نقد فیلمهای کوتاه «روز نبرد» و «فراموششده» / اضطراب قهرمان بودن
مجله نماوا، رضا صائمی
روزنبرد
شاید آنچه بیش از هر چیز تماشای فیلم کوتاه «روز نبرد» را وسوسهانگیز میکند، این است که آن، اولین فیلم کوتاه استنلی کوبریک کارگردان بزرگ آمریکایی است که خودش هم تهیهکنندگی آن را به عهده داشته و هم فیلمبردارش بوده و هم در نقش کوتاهی در آن بازی کرده است. از این حیث شاید بتوان قصه این فیلم و قهرمانش را به نوعی روایتی نمادین از خود کوبریک در ابتدای فیلمسازی دانست که تلاش و انگیزهای برای موفقیت و قهرمان شدن در این عرصه در سر داشت. «روز نبرد»، فیلمی مستند، کوتاه و ورزشی، محصول سال ۱۹۵۱ کشور آمریکا است که نویسندگی آن توسط رابرت رین انجام شده است. بازیگرانی چون داگلاس ادواردز، نات فلیشر، والتر کارتیه، وینسنت کارتیه، بابی جیمز، دن استمپلر، استنلی کوبریک و الکساندر سینگر در فیلم «روز نبرد» به ایفای نقش پرداختهاند. البته فیلم براساس زندگی واقعی یک بوکسور به اسم والتر کارتیه است که در سال ۱۹۵۰ با وجود کمبود وزن خود، به یک مبارزه بزرگ دعوت میشود. یک فیلم کوتاه ۱۳ دقیقه ای درباره آماده شدن یک بوکسور برای قهرمانی. به عبارت دیگر فیلم سعی میکند تا به خوانش و روایت روانشناختی یک قهرمان و به عبارت بهتر به بازنمایی موقعیت قهرمانی دست زده و دلشورهها و اضطرابهای این موقعیت یا به قول آلن دو باتن «اضطراب منزلت اجتماعی» را به تصویر بکشد. فیلم نه فقط به پشت صحنه زندگی یک قهرمان ورزشی وارد میشود که لایههای درونیتر شخصیت او را نیز از منظر روانشناختی مورد واکاوی قرار میدهد تا اضطرابهای وجودی او را به واسطه هویت حرفهای و اجتماعیاش صورتبندی کند. ضمن اینکه فیلم را میتوان به مثابه یک فیلم انگیزشی رئالیستی هم دانست که اراده یک بوکسور برای موفقیت در رینگ مسابقه را روایت میکند و از آنجا که قصهای واقعی است، تاثیرات آن بر مخاطب بیشتر از فیلمهای انگیزشی پروپاگاندایی است. «روز نبرد» را میتوان یک فیلم کوتاه تاریخی دانست که سیاه و سفید است و تصویری از وضعیت اجتماعی دهه ۵۰ آمریکا را هم میتوان در لایههای پس زمینهای قصه ردیابی کرد. قصهای که از آغاز صبح یک قهرمان از تخت خواب شروع میشود و تا پیروزی در میدان مسابقه و در رینگ بوکس به پایان میرسد.
فراموش شده
«فراموش شده» فیلمی مستند و کوتاه، محصول سال ۲۰۱۹ کشور آمریکا، به کارگردانی دنیل سوارز است. فیلم درباره قهرمان رشته بیسبال است که روزگاری در اوج شهرت و محبوبیت و ثروت بود و حالا در میانسالی که دوران حرفهای او سر آمده احساس تنهایی و فراموش شدگی میکند. او به روایت زندگی خودش بر روی یک نوار کاست میپردازد و به میانجی همین شیوه روایی و تصاویری که در خلال این نریشن به نمایش درمیآید، تصویری از تنهایی یک قهرمان بازنمایی میشود. روایتی که البته صرفا تعریف خاطره نیست بلکه تغییر خوانشی است که حالا او در میان سالی و پس از تجربه دوران شکوفایی ورزشیاش بهدست آورده که هم نگاهش را به زندگی عوض کرده و هم به ورزش. در واقع او دست به نوعی خودانتقادی میزند و برخی از رفتارهای گذشتهاش را نقد میکند و هم انتقاد به فضای ورزش و رقابتهای افراطی یا فسادی که از طریق شرطبندیها پیرامون مسابقات بیسبال شکل گرفته، میپردازد. او تلاش میکند تا نشان دهد ورزش چیز خوبی است اما قمار به آن لطمه زده و باعث انحرافش از مسیر و هدف اصلیاش شده است. این قهرمان سابق و فراموش شده امروز حالا به این نتیجه رسیده که بدون توجه به شهرت و هیاهوی هواداران و حاشیههای پرمخاطرهای که اطراف ورزش قهرمانی وجود دارد باید ورزش کرد و از آن لذت برد. فیلم هم نقدی به شهرتطلبی و آسیبهای سلبریتی بودن بعد از دوران حرفهای است و هم آسیبشناسی ورزش حرفهای و حواشی آن و هم نوعی روایت روانشناختی اگزیستانسیالیستی به تنهایی انسان مشهور در دنیای مدرن وقتی که از میدان مسابقه خارج میشود و به فراموشی سپرده میشود. در واقع مصائب قهرمان بودن و دلهرهها واضطراب از دست دادن شهرت و منزلت اجتماعی را به تصویر میکشد و در نهایت با روایت یک تجربه زیسته و راه طی شده بر لزوم فردیت غنی شده و لذت بردن از آن بدون توجه به قضاوتهای مردم یا حمایتهای طرفداران بر فریت اخلاقی و التزام به جهان شخصی و لذت بردن از آن تاکید میکند. فیلم البته میتوانست در زمان کوتاهتری هم روایت شود. گرچه تنوع لوکیشینی بالایی دارد و ریتم نسبتا تندی دارد، اما دچار زیادهگویی یا تکرار میشود. پایان فیلم و تکگوییهای اخلاقی قهرمانش البته پایان تاثیرگذاری را شکل داده که تاکیدی است بر اینکه انسان حتی انسانهای مشهور در نهایت باید یاد بگیرند که چگونه تنهایی از زندگی لذت ببرند و بدون تایید دیگران، خود را دوست داشته باشند.
تماشای «روز نبرد» و «فراموششده» در نماوا
نوشته نقد فیلمهای کوتاه «روز نبرد» و «فراموششده» / اضطراب قهرمان بودن اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.