«عکاسی از مافیا»؛ رهایی از درکشدن
مجله نماوا، علیرضا نراقی
چهل ساله بود که همزاد خود را یافت. همزاد او دوربین بود. ابزاری که او را بیشتر از هر چیز دیگری، حتی نوشتن -که خویش را با خویشتن بیواسطه میکند- بیان میکرد. خودش از این تعبیر استفاده میکند که با دوربین میتوانست جای اینکه چیزها را درک کند، احساسشان کند. درک کردن در بسیاری از موارد دشوار است. بیان عشق، خشونت، مرگ و رخدادهایی که جان را تا سالها درگیر میکنند، با کلماتی که مبتنی بر درک هستند اغلب ناقص و ناکافی است، زبان همچون حجابی عمل میکند که گوهر واقعیت ناب را -که گویی بیان ناپذیر است- پنهان میسازد، اما تصاویر حکایت دیگری دارند، همچون احساس رازآمیز، اما رها هستند. بیان احساس از طریق تصاویر دیدی دقیقتری از درون و جوهر واقعیت را پدیدار میکند. فیلم «عکاسی از مافیا» ساخته کیم لونگینوتو درباره لتیسیا باتالیا، زنی است که با کشف چنین نقشی در عکاسی، دوربین را به نزدیکترین یار خود تبدیل کرد و با وجود عاشقپیشگی و روابط پرحرارت همواره این دوست میان او و معشوقاش قرار گرفت.
مافیا عکاس را افشا میکند
برای لتیسیا پیوند با دوربین هم ارتباطی فردی بود هم با زمینه اجتماعی و سیاسی گره میخورد. احساسات فردی او در یک وضعیت خاص اجتماعی به واسطه عکاسی مجرایی میشود برای بیان وضعیت خشونتبار و تحملناپذیری که در لایههای مختلف زندگی اجتماعی میگذرد. در پالرموی ایتالیا مافیا جولان میدهد. لتیسیا که به تازگی از زندگی خانوادگی خود رسته است، اتفاقی شغلی در روزنامه محلی پیدا میکند و شغل او لطافت احساساتش را وادار میکند تا زمختترین و زشتترین تصاویری که در شهر رخ میدهد را به نمایش بگذارد. زنی در میان قتلهایی پی در پی که تمام شهر را ناامن کرده است، شجاعانه سکوت جامعه را میشکند و با عکسهایش پس پرده زندگی مردمی خرد و فقیر را تصویر میکند.
فیلم در دو ساحت کلی پیش میرود یکی زندگی فردی و بیشتر احساسی لتیسیا و دیگری جامعهای که با عکسهایش به زندگی فردی او پیوند میخورد و دگرگون میشود. این دو ساحت در اغلب موارد جدایی ناپذیر هستند و یکدیگر را متأثر میکنند اما با وجود این، بیانگر شکاف درون و بیرون شخصیتی هم هستند که این مستند پرتره زندگیاش را روایت میکند. آنچه این شکاف را پر میکند و تناقض را تحملپذیر میکند عشق به تصویر کردن و عکاسی است. عکاسی هنری است که به لتیسیای جسور کمک میکند تا تناقضات جهان درون و بیرون خود را به صلح برساند و در یک روند خلاقانه و رها خود را به هدفی سودمند و بزرگ متصل سازد. برای همین عکسهای او فراتر از عکاسی واقعیت و افشاگری اجتماعی میرود. او به واسطه عکسهایی که در ظاهر سوژههای آنها کاملاً بی ربط به زندگی درونی او هستند، خود را افشا میکند. آنچه از عکسها در عین تلخی و وحشت حس میشود احساس لطیف و همدلانه لتیسیا است. به همین دلیل در پس عکسها غمی ژرف و شجاعتی متهورانه نهفته است که ما را به دورن عکاس راهبری میکند.
عکاسی به مثابه کنش اجتماعی
عکاسی به نوعی نوشتن با نور است. نور نیز افشاگر است. بدون نور عکسی رخ نمیدهد و به همین دلیل هر عکسی افشای یک لحظه است در پیوند به زمینه خود؛ سرنخی برای یافتن ارتباطات و بافتهای برسازنده جامعه. لتیسیا باتالیا ردپای مافیا را از کف خیابان دنبال میکند. ردپا، خط خون است که پالرمو را در وحشت و فساد فرو برده است. او از محله و مردم فقیری شروع میکند که کارهای کثیف و خونبار مافیا را به خاطر فقر عملی میکنند. برای مافیا دست به جنایت میزنند و این قانونشکنی در زیر سایه مسلط یک مافیای سازمانیافته و مورد حمایت دولت رخ میدهد. زن عکاس آدرس مافیا را از همین خیابان دنبال میکند و مثل یک کاراگاه و بعدتر فعال اجتماعی پرسشگر، مسئله را تا سران و بزرگان این گروه دنبال میکند.
فیلم از تصاویر آرشیوی مهمی بهرهمند است که بیان تاریخی و فرهنگی قدرتمندی دارند. تصاویر فیلم یکی شامل تصاویر شخصی و خانوادگی لتیسیا است، دیگری عکسهای او که بخش مهمی از روایت را پوشش میدهند و سپس تصاویری از مستندها و فیلمهای داستانی قدیمی ایتالیایی که به نوعی قصه زندگی و تاریخیت روایت امروز زن را بازگو میکنند. با اینکه روایت قالب گفتوگوی امروزی شخصیت است و احوالات و احساساتی که امروز نسبت به گذشته دارد، اما تصاویر آرشیوی، هم در ساحت نمایش زندگی فردی او و هم در ساحت نمایش زمینه اجتماعی زیست و شغل او، روایتهایی جانبی را پدید میآورد که از نظر بصری به فیلم بعد و تنوع میبخشد. موسیقیهای انتخابی نیز سهم مهمی در همین بیانگری تاریخی روایت دارند و لحن فیلم را که میتوانست بسیار تلخ و خشن باشد با همراهی لطافت صدا و بیان لتیسیا، نرم و پذیرفتی میسازند.
تماشای «عکاسی از مافیا» در نماوا
نوشته «عکاسی از مافیا»؛ رهایی از درکشدن اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.