«فینچ»، تام هنکس و سفری جادهای در یک دنیای آخرالزمانی
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تام هنکس در داخل ساختمانی نشسته و لحظهای از گرمای توانفرسای شهر البوکرکی در نیو مکزیکو و غبار خفهکننده موجود در هوا که قرار است شبیهسازی پیامدهای آخرالزمانی یک شراره خورشیدی باشد، در امان است. او حسابی کیف میکند. مارس ۲۰۱۹ است، یک سال قبل از آن که دنیای واقعی به شکلی مبهم فضایی آخرالزمانی پیدا کند (طعنهآمیز تا حدی به این دلیل که خود هنکس یکی از اولین موارد مطرح ابتلا به کووید-۱۹ بود)، اما در این مقطع زمانی، تنها شباهت بین «فینچ» (Finch) و زندگی واقعی هنکس به دو فیلم قبلی او مربوط میشود. «فینچ» درباره آخرین انسان روی زمین و سگ اوست. میتوانید آن را ملاقات «جدا افتاده» با «ترنر و هوچ» بنامید.
هنکس در حین بازدید سایفای وایر از سر صحنه فیلمبرداری اذعان میکند: «در نگاه اول، مطمئناً همینطور است.» او تقریباً وقت ناهار خود را از دست میدهد، زیرا بیش از حد مشغول گفتوگوی طولانی با خبرنگاران شده است، اما میگوید شباهتها بین «فینچ» و «جدا افتاده» کاملاً قابل ردیابی نیست، چرا که چاک نولاند، شخصیت او در آن فیلم «همیشه میدانست که چیز دیگری در جریان است. او میدانست دنیا تا باقی زمان ادامه دارد.»
فینچ، شخصیت اصلی فیلم «فینچ» تولید اپل تیوی پلاس که اکران آن از پنجم نوامبر ۲۰۲۱ آغاز شد، در وضعیت متفاوتی قرار دارد. او و سگش گودیر در یک مأموریت هستند.
هنکس میگوید: «فکر میکنم تلاش برای کشف آنچه بیرون است، در مقابل تلاش برای بازگشت به چیزی که میدانید آنجاست، یک گرایش فلسفی متفاوت میطلبد.»
فینچ که ابتدا «بایوس» نام داشت، ماجرای هنکس را بهعنوان دانشمندی برجسته دنبال میکند که توانست از یک شراره خورشیدی که ظاهراً بقیه بشریت را یک دهه قبل از رویدادهای فیلم از بین برد، جان سالم به درببرد. پنج سال پیش، وقتی فینچ سگی را پیدا کرد که اسم او را گودیر گذاشت، زندگیاش عوض شد و به این طریق برای خود یک همراه پیدا کرد تا کمتر احساس تنهایی کند، اما حالا فینچ با یک بیماری مواجه است که به نظر خطرناک میآید، بنابراین دانشمند، رباتی به نام جف درست میکند که امیدوار است پس از مرگ او از سگ محبوبش مراقبت کند. به دلیل شرایط پیشبینینشده، این سه نفر مجبور میشوند مخفیگاه امن فینچ را ترک کنند و در بیابان سوخته به استقبال خطر بروند و در همین حال فینچ سعی میکند به ربات بیاموزد بهقدری انسانی رفتار کند که بهترین دوست او شود.
این یک پیشفرض اشکآور تقریباً در حد مواد شکافتپذیر است. هنکس میگوید: «سگها به شما یاد میدهند که عشق چیست، چون عاشق آنها میشوید.» سیموس، سگی که نقش گودیر را بازی میکند، چشمانی دارد که هنکس را به یاد سگ خانگی دوستداشتنی خودش میاندازد که مجبور شد او را برای رهایی از درد بکشد. او با اشاره به این موضوع میگوید: «گاهی اوقات، باید آنها را زمین بگذارید و این بدترین روز زندگی شماست.»
هنکس خاطرنشان میکند «فینچ» با «ترنر و هوچ» تفاوت بیشتری دارد که به گفته او در آن با درخواستهای استودیو برای این که سگ را بیشتر شبیه انسانها نشان دهد، مبارزه کرد. («به آنها گفتم، “مثلاً روی اجاق گاز، خوراک چیلی بپزد؟ منظورتان چیست؟”») هوچ در آن فیلمِ زوج پلیس همکار شخصیت هنکس بود، اما گودیر دلیل فینچ برای زنده ماندن است.
