نگاهی به «مدرسه انگلیسی» / عرفان؛ بازیگری جلوتر از فیلم
مجله نماوا، مرسده مقیمی
وقتی عرفان اعلام کرد به نوع نادری از تومور مبتلاست و برای درمان راهی انگلیس شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد او خیلی زود به سینما بازگردد، اما او کمتر از دو سال بعد برای بازی در «مدرسه انگلیسی» مقابل دوربین هومی ادجانیا رفت؛ آن هم نه در حضوری افتخاری و کوتاه که در نقش اصلی و البته وقتی این اتفاق رخ داد باز هم کمتر کسی فکرش را میکرد که او فیلم را در اوج مریضحالیاش بازی کرده و موفق به شکست بیماریاش نشده باشد و تنها کمی پس از اکران نیمه تمام فیلمش به دلیل شیوع کرونا، برای همیشه چشم از جهان ببندد.
«مدرسه انگلیسی» گرچه فیلم تمامعیار و بینقصی نیست و اصلا سپردن کارگردانی فیلمی به ادجانیا که کارنامه لاغر و ناموفقی دارد سببساز ایرادات غیرقابل چشمپوشی در این فیلم شده، اما تیم چهار نفره فیلمنامهنویسی موفق شدهاند یک کمدی-درام طراحی کنند که موقعیتهای دیدنی و جذابی دارد که فیلم را حداقل در تماشای اول برای مخاطب جذاب نگاه میدارد. فیلم گرچه گروه بازیگران سرشناسی مقابل دوربین دارد، اما به تمامی در اختیار بازیگر قدرتمندش، عرفان است. در واقع «مدرسه انگلیسی» بار دیگر ثابت میکند که عرفان به عنوان بازیگری با کلاس کاملا متفاوت با آنچه از بازیگری در بالیوود در جریان است؛ موفق میشود هر متن و نقشی را چنان از آن خود کند که همواره نقطه قوت هر اثری باشد که در آن حضور دارد، آنقدر که حتی حضور افتخاری و پرسر و صدای ستاره پرآوازهای مثل کارینا کاپور خان هم در حد همان مانورهای خبری میماند و حضورش در فیلم آن چنان که باید موثر نیست.
«مدرسه انگلیسی» که اصلا قصه دختر جوانی است که آرزوی درس خواندن در انگلیس را دارد و در واقع فیلم راوی رویای اوست، چنان در اختیار کامل عرفان قرار میگیرد که حتی شخصیت دختر را هم به کلی تحت شعاع قرار میدهد. هرچند رادیکا مَدن در نقش تارو زوج خوبی را با عرفان میسازد و نه تنها موفق میشود به عنوان دختر او باورپذیر باشد که در مقابل قدرت بازیگری پارتنرش با وجود سن کم و تجربه پایین عنان بازیاش را از کف نمیدهد. دیپاک دوبریال بازیگر کهنهکار کمدی نیز موفق میشود بار کمدی فیلم را بر دوش بکشد، کارینا کاپور خان و دیمپل کاپادیا هم با حضور کوتاهشان گرمابخشاند، اما اثرگذار نه و به راحتی میتوانستند با هر ستاره دیگری جایگزین شوند، اما فیلم چنان به طور کامل بر پایهی حضور عرفان استوار است که بدون او تصور فیلم غیرممکن به نظر میرسد. گرچه این چیزی است که احتمالا فیلمساز هم از آن استقبال و حتی هنگام انتخاب بازیگر روی آن حساب کرده، اما بدیهی است بخشی از این اثرگذاری از کاریزمای شخصی بازیگر توانمندی چون عرفان ناشی شده و چندان برنامهریزی شده نبوده است و شاید به همین علت است که شخص عرفان و بازیاش جدا از فیلم میایستند و آنقدر پیش میرود و به دل مخاطب مینشیند که فیلم توانایی همراهی پا به پای بازیگرش را ندارد و به وضوح از او جا میماند!
