممکن است سوء استفادهگر باشد – یک مبارز اصول اخلاقی از راه آمده است که با انگشت به مشکلات اشاره کند، اما فیلم – و خود لبکی – همدردی عمیق با این زندگیهای فلاکتبار را گسترش میدهد. فکر نمیکنم فقط من چنین احساسی دارم؛ «کفرناحوم» در جشنواره کن با استقبال پرشور روبرو شد، جایی که پس از اولین نمایش جهانی فیلم تماشاگران ۱۵ دقیقه آن را تشویق کردند.
شخصیتهای فیلم لبکی کارهای وحشتناکی انجام میدهند – بچههای خود را کتک میزنند، آنها در قالب نوعی بردهداری معاصر میفروشند و دائم به بچهها فحش میدهند – بااینوجود، دوربین گاهی اوقات با آنها مهربان است. پدر زین در لحظهای در دفاع از خود میگوید: «من چیز بهتری بلد نیستم.» یا مادر او از کسانی که او را متهم کردهاند، سؤال میکند: «میدانید این که مجبور شوید بچه خود را با قند و یخ سیر کنید، یعنی چی؟» با دیدن جنایتهایی که این والدین در برابر فرزندان خود مرتکب میشوند، قبول کردن این دفاعیات سخت است، بااینحال سخت نیست پذیریم آنها بهاندازه فرزندان خود قربانی یک سیستم معیوب هستند.
«کفرناحوم» فیلمی درباره فقر است، اما به نظر من همچنین درباره این است که چه کسی «باید» والد باشد. رحیل تقریباً مانند پدر و مادر زین مأیوس و محروم است، بااینحال محبت و توجه او به پسرش در حدی است که زین هیچوقت در خانه ندیده است؛ او حتی حواسش هست که وقتی سر کار است و پسرش را پیش زین میگذارد، بچه شیر برای خوردن داشته باشد. وقتی به لبکی میگویم نسبت به شخصیتهایی که او طراحی کرده است، احساس تعارض میکنم، او میگوید این دقیقاً قصد او بوده است. لبکی میگوید: «من به آن آلونکها میرفتم و بچههایی را میدیدم که تمام روز تنها بودند. شما از خود میپرسید چه مادری بچه خود را کل روز، بدون غذا تنها میگذارد؟ و بعد مادر برمیگردد و شما چیزی کاملاً متفاوت احساس میکنید.» او میگوید این تغییر میتواند به شکل دیگری نیز اتفاق بیفتد. «مادری را دیدم که با مهربانی به بچه خود شیر میداد و دقایقی بعد برمیگشت و او را کتک میزد.»
سالی که «کفرناحوم» در جشنواره کن نمایش داده شد، بسیاری از اهالی مطبوعات در شبکههای اجتماعی پیشبینی کردند فیلم لبکی جایزه نخل طلایی را میبرد. اگر او که حالا ۴۷ ساله است، جایزه اصلی کن را میبرد، بعد از جین کمپیون، دومین فیلمساز زن میشد که در تاریخ برگزاری جشنواره جایزه نخل طلایی را دریافت میکرد؛ اتفاقی که درنهایت نیفتاد، هرچند «کفرناحوم» برنده جایزه هیئت داوران شد.
لبکی با جشنواره کن بیگانه نیست؛ درواقع او یکی از فیلمسازان محبوب این جشنواره است. «کارامل» اولین فیلم بلند داستانی او در ۲۰۰۷ در بخش دو هفته کارگردانان کن روی پرده رفت. «الان کجا برویم؟» دومین فیلم او در ۲۰۱۱ در بخش نوعی نگاه به نمایش درآمد. لبکی در ۲۰۱۵ نیز یکی از داوران بخش نوعی نگاه (هر دو فیلم «کارامل» و «الان کجا برویم؟» نیز نماینده لبنان در بخش فیلم خارجیزبان جوایز اسکار بودند.)
آوازه لبکی و فیلمهای او در حدی بود که شرکت سونی پیکچرز کلسیکس پیش از آغاز جشنواره کن حق پخش «کفرناحوم» در آمریکای شمالی و آمریکای لاتین را به مبلغ ۱٫۳ میلیون دلار از آن خود کرد. درنهایت فیلم او که با بودجهای حدود چهار میلیون دلار ساخته شد، در دنیا بیش از ۶۸ میلیون دلار فروخت که تنها ۵۴ میلیون دلار آن در چین بود و عنوان پرفروشترین فیلم عربی و خاورمیانهای تاریخ را به دست آورد.
«کفرناحوم» لحظاتی از امید و عشق دارد، اما همچنین فیلمی است که میتواند شما را کاملاً ناامید کند. از لبکی میپرسم اگر میتوانست با یک بشکن، مشکلی را حل کند، نه دوای همه دردها، بلکه کاری که یک تفاوت ایجاد کند، چه میکرد. او پیشفرض سؤال مسلماً احمقانه من را رد میکند و میگوید: «فقط یک چیز نیست. همهچیز بیشازحد به هم مرتبط است.» اما او به یک ایده بازمیگردد، شرایطی که در پسزمینه مشکلات روزمرهای که این شخصیتها باید تحمل کنند، وجود دارد: اگرچه شخصیتهای جوانتر فیلم در لبنان بزرگ شدند (زین در دنیای واقعی یک پناهنده سوری است که حالا در نروژ زندگی میکند)، زین و خواهران و برادرانش هیچ برگهای نداشتند. لبکی توضیح میدهد شناسنامه گرفتن برای فرزند هزینهبر است، بنابراین خیلی از والدین فقیر برای اثبات وجود فرزندان خود هیچ مدرکی نمیگیرند. لبکی به این نکته اشاره میکند که بدون داشتن مدارک هویتی، نمیتوانید به مدرسه بروید، کار کنید یا به شکل سازمانیافته کمک بگیرید. به نظر میرسد رفع این مشکل یک قدم کوچک است، اما در عین حال احساس میشود هر قدم، اهمیت دارد. لبکی میگوید: «میلیونها کودک به این شکل زندگی میکنند. اگر مشکل رفع شود، دیگر این جنایت را علیه آنها مرتکب نمیشویم.»
منبع: وگ (کلویی شاما)
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته نادین لبکی از «کفرناحوم» میگوید / بچههایی که از به دنیا آمدن خود عصبانی هستند اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.