«دختر گمشده»؛ دریایی میان نسلها
مجله نماوا، ساسان گلفر
سواحل مدیترانه بهشت گردشگری است، مخصوصاً برای نوع خاصی از توریستهای آمریکایی و اروپایی که از حضور در داستانهای دلهرهآور یا درامهای روانشناختی یا حتی کمدیهای جنایی و فیلمهای اقتباس شده از آنها لذت میبرند. بعضیهایشان مثلاً در رمان «روشنایی روز» اریک آمبر (۱۹۹۸-۱۹۰۹) انگلیسی که بعد به فیلم «توپکاپی» (۱۹۶۴، ژول داسن) تبدیل شد، برای تفریح نقشهی سرقت میکشند؛ بعضیها در سواحل ایتالیا خودشان را یک نفر دیگر جا میزنند تا سر از رمان پاتریشیا هایاسمیت (۱۹۹۵-۱۹۲۱) انگلیسی درآورند و به آلن دلون «ظهر ارغوانی» (۱۹۶۰، رنه کلمان) یا مت دیمن «آقای ریپلی با استعداد» (۱۹۹۹، آنتونی مینگلا) تبدیل شوند؛ بعضیهای دیگر در «دو چهرهی ژانویه»ی خانم هایاسمیت و فیلمهایی که ولفگانگ استورچ و گابریلا زرتاو در سال ۱۹۸۶ یا حسین امینی در سال ۲۰۱۴ ساختند د ر سواحل یونان دست به کلاهبرداری و قتل میزنند یا در رمان «هشتمین خواهر» رابرت داگونی آمریکایی در سواحل یونان به دنبال راه فرار میگردند و بالاخره بعضیهای دیگر هم هستند که در رمان «دختر گمشده» الن فرانته ایتالیایی یا در فیلم «دختر گمشده» مگی جیلنهال بازیگر آمریکایی، شوخی شوخی محض تفریح و حتی عروسکبازی خود را به هچل میاندازند.
در فیلم «دختر گمشده» (The Lost Daughter) محصول ۲۰۲۱ (با «دختر گمشده»/ Gone Girlکه دیوید فینچر در سال ۲۰۱۴ ساخت اشتباه نشود) الیویا کلمن نقش لدا کاروسو، استاد ادبیات دانشگاه و مترجم زبان ایتالیایی را دارد که برای استراحت به یک شهر کوچک ساحلی در یونان رفته است. دو دختر بزرگسال لدا اخیراً به کانادا رفتهاند تا با پدرشان باشند که در کودکی آنها از مادرشان جدا شده است و از خلال خاطرات لدا که گاه و بیگاه زنده میشوند، معلوم میشود که او ارتباط درستی با دخترهایش و شوهر سابقش نداشته است. وقتی سروکلهی خانوادهی انگلیسیزبان دیگری در ساحل پیدا میشود، آرامش لدا به هم میخورد؛ نینا (داکوتا جانسن) یکی از اعضای این خانواده دختر سهسالهاش را که در ساحل عروسکبازی میکرده، گم میکند…
لحن فیلم «دختر گمشده» در همان لحظههای اول تثبیت میشود. الیویا کلمن را در تاریکروشن شب میبینیم که تلوتلوخوران به سمت دوربین میآید، دایرهای سرخ روی شکم پیراهن سفیدش جلب توجه میکند که گویی جای اصابت گلوله است. زن میانسال لب آب مینشیند و آهسته دراز میکشد و بعد، خاطرهی چند روز پیش او را میبینیم که تازه وارد آن شهر شده و با لیل (اد هریس) سرایدار متل روبهرو شده است و اندکی بعد، رشتههای تو در توی خاطرات آغاز میشود. مگی جیلنهال (بازیگر «قلب دیوانه» و «شوالیه تاریکی») در اولین تجربهی کارگردانی خودش با کمک آفونسو گانسالوِس تدوینگر از این تمهید متناسب به دو منظور استفاده کرده است؛ نخست اینکه حس تعلیق را از همان لحظهی اول در روایت میدمد و اجازه نمیدهد تماشاگر با تصور اینکه قرار است شاهد یک ملودرام معمولی و احتمالاً خستهکنندهی دیگر دربارهی خانوادههای نابسامان باشد، بعد از دقایقی رشتهی روایت را رها کند و هدف دوم اینکه شیوهی استفاده از فلشیک با روش تداعی را با استفاده از نشانههای واضح و صریح به شکلی موفقیتآمیز جا بیندازد. طبیعتاً مگی جیلنهال که با کارنامهی بازیگری پر و پیمانش باید یک کارگردان بازیگردان باشد، از عهدهی هدایت بازیگران به خوبی برآمده است. بازیگران فیلم از کهنهکارهایی مانند اد هریس و الیویا کلمن تا بازیگران اسمورسمدار نسل جدید مانند پیتر سارسگارد در نقش پروفسور هاردی، جسی باکلی در نقش لدا در سنین جوانی، داگمارا دومینچیک در نقش کالی و داکوتا جانسن تا بازیگران کمتر شناخته شدهی نقشهای دیگر همه بینقص ظاهر شدهاند که البته جای شگفتی هم ندارد چون در این سیستم حرفهای نمیتوان انتظار بازیگری کمتر از حد استاندارد را داشت، حتی اگر کارگردان خود یک بازیگر کارکشته نباشد.
با این حال فیلمنامهای که مگی جیلنهال با اقتباس از رمان النا فرانته نوشته (به گفتهی جیلنهال، نویسنده اجازهی اقتباس از اثرش را فقط حاضر بوده به یک فیلمساز زن بدهد) حفرهها و مشکلهایی هم دارد. یکی از مشخصترین ایرادهای فیلمنامه یا لااقل نسخهی اجرایی و تدوین شده، معرفی شخصیتی است که اد هریس نقش او را بر عهده دارد. گرچه هریس این نقش را در حدی که به او فضا داده شده، خوب در آورده، اما کارکرد شخصیت لیل در پیشبرد روایت مشخص نیست و این شخصیت در میانهی فیلم پادرهوا رها میشود. اما مشکلات فیلمنامه مانع از ۲۶ جایزه و ۹۳ نامزدی فیلم «دختر گمشده» (تاکنون) در جشنوارهها و مراسم اهدای جوایز متعدد و بهویژه در رشتههای بازیگری، کارگردانی و بهترین فیلم نشده است جوایز و نامزدیهایی که مگی جیلنهال و الیویا کلمن بیشترین سهم را از آنها داشتهاند و چندتایی هم برای جسی باکلی و تهیهکنندگان فیلم.
«دختر گمشده» همانطور که از نامش برمیآید، فیلمی است درباره ارتباط میان نسلها و بهویژه ارتباط مادران و دختران؛ مادرهایی که تصور میکنند به آخر خط رسیدهاند، دخترهایی که احساس میکنند میان آنها و مادرشان یک دریا فاصله افتاده است و دلهرهای وجودی که از این جدایی و قطع ارتباط پدید میآید. به همین علت فیلم کنار همان دریایی به پایان میرسد که نویسندهها و فیلمسازهای چندین نسل عدم اطمینان، بحران هویت، هراسها و دلهرههایشان را در آن ریختهاند.
تماشای «دختر گمشده» در نماوا
نوشته «دختر گمشده»؛ دریایی میان نسلها اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.