«نجیبزاده»؛ چرا این فیلم کرهای این قدر خوب است؟
پانوس کوتزاتاناسیس: برخی از حفرههای داستانی در سرتاسر فیلم ظاهر میشوند اما در کل، «The Childe» قطعاً منطقیست، در حالی که قسمت دوم آن، بازگشت بسیار سرگرمکنندهای را به عصر طلایی اکشن کرهای ارائه میدهد.
کری دارلینگ [منتقد برتر سایت]: یک مهیج پر پیچ و خم… درست مثل این است که کوئنتین تارانتینو با کمی کمک از جان وو [کارگردان «تغییر چهره»]، پارک چان ووکِ «oldboy» و روح آلفرد هیچکاک، قسمتی از «وراثت» را کارگردانی میکرد. [وراثت (Succession) ساخته جسی آرمسترانگ و محصول شبکه اچبیاو است که اولین قسمت آن در ۳ ژوئن ۲۰۱۸ از این شبکه پخش شد. داستانِ خانواده از هم پاشیدهایست که مالک یک امپراتوری رسانهای هستند و با توجه به وضعیت نامشخص سلامت پدرسالار خانوادهشان (لوگان روی)، سر کنترل شرکت در کشمکشاند. وراثت در سال ۲۰۱۸ یکی از برندگان جایزه ده برنامه تلویزیونی برتر بنیاد فیلم آمریکا شد. این مجموعه تلویزیونی در سال ۲۰۱۹ برنده جوایز بهترین برنامه بینالمللی بفتا، بهترین فیلنامه سریال درام در هفتاد و یکمین جوایز امی و جایزه گلدن گلوب بهترین مجموعه تلویزیونیِ درام شد. برایان کاکس نیز در سال ۲۰۱۹ برای بازی در نقش «لوگان روی» در این مجموعه، جایزه بهترین بازیگر مرد گلدن گلوب را دریافت کرد.]
کیت سانچز: به راحتی یکی از بهترین فیلمهای اکشن ۲۰۲۳ است و این به لطف کیم سون هو و بازی پویای اوست.
کریس ساوین: «The Childe» که به طور ماهرانهای برای برجسته کردن بازیهای بدیع بازیگرانش، خونریزی نفسگیر در سکانسهای اکشناش ، و اجرای سون هو به عنوان احتمالاً جالبترین شخصیت سال ۲۰۲۳ ساخته شده است، یک شاهکار واقعی خشونت است.
کانر ترواکس: با جذابیت شیطانی و برداشتی نیرومند از سنت آزمایششده و واقعی فیلمهای هیجانانگیز نئونوآر، نه تنها به فیلمهای قبل از خود خدمت میکند، بلکه برای کسانی که بعد از آن، میخواهند از پساش بربیایند، آموزنده است.
دو. واقعیتِ امر این است که «نجیبزاده» هیچ چیز تازهای ندارد! یعنی نه مثلِ آثار درخشانِ سینمای کره جنوبی، ایدهی تازهای دارد که هالیوود هم دنبالِ بازسازیاش باشد نه در «اجرا» از بهترینهای پیش از خود فراتر میرود پس دلیل این همه جذابیتاش چیست؟ به گمانم، گرچه «اجرا»یش از بهترینهای سینمای کره فراتر نمیرود اما خیلی متوازن، غیرِروشنفکرانه و جذاب برای مخاطبِ عام است. این فیلم، در حالی که سعی نمیکند مثلِ بخشِ اعظمِ سینمای هنری کره [نه سینمای بدنهاش] شبیه آثار سینمای هنری اروپا باشد اما شبیه کارهای هالیوود هم نیست. در واقع نویسنده و کارگرداناش «پارک هون جونگ» [که فیلم درخشان «عصر جدید» را در کارنامه دارد که میتوان آن را تقاطع «پدرخوانده» و «اعمال شیطانی» دانست (امور دوزخی یا اعمال شیطانی (Infernal Affairs) فیلمی هنگکنگی در تقاطع آثار جنایی و درام به کارگردانی اندرو لاو و آلن مک محصول سال ۲۰۰۲؛ فیلم مارتین اسکورسیزی به نام «رفتگان» که در سال ۲۰۰۶ اسکار بهترین فیلم را به خانه برد، بازسازی این فیلم است)] توانسته در این فیلم، به طور کامل به یک اکشنِ بومی دست پیدا کند و آدمکشی را خلق کند که احتمالاً بهترینهای هالیوود، در آرزوی خلقاش هستند. [«ریچارد لینکلیتر» کارگردان فیلم تحسینشده «آدمکش» در جشنواره ونیز امسال گفته: « «تقریباً اطمینان دارم که سینما، آدمکشها را ابداع کرده! آنها واقعی نیستند. تا به حال شنیدهاید که آدمکشی را بازداشت کنند؟ شنیدهاید که مردم اغلب، درخواست آدمکش کنند! اما آنها وجود ندارند. خلافکارها، کارتلهای مواد بله… اما این مفهوم، واضحتر از این نمیشود یعنی با فردی که به عمرتان ندیدهاید ملاقات نمیکنید تا یک نفر را به کشتن دهد… در آن صورت بازداشت شدنشان خیلی راحت میشود. جالبتر اینکه چرا ما این همه، چنین شخصیتی را دوست داریم؟ به سینما مرتبط است، آدمکشهای فوقالعادهای دارد. سال آینده سه فیلم درباره آدمکشها به این جشنواره میآید!] «کیم سون هو» ۳۷ ساله این نقش را بازی کرده [خیلی جوانتر از این سن به نظر میرسد و همین ظاهر جواناش هم بدل به یکی از دیالوگهای این فیلمِ درخشان -از نظر دیالوگنویسی- شده] شما انتظار دارید او نقشی رمانتیک را در فیلمی ملودرام بازی کند اما «نجیبزاده» چنین فیلمی نیست.
