«فلشِ ۲۰۲۳»؛ به تعبیر جیمز گان «یکی از بهترین فیلمهای اَبَرقهرمانی»
مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. فیلمهای خوب زیادی در تاریخ سینما در گیشه شکست خوردهاند از هر دو گروهِ آثار هنری و تجاری؛ این اولین بار نیست اما قبلاش باید به این نکته توجه کنیم که «شکست در گیشه»، معنایش دقیقاً چیست؟ شکست در گیشه، یعنی کفهی سنگینِ هزینهی ساخت و تبلیغ فیلم نسبت به بازگشت سرمایه و مازادش؛ بنابراین ممکن است فیلمی در گیشه، ۵۰ میلیون دلار بفروشد اما در گیشه شکست نخورده باشد! چرا؟ چون هزینه ساخت و تبلیغاش بیشتر از ۱۲ میلیون دلار نبوده! «فلشِ ۲۰۲۳» اما در گیشه شکست خورده است با حدود ۲۶۸ میلیون دلار فروش! چرا؟ چون ۲۲۰ میلیون دلار هزینهی ساختاش بوده و «برادران وارنر» ۱۵۰ میلیون دلار دیگر هم خرج بازاریابیاش کردهاند! آیا این فیلم یک ضرر مالی هنگفت است؟ مسلماً نه! فیلم، در شبکهی پخش خانگی، تلویزیونهای ماهوارهای، سرویسهای پخش آنلاین، صنعت اسباببازی و لباسهای اَبرقهرمانی و… نه تنها هزینهها را جبران خواهد کرد که به سوددهی هم خواهد رسید مثل تمامِ مواردِ به ظاهر شکستِ تجاری در هالیوود! اما مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که اگر این فیلم طبق انتظار، یک میلیارد دلار فروش میکرد کارهای اَبَرقهرمانی بعدی «دیسی» در گیشه گارانتی میشد ولی حالا باید مدیرانِ مالی، دائم قرص اعصاب بخورند آن هم توی این وضعیت که اتحادیه نویسندگان و بازیگران هم، دست به اعتصاب زدهاند و کار را تعطیل کردهاند! نوشِ جانِ تهیهکنندگانِ هالیوود! [وقتی مدیران مالیِ هالیوود حقوقهای میلیارددلاری دارند و بعد برای نویسندگان و بازیگرانِ نقشِ سوم به بعد، چکهای زیرِ یک دلار -برای پخش آنلاین- میفرستند، حالا باید تقاص پس بدهند!] از اینها که بگذریم باید ببینیم که چرا «فلش» به عنوانِ «یکی از بهترین فیلمهای اَبَرقهرمانی» [به تعبیر جیمز گان (فیلمنامهنویس و کارگردانی که بهترین کارهای «مارول» –و در سالهای اخیر «دیسی»-، با حضور او در پروژههای بزرگِ ساختِ فیلم -یا به عنوان نویسنده و کارگردان یا برنامهریز یا تهیهکنندهی اجرایی- راهیِ گیشه شده)]، کمتر از فیلمهای اَبَرقهرمانیِ این اواخر، که پُر از مشکلاتِ فیلمنامهای هستند، در گیشه فروخته؟
دو. اول به این نکته اشاره کنم که «فلش» به رغمِ تمامِ حملاتِ طوفانی طرفدارانِ کمیکها و دنیای سینمایی و تلویزیونی «دیسی» به فیلم، هنوز با ۱۰۶ هزار رأی و با امتیاز ۷ در IMDb روی پایش ایستاده! [مطمئن باشید امتیازش بیشتر از این حرفهاست.] اما چرا این بلا را سرش آوردند؟ مشکلِ اصلی آنجاست که طرفدارانِ دنیای «دیسی» که اغلب نوجوان و جواناناند در شبکههای اجتماعی، جبههی مشترکی را علیه این فیلم -قبل از ساخته شدناش- تشکیل دادند! چرا؟ چون از بازیگر نقش «فلش» خوششان نیامده و قبلاً هم به سازندگانِ فیلم اخطار داده بودند که اگر «ازرا میلر» را عوض نکنند فیلم را تحریم میکنند. [این مشکلِ تازهی کمپانیهای فیلمسازی در سالهای اخیر است که قادر به دفاع در برابرِ هجوم طرفدارانی نیستند که با ارتشیِ منسجم به سایتهای ارزشیابیِ فیلم –پیش از دیدنِ فیلم!- حمله میکنند. نمونهی دیگری از این یورش را، پیش از این، در هجوم طرفدارانِ «جانی دپ» به فیلمهای «امبر هرد» و فیلمهایی که به خاطر دعوای حقوقی دپ با هرد، دپ از آنها اخراج شده بود، دیدهایم.] با این همه، نکتهی بعدی این است که «ازرا میلر» مثلِ هر بازیگرِ دیگری، دو چهرهی هنری و اجتماعی دارد که چهرهی اجتماعیاش تعریفی ندارد! معتاد، جامعهستیز و اخیراً سارق! نشانههای این هویتِ مشکلدارِ اجتماعی در «فلش»؟ هیچ! «میلر» در این فیلم و در دو جلوه از یک «شخصیت»، نقشِ یک اَبَرقهرمانِ بهشدت آسیبدیده از مصیبتهای دورانِ کودکی را، خوب بازی کرده و اگر بخواهیم منصف باشیم، گزینهای بهتر از او به ذهنمان نمیرسد؛ در عینِ حال، همهی این دلایل، برای قانع کردنِ طرفداران عصبانی دنیای «دیسی» کافی نیست! آنها حمله میکنند عقبنشینی میکنند تا نتیجهی کارهاشان را ببینند و باز با دلایلی تازه حمله میکنند!
