نگاهی به دو مستند کوتاه / دو خانه با دو شکل از جنایت
مجله نماوا، علیرضا نراقی
شوخی با جنایتخانه/ درباره مستند «خانه بیگناه است»
مستند «خانه بیگناه است» اثر کوتاه نیکولاس کولز است که آن را در سال ۲۰۱۵ ساخت. فیلم کاندیدای بهترین مستند کوتاه جشنواره ترایبکا شد و علاوه بر این در جشنواره دنور و رود آیلند جایزه بهترین مستند کوتاه را تصاحب کرد. فیلم درباره خانهای است که صاحب پیشین آن ۷ نفر از مستأجران مسن خود را به قصد سرقت به قتل رسانده، جسد آنها را تکه تکه کرده و در حیاط همان خانه دفن کرده است و از حقوق بازنشستگی آنها استفاده کرده است. این جنایت که به عنوان جنایت ساکرامنتو شناخته میشود ضربه بزرگی برای شهر بود و به دلیل خالی ماندن و بدون خریدار بودن خانه تصمیم گرفته شده بود که خانه ویران شود تا اینکه یک زوج مسن که تازه ازدواج کرده بودند تصمیم میگیرند به خاطر ارزانی و زیبایی خانه آن را خریداری کنند. حال فیلمساز پس از چند سال در گفتوگو با این زوج نگاهی به تغییرات جالب و مفرحی میاندازد که آنها در خانه و حال و هوای آن ایجاد کردند.
این زوج شوخطبع و سهلگیر موفق شدند از خانهای مخوف و ترسناک محلی توریستی بسازند و درآمد حاصل از آن را صرف کمک به خانواده قربانیان آن قتلها و بیخانمانها کنند. راز جان و باربارا زوجی که این مهم را انجام داند در شوخ طبعی آنهاست. این زوج شیرین توانستند با تزئینات خاص و شخصیت منحصر به فرد خود جرأت مواجهه با رخدادی وحشتانگیز و گذر از آن را به شهر و ناظران آن ببخشند. عنصر شوخ طبعی نیازمند نوعی نگرش منطقی به واقعیت است. رابرت مک کی در کتاب «داستان» توضیح میدهد که کمدی اساساً محصول عقل است. عقلانیت در کمدی خود محصول نوعی فاصله است. فاصله میان مخاطب و شخصیت کمدی ایجاد خنده میکند و در مورد خالق کمدی یا طنز هم همین فاصله سبب روایتی شادیآور از یک ماجرای ترسناک در راستای پذیرش و عبور میشود. کسی که از رخدادی واقعی که اساساً در بدو امر خندهدار نیست عنصری شوخ طبعانه را انتزاع میکند و پرورش میدهد، میتواند با واقعیت از فاصلهای منطقی برخورد کند و عنصر معناباخته و غیرجدی را در جدیت غیرعقلانی اعمال انسانی کشف کند. این دقیقاً کاری است که جان با واقعیت ترس از خانه شماره ۱۴۲۶ در ساکرامنتو انجام میدهد.
قتل اتفاق افتاده اما این خانه بیگناه است. جان این افسانه و ترس ذهنی را با شوخی خنثی میکند. جان خود نویسندهای است که میگوید میلیونها فصل اول عالی دارد ولی هیچ کدام را به کتابی قابل چاپ نرسانده و تنها در یک نشریه داستانی کوتاه منتشر کرده است. گویی جان خلاقیت خود در نوشتن را صرف بازآفرینی فضای خانه کرده است و از داستانی جنایی در واقعیت روایتی طنازانه ارائه داده است. قدرت تخیل و داستانپردازی او بیش از کاغذ، بر روی خانه خود را نشان داده است، در اقتباس بازیگوشانهای که او از گذشته خانهاش برای زمان حال انجام داده است تا بتواند بر خاکی که در آن جسدهای تکه تکه خفته بودند گلی را به رویش برساند.
اتوبوس بیخانمانها/ درباره مستند «هتل ۲۲»
«هتل ۲۲» مستندی ۹ دقیقهای است ساخته الیزابت لو در سال ۲۰۱۴. فیلم علاوه بر نامزدی در جشنواره ساندنس از چند جشنواره مستقل دیگر جایزه دریافت کرده است و با وجود زمان کوتاهی که دارد اثری کامل و تأثیرگذار است که بدون واسطه و با مشاهدهای سرد زندگی بخشی از بیخانمانها در آمریکا را تصویر میکند. اتوبوس خط ۲۲ سیلیکون ولی جایگاهی است که در نیمههای شب بیخانمانها سوار آن میشوند و در حرکت آن تلاش میکنند در سرپناهی موقت کمی بخوابند. سیلیکون ولی که قطب اقتصاد نوین و صنعت تجارت الکترونیک جهان است به نوعی پایگاه خانهبهدوشها و طردشدگان جامعه نیز هست و این همنشینی دو عنصر متضاد در فیلم به طرزی چشمگیر توجه برانگیز است. فیلم هیچ جز نظارت انجام نمیدهد. مشاهدهگر است اما از آن نوع مستندهای مشاهدهگری که نوعی آگاهی کنشمند را در لایههای متعدد خود پرورش میدهد. بکر بودن و تنش ذاتی سوژه آنقدر عیان است که تبدیل به بازنمایی بهتآوری از واقعیت می-شود. نظارهگر بودن اثر را به این سمت میبرد که عمق شکاف اجتماعی را آنطور که در جامعهای توسعه یافته جریان دارد تصویر نماید. این تضاد خاصه در آنجایی خود را نشان میدهد که مسائل نژادی هم وارد میشود. مسافران عادی اتوبوس حتی نژاد برخی از بیخانمانها را مورد حمله قرار میدهند و طردشدگان ناشی از فقر را به نوعی طردشدگی نژادی ذاتی عقب میرانند، امری که رخ دادن آن در ایستگاه خیابانی که نماد پیشرفت و انقلاب تکنولوژیک بشری است از موضوع این مستند کوتاه یک تراژدی تمام عیار و ریشهدار را افشا میسازد.
البته موضوع بیخانمانها، بحرانی طولانی در آمریکاست و بارها به شیوه های مختلف در سینمای مستند و داستانی به آن پرداخته شده است. همین عمده بودن و ریشهداری مشکل هم باعث شده است که همواره این بخش از جامعه موضوع با اهمیتی برای بازنمایی در مستند باشند. شکاف طبقاتی و طرد شدگی در جامعه سرمایهداری به نوعی است که به گفته بسیاری از اقتصاددانان و جامعهشناسان منتقد، فقر را به اندازه ثروت موروثی کرده و تغییر را در «سرزمین آرزوها» ناممکن ساخته است. تصویر کردن چنین موضوعی با وجود مشاهدهگری صرف، به دلیل حاد بودن و وجوه سیاسی ماجرا هر اثری را به یک کنش سیاسی در افشاگری بدل میسازد. فیلم کمگو و فشرده الیزابت لو نیز همین کارکرد را دارد؛ به بخش کوچکی از ماجرا نور تابانده و بخشی جزئی از مسئله بیخانمانها را دستمایه قرار داده، اما هوشمندی در زاویه دید و استقرار دوربین و نامحسوس بودن آن سبب شده است که مسائل عمده و اساسی از درون اثر بجوشد و مخاطب را به فکر وادارد.
تماشای «خانه بیگناه است» و «هتل ۲۲» در نماوا
نوشته نگاهی به دو مستند کوتاه / دو خانه با دو شکل از جنایت اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.