«قرمز شدن»؛ یک داستان پرمخاطره درباره بلوغ
مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تازهترین فیلم انیمیشن پیکسار از جهاتی یک چیز جدید است: در فیلم جذاب «قرمز شدن» (Turning Red)، اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند دومی شی، مجموعهای از عوامل – از خاطرخواهی می، شخصیت اصلی داستان تا شروع بلوغ و حتی رسیدن قریبالوقوع یک گروه موسیقی پسرانه محبوب به زادگاه او تورنتو، بهعلاوه یک نفرین خانوادگی – دستبهدست هم میدهند که می ۱۳ ساله را به یک پاندای قرمز غولپیکر تبدیل کنند.
فیلم تمام ماجراهای نشئتگرفته از آن ایده زیرکانه را دنبال میکند که بسیاری از آنها نهفقط در مهارگسیختگی تبدیل مداوم به یک پاندای قرمز غولپیکر، بلکه در بلوغ دوران نوجوانی و تمام احساسات و دغدغههای بزرگی که با آن همراه است ریشه دارد؛ و این حکایت در عین حال بهقدری در تجربیات واقعی انسانی ریشه دارد که برای تعداد زیادی از تماشاگران جذاب است، اما ساختن یک فیلم درجه PG با این مضمون واقعاً مثل یک خطر بود، خطری که شی مشتاقانه با آن مواجه شد.
درست قبل از این که می «پف» کند و به خویشتن پاندای خود تبدیل شود، در یک دفترچه مخفی طرحهایی از یکی از پسرهای محله میکشد که گلویش پیش او گیر کرده است – انیمههایی اساساً بانمک، کاملاً دِلی، پر از انرژی، دور از هر نوع هرزگی، فقط از آن چیزهایی که هیچ نوجوانی نمیخواهد با کسی به اشتراک بگذارد، اما وقتی مادرش طرحها را کشف میکند، یک سری اتفاقات کاملاً دراماتیک روی میدهد که می را از شدت هیجان به پاندا تبدیل میکند.
شی در گفتوگو با ایندیوایر میگوید: «قطعاً پرداختن به موضوع بیداری جنسی یک دختر روی پرده یک خطر بود، اما خیلی مهم بود و چیزی بود که نمیتوانستیم آن را در فیلم قرار ندهیم. مسئله بلوغ خیلی واقعی است. برای همه ما، تکتک بزرگسالان اتفاق افتاده است. چالش این بود که این کار را چگونه در یک فیلم دیزنی به روشی بامزه و غیرمنتظره انجام دهیم.»
او با خنده اضافه میکند: «گاهی اوقات خودم را نیشگون میگیرم، چون میگویم: “وای، نمیتوانم باور کنم این کار را انجام دادیم.” لیندزی کالینز، تهیهکننده ما به شوخی میگوید به این دلیل است که من این مضمون را با چیزهای زیادی بمباران کردم. عناصر زیادی را اضافه کردیم که موضوعات کلیدی و شوخیها قابل پذیرش شوند. این استراتژی ما بود.»
دستورالعمل آن بهاصطلاح بمباران: گروههای موسیقی پسرانه، فیلم «درسخوان» (Booksmart) و مجموعه مانگا ژاپنی «ملوان ماه» (Sailor Moon) و آگاهی از این که حتی عجیبترین و جنونآمیزترین ایدههای او نیز مورد حمایت قرار میگیرد.
شی با شیوه کاری پیکسار و دیزنی بیگانه نیست: او اولین بار در ۲۰۱۱ بهعنوان یک کارآموز به غول انیمیشن پیوست و بعداً بهعنوان هنرمند استوریبرد در آثار موفق پیکسار مانند «ظاهر و باطن»، «شگفتانگیزان ۲» و «داستان اسباببازی ۴» همکاری کرد و در ادامه با انیمیشن کوتاه «بائو» برای اولین بار روی صندلی کارگردانی نشست. «بائو» خودش یک کار موفق بود. فیلم در آوریل ۲۰۱۸ در جشنواره فیلم ترایبکا به نمایش درآمد (و طبیعتاً وقتی «شگفتانگیزان ۲» تابستان آن سال روی پرده سینماها رفت، بهعنوان پیشپرده نمایش داده شد) و درنهایت جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن را از آن خود کرد.
