جامانده در شب / «دستیار»؛ روایتی روان از انحراف انسان
مجله نماوا، علیرضا نراقی
هنوز آفتاب طلوع نکرده است که زن از آپارتمان محقر خود بیرون میآید. از میان خیابانهای نیویورک که با آن ساختمانهای سربه فلک کشیده و آپارتمانهای کوچک سلولی محصور شدهاند به سمت محل کار خود میرود. به محل کار خود که یک شرکت بزرگ فیلمسازی است میرسد. همه جا تاریک است، چراغها را روشن میکند، نظافت میکند، کارهای روزانه را یادداشت و برای کارمندان مرتب میکند تا اینکه سپیده میزند، اما این زن گویی در پیش از طلوع، در شب جا میماند. روز او به عنوان یک دستیار و منشی آغاز میشود اما او نامرئی است، او در ساختار بروکراتیک و سلسله مراتبی یک شرکت بزرگ پنهان است، او را هیچ کس نمیبیند و فیلم نمایش روزمرگی از نامرئی بودن و فشارهای ناشی از نادیده گرفته شدن در موقعیت زیردست است.
«دستیار» ساخته کیتی گرین در سال ۲۰۱۹ جوایز متعدد و تحسین بسیاری را از آن خود کرد. از جمله این تحسینها و جوایز میتوان به موفقیت در جشن منتقدان نیویورک، جامعه منتقدان بوستون، نظرسنجی منتقدان ایندی وایر، حلقه زنان منتقد آمریکا، جوایز بهترین فیلم مستقل آمریکایی، اتحادیه منتقدان کلمبوس، اتحادیه روزنامهنگاران سینمایی ایندیانا و بسیاری تحسین و جوایز دیگر در سطح سینمای مستقل اشاره کرد.
این فیلم در روندی دقیق و پر جزئیات تصویرگر یک روز از فعالیت طاقتفرسا، مضطربکننده و در عین حال ملالآور یک دستیار در یک شرکت فیلمسازی است. کسی که به سودای پیشرفت در صنعت فیلم و سریال، با هوش و تعهدی قابل توجه، معدلی بالا و تحصیلاتی موفق مشغول نظافت دفتر، مدیریت مشکلات رئیس خود با همسرش، کشیدن جور همکارانش و تحقیر و دست کم گرفته شدن و درک فقدان صمیمیت در ساختاری کاری صنعت مورد علاقه خود است. فیلم نمایانگر ضربههای کوچک اما عمیق تحقیر است که کار در فضایی پر استرس با مسئولیت فراوان به وجود میآورد؛ موقعیت از خودبیگانگی و نادیده گرفته شدن مطلق، تبعیض جنسیتی و منزلتی و خروج از دایره درک شدن به مثابه یک انسان.
وضعیتی که «دستیار» در یک خرده پیرنگ و داستانی مینیمال با ساختاری حساب شده بازنمایی میکند برای هر مخاطبی آشناست. با ساختاری که کیتی گرین به فیلم داده است لمس تراژدیهای کوچک اما خردکننده و مفسدهانگیز هر روزه بسیار ساده و البته سوزنده است. فیلم در حال نمایش زمین بازی کوچکی است که انسان در طول تاریخ از همه وسعت و تنوع جهان، برای خود تعریف میکند تا در آن مسابقه زیردست و بالادست را بازی کند. هر سوژه انسانی مدرن، در هر جایگاهی، در این رقابت ساختگی و ذهنی گیرافتاده است. اتاق خوابها، خانهها، مدرسهها، اتوبانها، خیابانها، مغازهها، ادارات، رسانهها و به احتمال زیاد در هر نقطه قابل تصور انسان ساخته دیگری، این بازی در جریان است، اما با یک نقص اساسی و آن اینکه چنین وضعیت بیمارکنندهای هیچگونه واقعیت ذاتی در زیست یا ماهیت انسان و طبیعت ندارد. این بازی که در دل خود داستان زیردست و بالادست، پیشرفت و پسرفت، مرز و تجاوز، جنگ و صلح را میپرورد تمام اصول نانوشته اما جاری در روابط انسانی، سیاست، اقتصاد، ایدئولوژی و … را به وجود آورده است. نگرشهای تمثیلی، شبیه به فیلمها و سریالهای مد روزی که با فانتزی و انتزاع، این نظم تاریخی حاکم بر جامعه را بازسازی میکنند هیچگاه به اندازه فیلمی به افراط ساده اما کاوشگر چون «دستیار» بیانگر حقیقت درونی این ماجرای غمانگیز و در ظاهر اجتناب ناپذیر نیستند. امتیاز فیلم «دستیار» در این است که هنگامه هبوط را نه با خشونت فانتزی شده و نه با حماسهسرایی بزک کرده، بلکه دقیقاً با خود واقعیت، خود واقعیت آنطور که در لحظات و تجربههای خرد و قابهای بسته ساختمانهای متعدد اتفاق میافتد نشان میدهد، این سبکی است که میتوان آن را بیان «زمان حال ساده»* در سینما نامید.
