رقصی چنین / سفر سرگرمکننده «کجیلیونر» از معناباختگی تا معناگرایی
مجله نماوا، علیرضا نراقی
اول
آثار میراندا جولای نویسنده و فیلمساز آمریکایی آمیزهای است از عناصر متضاد و متناقضنما که در بستری از ملال و روزمرگی، شگفتی و تحول را به تصویر میکشند. ترکیبی غریب و در عین حال همراهکننده که در عین سادگی و سرراستی، با شخصیتها و موقعیتهای دور از ذهن و نامرسوم ساخته میشود. دنیای جولای با اینکه متکی بر خواستها و عواطف ساده و مشترک انسانی است اما با فرم و تخیلی افراطی، رها و آشنازدایی (Defamiliarization) شده به سمت مخاطب سرازیر میشود.
آثار جولای به مانند هر هنرمند اصیلی دارای نوعی یکپارپگی و پیوند درونی هستند. همنشینی عناصر متضاد، داستانگویی و ساخت روایت بر مبنای تناقض و آشناییزدایی، افراط در روزمرگی و پیچیدگی از راه سادگی و… هم در آثار نوشتاری جولای و هم در فیلمهای او به طور پیوسته تجربه میشوند. او در آخرین ساختهاش «کجیلیونر» (Kajillionaire) در سال ۲۰۲۰ نیز باز به همین شیوه و با همین عناصر متضاد کار کرده و توانسته در عین سادگی، پیچیدگی درونی ایجاد کند و با عناصر فانتزی و غریب به دل عمیقترین لحظات واقعی زندگی انسان پا بگذارد.
فیلم درباره یک خانواده کلاهبردار است که از طریق طعمهها و دروغهایی کوچک و اغلب حقیرانه کسب پول میکنند. خانوادهای تشکیل شده از پدر و مادری مسن، بدبین، بیعاطفه، کمی خرافی و خیلی غیرعادی، با دختر جوان سردشان با نام عجیب الددلیو (Olddolio) با بازی درخشان ایوان ریچل وود، که هیچگاه عشق و عاطفه را تجربه نکرده و همواره با خجالتی بودن مفرطی که دارد به طرزی غیرعادی و کاملاً انزواطلب رفتار میکند. فیلم در نگاه اول فضایی سرد و آرام دارد. در پوسته، خالی از عاطفه است اما در روند خود درباره عواطف انسانی و معجزه این عواطف در زندگی آدمهاست.
دوم
از نظر تاریخی در دوران معاصر مواجهه سرد و بیتفاوت با واقعیت و فانتزیسازی از طریق این مواجهه، از درون نوعی ابزوردیسم یا همان پوچگرایی بیرون میآید. نگرشی که واقعیت را خالی از معنا و عاطفه میبیند و تمام ارزشهایی که به زندگی گرما و صمیمیت میبخشد را ساختگی، متظاهرانه و موقتی میپندارد. این نگاه معناباخته به اتفاقات نیمه اول قرن بیستم و دو جنگ جهانی برمیگشت که همه را نسبت به سرشت و سرنوشت بشر بدبین کرده بود. در پایان جنگ جهانی دوم از آرمانگرایی بشر در راه پیشرفت و برابری، بیش از ۲۰ میلیون کشته، میلیونها آواره، فقر و فحشای گسترده و مصیبتهای روانی متعدد بر دوش جهان باقی مانده بود. انسان حاصل تمام تلاشهای خود را برای بهتر شدن جهان چیزی جز یک تراژدی مضحک نمیدید. از اینجا سبکی در ادبیات دراماتیک و داستانی شکل گرفت که به ابزرود (absurd) معروف شد. این سبک پس از پیشگامان بزرگش چون ساموئل بکت و اوژن یونسکو و رسوبات آن در نسل افرادی چون ادوارد آلبی و هارولد پینتر تأثیرات درازمدت و عمیقی بر ادبیات دراماتیک و داستانی گذاشت و بخصوص در رئالیسم نوین نگاهی ایجاد کرد که تا همین امروز ردپای آن را میتوان دید. هنوز سایه معناباختگی بر ادبیات و هنر جهان – و انسان مدرن – سنگینی میکند و هربار به شکلی تازه خود را عیان میسازد. در اثر جولای این معناباختگی بخصوص در فرم و ساختار عیان است اما در عین حال با نوعی خوشبینی و رفتن به سوی خلق معنا نیز همراه شده است.
جولای از طریق نگاه سرد و معناباخته به واقعیت به روندی برای کشف معنا و بازشناختی متحولکننده میرسد که آثارش را به شدت شورانگیز، الهامبخش و گرم میسازد. او در آزمایشگاه هنری خود از دلسردترین انسانها و مضحکترین موقعیتها، گرمترین لحظات را خلق میکند. وقتی الددلیوی انسان گریز که هیچ وابستگی خاصی به جهان ندارد اتفاقی در یک عبادتگاه زلزله سنگینی را تجربه میکند و مرگ را پیش چشم خود میبیند، ناگهان مواجههاش با انسانها و جهان پیرامون تغییر میکند و خونگرمی در رگهای سرد زندگی او جاری میشود، اینجاست که معنا، تعلق، زیبایی و زندگی خود را نشان میدهد.
عنصر دیگری که متأثر از ابزوردیسم در فضای کار جولای جریان دارد، کمدی است. در ذات و در مواجهات اولیه، تمامی ابزوردیستها کمدینویس محسوب میشدند. چرا که با تناقضها و موقعیتهای بعید و خندهآور کار میکردند. این در مورد جولای هم وجود دارد و او این عنصر را در همه آثارش بسیار تقویت میکند.
سوم
خانواده الددلیو در یک دفتر مخروبه و بیاستفاده زندگی میکنند که حتی توان پرداخت اجاره آن را ندارند. دفتری که از دیوار انتهایی آن همیشه میزان زیادی شوینده با کف فراوان وارد میشود و اگر آنها این کفها را تمیز نکنند ممکن است کل خانه را بگیرد و دیوار فرو بریزد. تصویر وهمآلود ورود کف از دیوار هم از جهت تصویری، زیبایی فانتزی و رؤیاگونی دارد و هم خطرناک و رقتانگیز است. این تصویر در کنار زلزلههای گاه به گاه و فضای اغلب خالی و ساکت شهر وجهی آخرالزمانی به کار داده است. فیلم که در زمان پاندمی ساخته شده است ارتباطی ملموس با تجربه پاندمی دارد.
جولای به خاطر خاستگاه هنری خود در ادبیات، علاقه فراوانی به ترکیب ایدههای انتزاعی دارد. او تلاش میکند ادبیات و فضاسازی خالص زبانی را به فضای عینی و کنشمحور سینمایی وارد کند و از حاصل این ترکیب، سینمایی منحصر به فرد و متفاوت به وجود بیاورد که البته بسیار سرگرمکننده و مفرح است. او فیلمسازی است در دسته هنرمندانی چون وودی آلن، پیتر گرینوی، نانی مورتی و… که لحنی فردی دارند، لحظات کمیک را به شیوهای تألیفی و شخصی خلق میکنند و از عجیب بودن و فرضیهپردازی در خصوص مسائل بزرگ زندگی انسانی پرهیزی ندارند. جولای مؤلفی است که تلاش میکند به تفاوت و فردیت خود وفادار بماند و دستور زبان سینمای خود را در عین ارتباطی بودن، فردی و غیر همگام با سلیقه عامیانه شکل دهد.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته رقصی چنین / سفر سرگرمکننده «کجیلیونر» از معناباختگی تا معناگرایی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.