هنکس میگوید: «فینچ تا حدود پنج سال پیش زندگی واقعاً بدی داشت و ناگهان با ورود گودیر، زندگیاش به یکچیز کاملاً جدید تبدیل شد؛ و بعد همه تلاش خود را کرد که امنیت او را حفظ کند.» او اضافه میکند این که سیموس، نه خودش و نه کیلب لندری جونز (بازیگر نقش جف)، نفر شماره ۱ در برگه تماس بود، دلیل دارد. (معلوم نیست هنکس شوخی میکند یا نه.)
گودیر زندگی فینچ را به شکلی که میتوان سر صحنه فیلمبرداری دید، تغییر داد. هنکس میگوید وقتی اولین بار از صحنه پناهگاه زیرزمینی فینچ بازدید کرد، از بههمریخته بودن آنجا ایراد گرفت.
هنکس به یاد میآورد: «گفتم، “خیلی نامرتب است. باید واقعاً تمیز باشد، ساده، همهچیز باید سر جایش باشد. اگر لذت بودن گودیر در اینجا نبود، شاید فینچ با زندگی در نکبت مشکلی نداشت، چون برای چه کسی اهمیت دارد، اما چون او این چیز شگفتانگیز را در اینجا دارد، با جایش را حتی تمیزتر نگه دارد.”»
هنکس، میگل ساپوچنیک کارگردان (که به خاطر کارگردانی سریال «بازی تاج و تخت» شهرت دارد) و کل تیم سازنده «فینچ»، دائم به جزئیاتی از این دست توجه میکردند تا دنیای فینچ واقعی احساس شود. تیم جلوههای تصویری درمورد چگونگی طراحی محیطی که توسط شرارههای خورشیدی ویران شده بود، کار زیادی انجام داد؛ تیم رباتیک تلاش کرد خلاقیتهای فینچ تا حد امکان واقعی به نظر برسد و هنکس به یاد میآورد که هنگام طراحی لباس خنککنندهای که فینچ هنگام بیرون رفتن از خانه میپوشد، با ساپوچنیک و گروه خیلی بحث کردند. حتی انباری فینچ نیز بسیار فکرشده بود. وقتی هنکس در ابتدا پیشنهاد کرد که فینچ ممکن است اتاقی پر از نودلهای رامن داشته باشد، با این فرض که او احتمالاً هنگام زبالهگردی بستههای زیادی از آنها پیدا کرده است، ساپوچنیک به بازیگر یادآور شد که فینچ مدتهاست آخرین انسان روی زمین است: «تو قبلاً آنها را خوردی!»
گاهی اوقات «فینچ» در مقایسه با فیلمهای «تلماسه» یا «جاودانگان» خیلی کم شبیه یک داستان علمی تخیلی به نظر میرسد.
ساپوچنیک در مصاحبهای متفاوت اذعان میکند: «فکر میکنم اگر شما آخرین انسان روی زمین هستید، طبق تعریف، یک داستان علمی تخیلی در نظر گرفته میشود؛ و ربات، علمی تخیلی است، اما آنچه ما سعی کردهایم انجام دهیم این بود که داستان را واقعی نگه داریم… این در اصل یک داستان علمی تخیلی است، اما شما احساس میکنید که یک درام است و از قضا یک ربات دارد.»
هنکس علاقه زیادی به داستانهای علمی تخیلی دارد و به یاد میآورد وقتی کتاب رابرت ای. هاینلاین به نام «لباس فضایی داشته باشید – سفر میکنید» را هنگام فیلمبرداری «ترنر و هوچ» خواند، واقعاً عاشق این ژانر شد. درحالیکه هنکس بعضی از آثار نویسندگانی متفکرتر و نامعمولتر مانند ویلیام گیبسون و فیلیپ کی. دیک را دوست دارد و بعضی را ندارد، احساس میکند «نوشتههای هاینلاین، کیم استنلی رابینسون و اندی ویر بیشتر به علم نظری نزدیکتر هستند تا داستانهای علمی تخیلی.»
هنکس میگوید: «و این چیزی است که من در “فینچ” دوست دارم. هیچ دنیای شبحگونهای نیست، درست است؟ هیچ موجودی نیست که شکل خود را تغییر دهد یا سفر در زمان یا هر چیز دیگر. اساساً چیزهایی است که یکی پس از دیگری میآیند و یک دنیای کاملاً جدید که باید آن را از همان ابتدا بپذیرید.»