سه. «نجیبزاده» با آن که ایده تازهای ندارد [قربانی کردن یک فرزند ناخواسته برای زنده ماندن پدرش، ایدهای بهشدت آزمودهشده در سینمای امریکاست] با این همه، «پارک هون جونگ» با ترکیب «نوآر» با زیرژانر «کلاهبرداران محبوب»، در عینِ «اجرا»ی بالهوار صحنههای اکشنِ فیلم، هم روایت را غیرقابلِ پیشبینی کرده است هم موقعیتها را برخوردار از کمدیِ سیاه؛ [من اگر جای مدیران مالی بالیوود بودم حتماً با چکِ سفید میرفتم دنبالِ این نویسنده و کارگردان! چرا؟ چون به رغمِ بازارِ پرخریدار آثار بالیوود، سه دهه است که خودشان هم میدانند و میخواهند از این ترکیب نچسبِ «اکشن-کمدی-موزیکال-ملودرام»، به نقطهای برسند که در مقابلِ هالیوود هم حرفی برای گفتن داشته باشند. (که میدانیم در حوزه تولید انبوه و فروش بلیت، حرفی برای گفتن دارند اما «سینمای بدنه هند» جان به جانش کنید نه ساخت دارد نه فرم!)] «نجیبزاده» به طور کلی، ایدهاش درباره «آپارتاید» است آن هم از نوع آسیاییاش؛ [که قبلاً، حتی خودِ من فکر میکردم که مختصِ جامعه ژاپن است اما ظاهراً هر جایی که به پیشرفت اقتصادی میرسند، این قصهها هم وجود دارد!] فیلم، از لحاظ جهانبینی طوری ساخته شده که اگر کره جنوبی یک کشور چپگرا بود، چنین فیلمهایی را به شکل انبوه میساخت! در واقع، ساخته شدن چنین فیلمی در کشوری که به رغم پیشرفت اقتصادی غولآسا، زیرِ سایهی تهدیدِ اتمی دوقلوی چپگرایش، گاهی نفساش حبس میشود، عجیب است. [در همین کره جنوبی، ۴۳ سال قبل، در قیام گوانگجو، دانشجویان چپگرا، به شکل گروهی مورد تهاجم و کشتار قرار گرفتند.] به هر حال، من که از آن دسته مخاطبانِ سینمایم که ترجیح میدهم «خوشههای خشم» در امریکا ساخته شود نه در اتحاد جماهیر شوروی! [شما چطور؟!]
چهار. این فیلم احتمالاً برای مخاطبانِ ایرانی سینما، بسیار ملموس است چرا که تمام آن انتظاری را که طرفداران بی چون و چرای سینمای مسعود کیمیایی از او و آثارش دارند، در خود جمع کرده است. من به عنوان یک ایرانی، آرزو داشتم که چنین فیلمی را کیمیایی بسازد چرا که در روزگاری که او آثار درخشانی مثلِ «رضا موتوری» و «گوزنها» را میساخت چیزی به نام سینمای کره [در مقایسه با حالایش]، احتمالاً یک شوخیِ آسیایی بود!
نوشته «نجیبزاده»؛ چرا این فیلم کرهای این قدر خوب است؟ اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.