سه. بعد از اکرانِ فیلم و مشخص شدنِ ارتباط «فلش» با «دنیای بتمن»، طرفدارانِ «دیسی» دلایلِ تازهای را برای حمله به فیلم به دست آوردند که این دلایل هم متأثر از حضور «میلر» بود! آنها ضمنِ تأییدِ سکانسهای بتمنِ فیلم با بازی «مایکل کیتون»، آن را بیاحترامیِ جبرانناپذیری به دو بتمنِ بهیادماندنیِ «تیم برتون» دانستند! چرا؟ چون «کیتون» در بازگشتِ تحسینبرانگیزش به این نقش، نقشِ چوبِ زیرِ بغلِ «ازرا میلر» را برای زمین نخوردناش بازی کرده! زنده کردنِ «کریستوفر ریو» سوپرمن افسانهای سینما هم توهینی به آن مرحوم قلمداد شد! همین طور نشان دادنِ «نیکلاس کیج» در نقشِ سوپرمن [که پیش از این با صدایش در انیمیشنِ «تایتانهای نوجوان به سینما میآیند» در نقشِ سوپرمن حضور داشت] توهینِ بزرگی محسوب شد! اضافه کنید به همهی اینها، این نکتهی مهم را که بازگشت «جرج کلونیِ» محبوب، در نقش بتمن [که طرفداراناش تقریباً فراموش کرده بودند که در ناموفقترین فیلم بتمن، این نقش را بازی کرده] لجِ طرفدارانِ دنیای «دیسی» را درآورد! [فقط نباید فراموش کرد که اگر «ازرا میلر» در این فیلم بازی نکرده بود همهی این توهینهای فرضی، بدل به موفقیتهای انکارناپذیرِ فیلم میشدند! اگر سازندگانِ فیلم به تهدیدِ طرفداران گوش میدادند و با اخراجِ «میلر»، بازیگر دیگری را جایگزین میکردند حتی اگر بازیگرِ مناسبِ این نقش نبود، فیلم بالای یک میلیارد دلار میفروخت، ولو اینکه آن فیلم فرضی نه مثلِ این فیلم، فیلمنامهی خوبی داشت یا کارگردانیِ قابلِ توجهی یا دیالوگهای موفقی.]
چهار. «فلش» قابلِ مقایسه با دو «بتمن» تیم برتون یا سه «بتمن» کریستوفر نولان نیست با این همه فیلم خوبیست و اگر بخواهیم بهترین بخشاش را موردِ استناد قرار دهیم همان بخشِ بازگشت به بتمنهای تیم برتون است که خوب هم «اجرا» شده. اتصالاش به «مرد پولادین» هم [به کارگردانی «زک اسنایدر» که «کریستوفر نولان» از تهیهکنندگاناش بود] اتصالِ اُرگانیکِ موفقیست و حتی به گمانِ من، سکانسهای این اتصال، از سکانسهای اصلیِ «مرد پولادین» بهتر کار شده. در عینِ حال اگر قصدِ مخاطب، مقایسه باشد، طبیعتاً این «فلش ۲۰۲۳» با انیمیشنِ محبوب مخاطبانِ و موردِ تحسینِ منتقدان «لیگ عدالت: پارادوکس فلشپوینت» که ۱۰ سال قبل اکران شد در دو کفهی ترازو قرار خواهد گرفت انیمیشنی که ایدهی اصلیِ آن هم بازگشت شخصیت «فلش» به گذشته و جلوگیری از مرگ مادرش بود البته با جزئیاتی کاملاً متفاوت با این فیلم ۲۰۲۳؛ با این همه طرفدارانِ «دیسی» از این هم که فیلم با انیمیشن متفاوت بود، ناراضی بودند! [بله! کاملاً دیوانهکننده است!]
پنج. پیش از این ماجرای گیشه، برای ادامهی «فلش»، دو فیلمنامهی دیگر هم برای «ساختِ فوری» نوشته شده بود که حالا مشخص نیست، سرنوشتشان چه خواهد بود. [با نفوذی که در حالِ حاضر جیمز گان در «دیسی» دارد شاید بتواند سرمایهگذاران را قانع کند که دنبالههای بعدی را بسازند اما نه به این زودی.] حتی سرنوشتِ هنری «میلر» هم در پردهای از ابهام است گرچه نباید از یاد برد که ستارهی محبوبِ هالیوود و یکی از بهترین بازیگرانِ سالهای اخیر سینما یعنی «رابرت داونی جونیور» هم، در سالهایی نه چندان دور، وضعیتی مشابه وضعیتِ فعلی اجتماعیِ «میلر» را داشت و همه او را بازیگری ازدسترفته میپنداشتند تا اینکه به گفتهی خودش [روی صحنه و مقابلِ دوربینها و در پخش زنده]، «مل گیبسون» نجاتبخشاش شد. هالیوود، اغلب برای بازگرداندنِ پسرهای بداخلاقِ خود به بازی، راههای سحرآمیزی را بلد است!
نوشته «فلشِ ۲۰۲۳»؛ به تعبیر جیمز گان «یکی از بهترین فیلمهای اَبَرقهرمانی» اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.