درباره فیلم «پسر عزیز» / زندانیان درام
مجله نماوا، علیرضا نراقی
آنچه از انسان برای فرزندش به ارث میرسد تنها رنگ چشم و مو، میزان قد و چاقی، بیماری و طول عمر، آرامش یا اضطراب و هزاران خصوصیت فیزیکی یا ویژگی خلقی دیگر نیست. از انسان علاوه بر همه اینها روایت به ارث میرسد. روایتی که از ذرات و لحظات پراکنده زندگی تشخیص داده میشود، انسجامی ساختگی و شاخ و برگهایی اغلب وهمی پیدا میکند و باور میشود. بیشتر از هر ویژگی دیگری آنچه از انسان به فرزندش به ارث میرسد این داستان روایت پذیر و باور شده است؛ روایتی که با میلیونها لحظه و الگو قالبگیری میشود؛ با لحظهای خشم، لحظهای غفلت، خودخواهی یا حمایت مفرط، فراموشی یا وسواس و الگوهایی برآمده از شهر، محله، خانه، خانواده، زبان و…
روایت پشت همه تصمیمات، بیدار و مشغول ساختن است. اعتماد مفرط یا بیاعتمادی، رویارویی و جنگ یا فرار و نادیده گرفتن، ایستادن یا جا خالی دادن را روایت است که مشروع و توجیه پذیر میکند. این روایتها نسل به نسل ادامه پیدا میکند، هرس میشود یا شاخ و برگی تازه به آن اضافه میشود. قصه زندگی انسان قصه گیر افتادن در این داستانها و پیچیده شدنشان با جهانی گنگ، عظیم و ساکت است. این است که طول عمر، بیشتر از سنگینی تجربیات، سنگینی ذهن را به بار میآورد. سنگینی داستانی که گویی پایانناپذیر است و تازه اگر خطوطی از آن تشخیص داده شود ابتدای غرق شدن در اقیانوسی بیانتهاست. رنج انسان در همه سطوح و ادوار، رنج زیستن خودآگاهانه با ذهنی فعال است که بار تاریخ را به دوش میکشد. جوهره آنچه با این داستان منتقل میشود رنج است. رنج حمل کردن روایت و داستان گذشتگان. انسان وارث رنج است.
این داستان رنج آفرین به درستی در فیلم «پسر عزیز» درام نامیده میشود. درامی که از پدر به پسر میرسد و غیرقابل اجتناب، فراموشی و حتی درمان است. فیلم داستان اوتیس جوانی بیست و دو ساله است که از کودکی کارش بازیگری بوده است. او حالا گرفتار الکل شده و به سبب تصادف در مستی از سوی دادگاه به یک مرکز بازپروری و روان درامانی فرستاده شده است. اوتیس در روند درمان موظف به نوشتن خاطرات خود میشود و از تمام این خاطرات برای او یک کلمه بیشترین معنی و برجستگی را دارد. این کلمه یا عنصر اصلی پدر است. با ورود به خاطرات اوتیس «پسر عزیز» روایتی سیال در زمان و ذهن پیدا میکند و به یک قطعه موسیقی بدل میشود که در حال سرایش چکیده زندگی اوتیس است.
فیلم به ابتدای نوجوانی او پا میگذارد، جایی که در آغاز شهره شدن به عنوان بازیگر است و با پدر خوش مشرب و با نمکش زندگی میکند. این پدر شیرین، گذشته رنج آوری از اعتیاد شدید و تجاوز دارد. خشمش تلخ و غیرقابل بخشش است و منطقش سست و آزاردهنده. اما چهار سال است اعتیاد را ترک کرده و در ظاهر از پسرش محافظت میکند. شغل پدر در گذشته اجرای نمایش در سیرک بوده است. به همین دلیل او عاشق شغل اوتیس است و با او تمرین میکند. او بابت این کار از پسر دوازده سالهاش حقوق میگیرد. در عین اینکه در ظاهر پدر از فرزندش محافظت میکند، اما در واقع این پدر است که تحت حفاظت پسر قرار دارد. این موقعیت، رابطه این دو نفر را ویژه و با موارد مشابه غیرقابل مقایسه کرده است. این موقعیت سبب شده تا اوتیس چه به لحاظ رفتاری و چه به لحاظ ذهنیت و استقلال، تجربیاتی فراتر از سن خود بکند. شخصیتپردازی درخشان فیلم نیز در همین راستاست. در راستای اینکه از اوتیس دوازده ساله برخلاف اوتیس بیست و دو ساله یک انسان بالغ و برزگسال ساخته شود که بیشتر احساسات کودکانه و سادهاش را باید یا در خلوت و دور از چشم دیگران نگه دارد و یا با بازی و نمایش بیان کند. اما روایت یا همان درام به ارث رسیده حالا در بیست و دوسالگی او را زمینگیر کرده و او چارهای جز روبهرو شدن با آن ندارد.
عنصر نمایش و اجراگری در فیلم بسیار اهمیت دارد. هم پدر کارش نمایشگری است و هم پسر. برای همین بسیاری از احساسات و واقعیات درونی این دو در نقطهای میان وانمود و واقعیت در جریان است. وقتی از اوتیس جوان در اتاق روان درامانی پرسیده میشود که واقعاً متأسف است یا دارد نقش بازی میکند او صادقانه و مستأصل پاسخ میدهد هر دو، چرا که او تفاوت میان این دو را زندگی نکرده بلکه همواره در بافتی در هم تنیده از این دو جهان زیسته است. واقعیت برای اوتیس همان نمایش و نمایش برایش زندگی واقعی است.
«پسر عزیز» که در سال ۲۰۱۹ به نمایش درآمد، فتح جوایز را از جایزه ویژه هیئت داوران ساندنس همان سال شروع کرد و در طول سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ چه در جشنوارههای مستقل و چه در جشنهای بزرگ سینمایی مورد توجه و ستایش قرار گرفت. فیلمنامه «پسر عزیز» را شیا لباف بازیگر سرشناس آمریکایی براساس تجربه زیسته خود نوشته است. او با اینکه به زندگی خود پرداخته، اما در درامی روانشناسانه تلاش کرده است یک موقعیت اصلی و خرد را با مفهومی روشن و روایتی دقیق پرورش دهد و فارغ از واقعگراییِ جزئینگرِ یک خودزندگینامه، به درامی اثرگذار دست پیدا کند.لباف در این راه با تکیه بر جهان رؤیا و شکستهای زمانی، هم در زمان سفر میکند و هم در ذهن شخصیت. کارگردانی فیلم، اولین کار سینمایی بلند آلما هارل بعد از ساخت چند مستند و فیلم کوتاه است. فیلم مملو از لحظههای اثرگذار و ناب از ارتباط است. یکی رابطه عجیب، پرچالش و در عین حال پرکشش پدر و پسر و دیگری ارتباط اثیری و عمیق اوتیس با دختر خجالتی و منزوی همسایه که لحظاتی رؤیایی و ناب را در فیلم به وجود آورده است. ارزش کار آلما هارل آنجاست که او توانسته این روند سیال میان حال و گذشته، واقعیت و رویا و انزوا و ارتباط را به شکلی یک پارچه و روان مدیریت کند و در عین اینکه در نورپردازی و فضاسازی میان این فضاها تمایزاتی ظریف به وجود آورده است، آنها را در یک کل پیوسته و اندام متوازن به تصویر بکشد.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته درباره فیلم «پسر عزیز» / زندانیان درام اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.