تنها چند روز پس از اولین نمایش «بائو» در ترایبکا، شی تأیید کرد در حال کار روی یک فیلم بلند انیمیشن برای پیکسار است. او میگوید موفقیت «بائو» نهتنها باعث شد این امکان در اختیار او قرار بگیرد، بلکه به او اعتمادبهنفس داد تا کار را به روش خودش انجام دهد. «بائو» داستان زنی چینی-کانادایی را دنبال میکند که یکی از پیراشکیهای گوشت او به شکلی جادویی تبدیل به پسری میشود که همیشه میخواست، با یک چرخش در یکسوم پایانی فیلم، چیزی که خود شی نیز نگران بود شاید برای پیکسار «خیلی تاریک و خیلی عجیب» باشد، اما اینطور نبود.
شی میگوید: «”بائو” از یک جای شخصی آمد. دیدن این که تماشاگران چطور از آن استقبال کردند، چقدر خوب بود، مردم چطور با آن پایان فوقالعاده تکاندهنده روبرو شدند، اما همچنان داستان کلی را دوست داشتند، واقعاً به من اعتمادبهنفس داد تا دوباره بسیاری از آن عناصر را استفاده کنم. فکر میکنم این که توانستم آن پایان را در “بائو” حفظ کنم، به من برای انتخابهای جسورانه در قصهگویی واقعاً اعتمادبهنفس داد. این همان راهی است که با “قرمز شدن” در پیش گرفتم. از همان ابتدا سعی کردم از روایت داستان دختری که در سن بلوغ قرار دارد خودداری نکنم. ما به آنجا میرویم. داستان ما از همان ابتدا مضمون بلوغ را داشت، خاطرخواه یک پسر عجیب و غریب شدن را داشت و آن طراحیها را داشت. همه اینها در نسخه اول هم بود.»
از«درسخوان»تا«ملوان ماه»
شی عاشق داستانهای با موضوع بلوغ است و میگوید از تعدادی آثار موفق اخیر الهام گرفت، مانند فیلمهای «درسخوان» به کارگردانی الیویا وایلد و «لیدی برد» ساخته گرتا گرویگ که هر دو کاوشهای پیچیده و طنزآمیز از روابط بین دوستان نزدیک، همینطور مادران و دختران را شامل میشود.
دلمشغولیهای دوران کودکی خود شی نیز بخش بزرگی از نگاه و احساس فیلم را شکل داد. او میگوید: «من با دیدن کلی انیمه ژاپنی و خواندن مانگا که زنان نوشتند و طراحی کردند بزرگ شدم. “ملوان ماه” درباره دختران دوره راهنمایی است که دنیا را نجات میدهند و همچنین بهترین دوستان هم هستند و با هم به مرکز خرید میروند. خیلی خیلی باحال بود. ما سعی کردیم آن روحیه دوستی بین دخترها را در فیلم خود ثبت کنیم. “سبد میوه” و “رانما ۱/۲” دو انیمه بامزه ساخته زنان هستند که در آن تغییر شکل حیوانات با عاشقانه، کمدی و درام دبیرستانی ترکیب شدهاند. من از همه آنها الهام گرفتم، آن انرژی فوقالعاده از جنس یک دختر نوجوان که واقعاً میخواستم روی پرده بزرگ بیاورم.»
شی در مورد گروههای موسیقی پسرانه اعتراف میکند «بیشتر طرفدار انسینک» بود و بهاندازه ستارههای انیمیشنی خود به آهنگهای گوشنواز گروههایی که همه اعضای آن خواننده بودند و همه میرقصیدند، شیفتگی نداشت، اما ارزش ذاتی آنها برای دختران را درک کرد. شی میگوید: «من آن دختر کمروی وسواسی بودم که تمام انرژی و شوق خود روی یک چیز را با دوستانش متمرکز میکرد. برای می و دوستان او این به نظر یک فرصت سرگرمکننده و مد روز است که شیفته این گروه پسرانه باشند.»
