«کوچه کابوس»؛ مکافات عمل
مجله نماوا، پریسا الیاسی، فیلمنامهنویس
گیرمو دل تورو کارگردان پرآوازهی مکزیکی است که بیش از هر چیز با فیلم «شکل آب» مورد توجه قرار گرفت. او با این فیلم موفق به کسب جایزهی اسکار شده و پیش از «شکل آب» با فیلم «هزار توی پن» نامزدی در اسکار را تجربه کرده بود.
آنچه که در کارنامهی کاری گیرمو دل تورو جلب توجه میکند، تنوع ژانر است؛ ابرقهرمانی، فانتزی، فانتزی تاریک، علمی تخیلی و رمانتیک، گونههای متفاوتی است که دل تورو در این ژانرها فیلم ساخته است.
جدیدترین اثر گیرمو دل تورو «کوچه کابوس» است که تاکنون توانسته نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند و در مراسم اسکار پیش رو نامزد دریافت جایزه شود.
«کوچه کابوس» از رمانی به همین نام اقتباس شده است. از همین رمان و با همین نام در سال ۱۹۴۷ به کارگردانی ادموند گولدینگ فیلمی ساختهشده و گیرمو دل تورو دومین نسخه از این فیلم را ساخته است.
فیلم داستانی خطی با پیرنگ مشخص دارد. فیلم با یک پیرنگ کلاسیک جلو میرود و به انتها میرسد؛ به انتهایی که قابل پیشبینی است، اما با همهی سادگی و سرراستی و شاید تا حدودی قابل پیشبینی بودن، «کوچه کابوس» فیلمی هیجانانگیز و جذاب است به طوریکه تا انتهای فیلم نمیتوان از آن چشم برداشت.
فیلم با یک مقدمهی بسیار طولانی شروع میشود و داستان شخصیتی به نام استن کارلایل با بازی بردلی کوپر را روایت میکند. مردی که سنگینی یک کابوس را با خود حمل میکند و در خواب و بیدار صحنههایی از آن کابوس به ذهنش هجوم میآورند. کابوسی که دقایق پایانی فیلم پرده از رازش برداشتهمیشود. استن به طور اتفاقی وارد یک کارناوال شادی میشود و با دلبستگی به دختری که در آن کارناوال کار میکند؛ در آنجا ماندگار شده و مشغول به کار میشود. استن با نزدیک شدن به غرفههای مختلف، سعی میکند اسرار کار آنها که هرکدام شعبدهبازیهای مخصوص به خود را دارند یاد بگیرد.
آشنایی با پیت و زینا و دسترسی به اسرار ممنوعهی ذهنخوانی و ارتباط با ارواح، نقطهای است که قهرمان را در مسیر جدیدی قرار میدهد و به تدریج به قدری در آن پیشروی میکند که برگشتن از آن غیرممکن است.
حضور در کارناوال مقدمهای است برای وارد شدن قهرمان در یک مسیر تازه، مقدمهای که اگرچه با اطناب پیش میرود، اما کاشتهای مهمی برای پایانبندی دارد. اگر مخاطبی بتواند این مقدمهی طولانی را بپذیرد پاداشش را در انتهای فیلم با پایانبندی که گریبانش را میگیرد؛ خواهد گرفت!
آشنایی استن با دکتر ریتر و همکاری آنها با یکدیگر، نقطهی عطف فیلم است که باعث بالا رفتن تنش و هیجان در فیلم میشود. استنی که در نیمهی دوم فیلم مشاهده میشود با استنی که در اوایل فیلم دیدهشده بسیار متفاوت است. او که مقهور قدرت خویش شده، این را در راه رفتن، حرف زدن و کنشها و واکنشهایش به لطف بازی درخشان بردلی کوپر به خوبی به نمایش میگذارد.
موقعیتی که قهرمان در آن قرار دارد لحظه به لحظه بغرنجتر میشود و با یک شیب صعودی، صدمات وارد شده به قهرمان به اوج رسیده تا در نهایت پایانبندی تلخ مورد نظر فیلمساز به وقوع بپیوندد.
فیلم طراحی لباس و صحنهی بینظیری دارد. فیلمبرداری و قابهای شکل گرفته در فیلم، چشمنواز و موسیقی آن درست و در خدمت فیلم است. فیلم، بازیهای درخشانی دارد که در صدر آنها بازی درخشان بردلی کوپر و کیت بلانشت خودنمایی میکند.
«کوچه کابوس» از آن دست فیلمهایی است که با تمام شدنش در ذهن مخاطب تمام نمیشود و تا مدتها او را درگیر خود میکند.
تماشای «کوچه کابوس» در نماوا
نوشته «کوچه کابوس»؛ مکافات عمل اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.