جولیا گارنر بازیگر نقش جین که از تحسینشدهترین ارکان فیلم در فصل جوایز بوده است با یک اجرای باورپذیر و درخشان آخرین لحظات معصومیت را پیش روی ما میگذارد؛ با تمام جزئیات و فراز و نشیبهای فیزیکی و ذهنی آن. نوع برخورد گارنر با اشیاء، شکل انجام کار، سکوتها و لحظات احساسی خردی که به وجود میآید، لحظات استراحت و مکث گذرایی که تجربه میکند در کنار یکدیگر یک حضور پیوسته و زنده را به وجود میآورند و به قابهای فیلم حس زندگی و جریان جاری زمان حال را میبخشند. شخصیت جین در طول فیلم بر اثر انباشت تحقیر و سرکوب دچار دگرگونی ظریفی میشود، خشم او آنطور که فضا میطلبد و ارزشهای حاکم بر محیط هدایت میکند، به سمت نوعی تخریب دیگری و حسادتهای خرد منحرف میشود و این نقطه تغییر جین و سقوط او از آن معصومیت درونی است. از برجستهترین نکات قابل اشاره در بازی گارنر نمایش این تغییر و تحول درونی در جزئیات زبان بدن، میمیک و لحن است.
کیتی گرین کارگردان فیلم در قابهایی اغلب بسته و با دوربینی اکثراً با ثبات حس فضای خفهکننده و محیط استثمارگر کار را به خوبی بازسازی میکند. حرکات ریز و معدود دوربین اغلب بیش از حرکت و تنوع، نمایانگر فضای محصور کننده و سرکوبگری است که در داستان جریان دارد. طراحی صحنه و معماری فضا با اینکه به تمامه واقعگراست و از رنگهای سرد و یکنواخت بهره برده است اما دارای نوعی حس آخرالزمانی و انتزاع نیز هست، انتزاعی که از درون واقعگرایی شکل گرفته اما حس ماکت بودن و ساختگی بودن واقعیت زندگی روزمره انسان را منتقل میکند، گویی که در مهد لیبرالیسم، فضایی شبه کمونیستی، یکدست و یکسانساز ساخته شده است، که با تمام ارزشهای فردگرایانه و آزادیطلب لیبرال در تضاد و تناقض است.
«دستیار» فیلمی فشرده، مختصر و بسیار روان است که با وجود اتکا بر اصول سهل و سادگی و ایجاز به طرز اعجازانگیزی تصویری انتقادی از تراژدی عظیم انسان است و میتواند فیلمی الهامبخش برای دیدن بهتر زمانه و وضعیت جاری ما باشد.
پینوشت:
* اصطلاح «زمان حال ساده» را به مثابه توصیفی از یک سبک در فیلمسازی اولین بار در گفتوگو با علیرضا داودنژاد کارگردان سینمای ایران شنیدم که توصیفی دقیق و ملموس از نمایش درست و باورپذیر زندگی روزمره است.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته جامانده در شب / «دستیار»؛ روایتی روان از انحراف انسان اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.