«مدرسه انگلیسی» که در واقع در پی فیلم موفق «هندی متوسط» که اولین جایزه مرد اصلی را از سوی مردم برای عرفان به ارمغان آورد، ساخته شده است؛ خلاف آن فیلم بیش از آنکه تمرکزش بر یک مشکل اجتماعی باشد و تقابل فقر و ثروت و بلاتکلیفی طبقه متوسط را نشانه برود، بر روابط پدر و دختری متمرکز است که وابستگی و عشقی جدی به هم دارند و حالا در موقعیتی تازه و در کشوری بیگانه با چالشهایی مواجه شدهاند که روابطشان را دستخوش تغییر کرده است. هرچند تم و مایههای فیلم قلبی را هم در خود دارد، اما یکی از تماشاییترین لحظات «مدرسه انگلیسی» زمانی شکل میگیرد که پدر، دخترش را ناخواسته در قراری رمانتیک با پسری میبیند و دختر برای آنچه رخ داده از کوره در میرود. در واقع جذابترین و اصلیترین نقطه قوت فیلم نوع ارتباط این پدر و دختر است.
تکیه بر شوخیها و محوریت قصه اصلی
«مدرسه انگلیسی» البته روی شوخیهایش حساب جدی باز کرده و برایش مهم بوده فیلم همانقدر که در لحظات دراماتیک موفق عمل میکند در خنده گرفتن از مخاطب نیز ناکام نماند و البته تا حد قابل قبولی هم موفق به انجام این امر میشود، اما با این حال به وضوح از هر حیث از «هندی متوسط» عقبتر میایستد و به توفیق آن فیلم در هیچ زمینهای نمیرسد. گرچه باید این را هم در نظر گرفت که جز عرفان و دیپاک دوبریال و البته موضوع تحصیل در مدارس خاص و گران، دو فیلم هیچ ارتباطی به هم ندارند و در واقع صرفا «مدرسه انگلیسی» دنبالهای معنوی برای فیلم قبلی محسوب میشود و حتی تیم فنی، از کارگردان گرفته تا تکتک عوامل پشت صحنه متفاوتاند و طبعا خروجی نیز متفاوت.
گروه فیلمنامهنویسی تلاش کرده است که در کنار قصه اصلی قصههایی فرعی را هم در فیلم بگنجاند و البته با بازیگران مهمی نظیر کارینا کاپور خان و دیمپل کاپادیا به آن قصههای فرعی اعتبار ببخشد، اما واقعا چندان در این مهم موفق ظاهرا نمیشود و بعید به نظر میرسد برای مخاطب جز قصه اصلی چیز دیگری چندان دندانگیر باشد و در واقع قصههای فرعی بدون قصه اصلی فاقد هرگونه هویت و جذابیت هستند.
«مدرسه انگلیسی» که موسیقی شنیدنی دارد، از آن دسته فیلمهایی است که لذت تماشایش و امتیاز خوبش در سایتهای IMDb یا گوگل و حتی دفعات بالای تماشایش در پلتفرم نتفلیکس تنها به خاطر بازیگری است که امروز دومین سالی است که طرفدارانش در نبود او سالروز تولدش را جشن میگیرند؛ بازیگری که نه فقط در «مدرسه انگلیسی» که فیلم متوسطِ حال خوب کنی است، بلکه حتی در فیلمهای متفاوت و آوانگارد هم برای آن فیلم وزنهای بزرگ بود که میتوانست تمام فیلم را از آن خود کند، آن هم بیکوچکترین هیاهو و حاشیه. به همین دلیل ضعیفترین فیلمهایی که عرفان در طول عمرش تن به بازی در آنها داده نیز به خاطر تماشای بازی متفاوت او تماشاییاند که البته ابدا «مدرسه انگلیسی» در شمار این آثار ضعیف قرار نمیگیرد، هرچند که در زمره بهترینهای عرفان نیز نیست، اما همچنان به خاطر نمایش شورانگیز او از یک پدر معمولی، اما غیرمعمولی! مثل پدرهای همه ما که با مشکلات ریز و درشت قهرمانهای زندگیمان هستند؛ لذتبخش و دیدنی است و شاید بهترین انتخاب برای غروب جمعهای که مصادف است با تولد بازیگر درخشانی که این آخرین نمایش دیدنیاش در سینما بوده و سینما تا ابد دلتنگ او خواهد ماند.
تماشای «مدرسه انگلیسی» در نماوا
نوشته نگاهی به «مدرسه انگلیسی» / عرفان؛ بازیگری جلوتر از فیلم اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.