«افسر و جاسوس»؛ سیستمهای دولتی آلوده
مجله نماوا، مینو خانی
در ۵ ژانویه ۱۸۹۵، کاپیتان آلفرد دریفوس (لوئیس گارل) یهودی در اولین دادگاه نظامی فرانسه به جرم خیانت به فرانسه به خاطر جاسوسی کردن برای آلمان نازی مجرم شناخته شد، در حیاط بزرگ مدرسه عالی جنگ از درجه خود خلع و به جزیره شیطان تبعید شد. ماری ژرژ پیکار (ژان دوژاردن)، معلم سابق او در مدرسه جنگ، که او نیز تعصبات یهودستیزانه دارد، به سمت ریاست اداره دوم ارتش منصوب میشود؛ یک سرویس اطلاعاتی نظامی که پیکار خیلی زود متوجه وضعیت نامطلوب و فضای آلوده آن میشود. چرا که به اسنادی دست مییابد که نشان میدهد در پرونده دریفوس تقلب شده است و مجرم واقعی فرمانده فردیناند والسین استرازی است و این شخصیت مبهم، محور اصلی دسیسهای است که پیامدهای آن به بالاترین ردههای سلسلهمراتب نظامی میرسد. پیکار با گزارش اکتشافات خود به مافوقش، خود را در قلب پروندهای قرار میدهد که جمهوری سوم فرانسه، دوران ناپلئون سوم (۱۹۴۰-۱۸۷۰) را طی ۱۲ سال از ۱۸۹۴ تا ۱۹۰۶ را به لرزه میاندازد.
«افسر و جاسوس» عنوان کتابی است که رابرت هریس، نویسنده انگلیسی درباره «ماجرای دریفوس» در سال ۲۰۱۳ نوشته و رومن پولانسکی با همکاری نویسنده، فیملنامه آن را نوشته و فیلم را ساخته است؛ فیلمی که نام اصلی آن «متهم میکنم» است. عنوانی برگرفته از مقاله امیل زولا، نویسنده فرانسوی که وقتی از جریانات پشت پرده ماجرای دریفوس آگاه شد در روزنامه «اورور» منتشر کرد و همه عاملان این پرونده را متهم کرد. البته که زولا نیز به خاطر نوشتن این مقاله در دادگاه مربوطه به یک سال حبس محکوم شد تا ثابت شود که جریانات سیاسی و نظامی در فرانسه چقدر دستاویز قدرتهای آلوده قرار دارد و چقدر از حقایق و واقعیتها دور است.
حرف زدن و نوشتن درباره این فیلم دو وجه دارد که در عین پوستگی به هم، شاید برای مخاطب غیرفرانسوی در ارتباط با هم نباشد. اول، موضوع بسیار پیچیده ماجرای دریفوس است که انگار هنوز بعد از گذشت بیش از یک سده مساله مهمی در فرانسه است و جناحهای راست و چپ هنوز نسبت به آن موضعگیری دارند، تا آنجا که نشریات راست و چپ نگاههای متفاوتی نسبت به آن دارند و هر چیزی که یادآوری یکی از بحرانیترین دورانهای سیاست فرانسه است آنها را آزردهخاطر میکند و همین امر باعث میشود تا در نوشتن درباره فیلم محکومیتهای اخلاقی رومن پولانسکی را یادآور شوند و ماجرای حقیقتیابی فیلم را با حقایق مربوط به سازنده آن پیوند بزنند. چرا که پولانسکی تلاش کرده موضوع را نه از نگاه دریفوس، یک فرانسوی یهودی و شرایطی که به آن دچار شده، بلکه از دید یک فرانسوی مسیحی ببیند و فضای آلوده ارتش و قوه قضائیه فرانسه را آن هم در بالاترین و حساسترین ردهها زیر ذرهبین بگذارد. خصوصا وقتی نشان میدهد که سرگرد آنری که علیرغم همدست بودن با افسران رده بالا، بعد از شکست در دوئل با پیکار تصمیم میگیرد واقعیت را بگوید، کشته میشود یا وقتی وکیلی دبووا که در آخرین لحظات به اسناد و مدارکی دست مییابد که میتواند دریفوس را تبرئه کند، کشته میشود بیش از پیش بر آلوده بودن سیستم وقت فرانسه و یهودستیز بودن آنها تاکید میکند. هر چند یهودستیزی امروز در فرانسه تبدیل به یهوددوستی شده باشد تا جایی که بالاترین ردهها و حساسترین جایگاههای رسمی یا از آن یهودیان (از منظر ما صهیونیستها) است یا یهودیان پشت پرده آن هستند. انگار پولانسکی با ساخت این فیلم تلاش دارد موضعگیری متفاوت فرانسه را در ارتباط با یهودیان نشان دهد؛ این نگاه البته مستلزم شناخت از شرایط امروز یهودیان در فرانسه است و پولانسکی در سکانس پایانی و دیدار دریفوس (که به ارتش برگشته و فقط درجههای خلع شدهاش را به دست آورده) با پیکار (که به جایگاه وزارت دست یافته و درجههایش در زمانی که در زندان بوده را احیا کرده) نشان میدهد که هیچ سفید و سیاهی وجود ندارد و وقتی سیاه و سفیدی وجود ندارد میتواند در روزگاری دیگر همان یهودستیزی به یهوددوستی تبدیل شود. ناین خاکستری بودن چیزی است که پولانسکی نه فقط در گفتگوی پایانی، بلکه در تمام فیلم با نور کم پاییزی در فضاهای باز و بسته بر آن تاکید میکند تا یک بار دیگر قدرت فیلمسازیاش را به مخاطب ثابت کند. و این همان وجه دیگر فیلم و دوستداران سینمای پولانسکی است که برای ما سینمادوستان ایرانی جالب است.
در انتها یک نکته مهم و اساسی این فیلم که در سینمای ایران تقریبا غایب است را متذکر میشوم: اقتباس. اقتباس از منابع از پیش موجود یکی از نقاط قوت سینمای غرب است که باعث میشود فیلمنامه از قوت لازم برخوردار باشد. وقتی فیلمنامه قوی و درست است، کارگردان موفق میشود روایتی را به تصویر بکشد که خلاء منطقی ندارد و قابل باور است و این امر باعث میشود مخاطب ارتباط خوبی با اثر برقرار کند. ضمن اینکه فیلمهای اقتباسی کمک میکنند که یا حقیقت بزرگ و مهمی یا داستان و رمانی به تصویر کشیده شود و مخاطب آن را طی نهایتا دو ساعت بخواند و این شناخت و آگاهی کلی مخاطب را ارتقا میدهد.
تماشای «افسر و جاسوس» در نماوا
نوشته «افسر و جاسوس»؛ سیستمهای دولتی آلوده اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.