تیم سازنده «قرمز شدن» از دو چهره خیلی موفق بیلی آیلیش و برادرش فینیاس اوکانل خواست سه آهنگ برای گروه پسرانه فیلم، فور تاون / ۴ شهر (با وجود این که آنها پنج نفر هستند) بسازند. اوکانل همچنین صداپیشه یکی از اعضای گروه است. (جردن فیشر، جاش لوی، تافر انگو و گریسون ویانوئوا جای چهار نفر دیگر حرف زدند.)
آیلیش و برادرش سه آهنگ برای فیلم نوشتند که هرکدام باید متناسب با آنچه شی و جولیا چو، همکار نویسندهاش در نظر داشتند، حال و هوای متفاوتی را منتقل میکردند. شی میگوید: «دقیقاً میدانستیم هر آهنگ باید چگونه باشد. اولین آهنگ («هیچکس مثل تو») باید اعتمادبهنفس را بیشتر میکرد، ما به آهنگی نیاز داشتیم که دوستان می بتوانند وقتی او واقعاً درمورد بدن پاندا خود ناراحت است، برایش بخوانند. شعر باید واقعاً با می صحبت میکرد و باعث میشد او نسبت به بدن و خودش احساس خوبی داشته باشد و دوباره عاشق خودش شود.»
دو آهنگ دیگر به همان اندازه نیازهای خاصی داشتند که باید برآورده میشد: شی توضیح میدهد: «”۱ عشق واقعی” یک ترانه قوی درباره عشق و نشان دادن احساسات واقعی است.» این آهنگ ابتدا قرار بود در صحنهای که بعداً حذف شد پخش شود که در آن می و میریام آن را برای هم میخوانند و اساساً «دوئت عشق دوستی» باشد، اما به گفته شی، «در عوض، درنهایت در تمام لحظههای فیلم که می پسر مورد علاقه خود را میبیند استفاده شد. وقتی دنیا کاملاً پف کرده و شوخ و شنگ میشود، ما کمی از آهنگ را میشنویم.»
بعد آهنگ فوقالعادهای هست که همه میشناسند، «میدانی چه خبر است» که در برخی از صحنههای مهم، ازجمله یک کنسرت خیلی بزرگ و تصاویری که می و دوستانش از نسخه پاندای خود در جمعآوری پول برای شرکت در کنسرت استفاده میکنند، پخش میشود. شی میگوید: «بیلی و فینیاس چیزی فراتر از همه آهنگها ارائه کردند. شگفتانگیز است.»
روند تولید «قرمز شدن» چهار سال طول کشید و بلندپروازی و اعتماد شی به داستان خود به این معنی بود که او از پیش جلوی هیچچیز را در فیلم نگرفت. فیلم دقیقاً همان چیزی است که او ایدهاش را مطرح کرد و میخواست بسازد.
او میگوید: «میدانستم اگر زیادهروی کنیم، همیشه فرصت دیگری برای برگشت داریم. کاملاً این ذهنیت را داشتم که هر بار به سمت خورشید بروم و روی ماه فرود بیایم یا جایی در استراتوسفر… ما همیشه میتوانستیم از این موضوع و این ایدهها و شوخیها دفاع کنیم، چون برای گفتن این داستان درباره دختری که دوران بلوغ را پشت سر میگذارد خیلی لازم بودند. در دیانای داستان پخته شده است. مثل این است که “خوب، این همان چیزی است که شما میخواستید. همان چیزی است که به آن چراغ سبز نشان دادید.” شما به داستان دختری چراغ سبز نشان دادید که دوران بلوغ جادویی را میگذراند. این چیزی است که اتفاق میافتد!»
«قرمز شدن» از ۱۱ مارس ۲۰۲۲ از طریق دیزنی پلاس در دسترس قرار گرفت.
منبع:ایندیوایر (کیت اربلند)
تماشای «قرمز شدن» در نماوا
نوشته «قرمز شدن»؛ یک داستان پرمخاطره درباره بلوغ اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.