بااینحال، همانطور که ساپوچنیک اشاره میکند، در «فینچ» یک ربات هست. درواقع، دو ربات.
فینچ قبل از اتفاقات فیلم یک ربات کوچکتر و غیر انساننما به نام دیویی ساخت، اما او بیشتر یک ابزار است. ربات دیگر، جف، چیزی بسیار بیشتر است، تا حد زیادی به این دلیل که جونز نقش او را بازی میکند و در صحنههای زیادی در مقابل هنکس نقشآفرینی میکند. جونز در فیلم پایانی تا حد زیادی با تصاویر کامپیوتری جایگزین شده است، اگرچه هنکس میگوید ضروری بود که نقش جف را شخصی واقعی به تصویر بکشد که خودش تصمیمات شخصیتی میگیرد.
هنکس میگوید: «جونز در نقش جف طوری شخصیتپردازی میکند که چندان بر مبنای من نیست، بلکه بر مبنای درویدی شبیه پسربچههاست که باید همهچیز را با ضربآهنگ خودش و با سرعت خودش یاد بگیرد؛ بنابراین درنهایت به یک روح آزاد تبدیل میشود که در مقابل چیزی است که میتوانست بهنوعی قابل پیشبینی باشد، چون در غیر این صورت، مثل ترکیبی از “خطر، ویل رابینسون” و “من برمیگردم” میشد.»
هنکس میگوید رابطه بین فینچ و رباتی که او برای مراقبت از سگش ساخته است، به روشهای غیرمنتظرهای تکامل مییابد. او توضیح میدهد: «فینچ او را برای هدفی آفریده است. فکر میکنم او برای پذیرش جف بهعنوان یک همراه که درنهایت این اتفاق هم میافتد، آماده نیست.»
برای فیلمی که ظاهراً تنها سه شخصیت دارد (و یکی از آنها سگ است)، «فینچ» چیزهای زیادی دارد. هنکس که در فیلمهای زیادی بازی کرده است، میگوید «فینچ» بهطور بالقوه چیزهای زیادی از تماشاگرانش میخواهد.
هنکس میگوید: «هرچقدر هم که فیلم بسازید، بذرها را برای نابودی خودتان میکارید. مثل همه آنها شما به دنبال چیزی هستید که باید آن را در ساختگیترین محیط قابل تصور واقعی جلوه دهید. گاهی اوقات پاسهای ۲۰ یاردی هستند و گاهی اوقات پاسهای ۸۰ یاردی. خوب، من فکر میکنم برای این یکی باید پا بهپای میگل در زمین مسابقه میدویدم.»
درحالیکه اعضای مختلف گروه فیلمسازی سعی میکنند بهآرامی به هنکس یادآوری کنند که او آنقدر در حال گپ زدن بوده که احتمالاً فرصت خوردن ناهار را از دست میدهد، بازیگر با خوشحالی به برخی کارهای قبلی خود اشاره میکند که توانست یک فیلم را برای تماشاگر واقعی جلوه دهد. سر صحنه فیلمبرداری همیشه به نظر نمیرسد که این کار درست از آب درآید. (هنکس به یاد میآورد از رابرت زمکیس کارگردان «فارست گامپ» پرسید که «آیا واقعاً فکر میکند قرار است کسی به این مرد که روی نیمکت پارک نشسته است اهمیت دهد؟» هنکس درحالیکه ادای زمکیس را درمیآورد پاسخ او را به خاطر میآورد: «خب، فیلمها همین هستند، تام. انگار که هر روز در یک میدان مین هستی، من از کجا بدانم؟!»
با صحبت کردن با هنکس در داخل ساختمانی که قرار است به دلیل نابودی تمدن، مدتها متروک و ویران باشد، میتوانید بفهمید که چرا واقعی بودن فضای «فینچ» برای هنکس مهم است. او میگوید راز تحقق چنین چیزی بهطور فریبندهای ساده است. شما فقط باید کار را انجام دهید.
هنکس میگوید: «خب، ما رفتیم و آنقدر تظاهر کردیم که احساس میشود فیلم ما واقعی است و این کاری بود که کردیم. ما کاری را انجام دادیم که در زندگی واقعی خیلی جعلی احساس میشود، اما حقیقت این است که در زندگی جعلی، همیشه واقعی به نظر میرسد.»
منبع: سایفای (جیمز گربی)
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته «فینچ»، تام هنکس و سفری جادهای در یک دنیای آخرالزمانی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.