«قو»؛ وقتی که رولد دال به فیلم اعتبار میدهد
مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا
برای همه ما اتفاق افتاده است که گاه با یک کنش یا یک جمله و یا یک شعر کوتاه و تصویری سالها ذهن ما درگیر باشد. یعنی کاری که با یک سمفونی و ارکستر بزرگ یا یک داستان بلند یا سخنرانی طولانی اگر موفق به انجامش شود در قالب یک جمله یا یک قطعه کوتاه و حتی یک بیت شعر و داستانی مینیمالیستی تجربه کردهایم.
رولد دال همین کار را با ما میکند. کسانی که او را میشناسند میدانند که خالق کتابهایی چون، «چارلی و کارخانه شکلاتسازی»، «غول بزرگ مهربان»، «ماتیلدا»، «جادوگرها» و… با داستانهایش اگر چه مخاطب نوجوان را نشانه رفته، اما جان کلامش هیچ مرزی ندارد، از کوچک تا کهنسال را در برمیگیرد. قهرمانهای کتاب او اکثراً کودکانی جسور و شجاع هستند که در سلسله اتفاقاتی هیجانانگیز بر بدیها پیروز میشوند.
فیلم «قو» (The Swan) به نویسندگی و کارگردانی وس اندرسون اقتباسی از داستان کوتاهی اثر رولد دال است. که این نویسنده سرشناس ولزی آن را بر اساس یک داستان واقعی در سال ۱۹۸۷ نوشت. فیلم همانند همه آثار رولد دال درباره یک نوجوان جسور و نترس است که ناخواسته درگیر دو فرد شرور میشود و باید برای رهایی از این وضعیت ناگوار و سخت راهی پیدا کند.
وس اندرسون با همکاری نتفیلیکس به جز فیلم «قو» فیلمهای کوتاه، «داستان اعجابانگیز هنری شوگر» ( The Wonderful Story of Henry Sugar)، «شکارچی موش» (The Ratcatcher) و «زهر» (Poison) را براساس داستانهای رولد دال کارگردانی کرده است.
در فیلم کوتاه «قو» بازیگرانی چون راپرت فرند، رالف فاینس، ایسا جنینگز، الایل فورد، ترومن هنکس به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم طراحی صحنه و لباس چشمنواز و در عین حال غیرمتعارفی دارد چرا که کارگردان تعمدا نخواسته است فیلم از فضای داستانهای فانتزی با حال و هوای کودکانه داستانهای رولد دال خارج شود. راوی فیلم پیتر واتسون است که فردی جوان است و داستان خود را از اتفاقی که در دوران کودکیاش روی داده روایت میکند. انتخاب راوی اگر چه سختی داستانگویی و در نتیجه هزینه تولید فیلم را کاهش داده است اما باعث پرش ذهن مخاطب از دنبال کردن داستان پیتر واتسون نوجوان نمیشود. مخاطب تا جایی که ما پیتر نوجوان را در قامت مردی میانسال میبینیم با داستان همراهی خوبی دارد، اما وقتی میانسالی او با آن جملات قصار میآید باعث پس زدن مخاطب میشود. گویی کارگردان احساس میکند مخاطب متوجه منظور و جان کلام داستان فیلمش نشده است پس نیاز است از زبان پیتر میانسال ( با بازی رالف فاینز) فحوای فیلم به او تفهیم شود که همین امر را میتوان چشم اسفندیار فیلم وس اندرسون تلقی کرد.
کافیست به جملات زیبای پیتر میانسال دقت کنید: «بعضی مردم وقتی بیش از حد تحت فشار قرار میگیرند که از توانشان خارج است. به راحتی فرو میریزند و تسلیم میشوند. با این حال هستند کسانی که تعدادشان زیاد نیست و همیشه تسخیرناپذیر هستند… با آنها در زمان جنگ و در زمان صلح آشنا میشوید. آنها روحی تسخیرناپذیر دارند و هیچ چیز نه در دفنه شکنجه، نه تهدید به مرگ باعث تسلیم شدن آنها نمیشود. پیتر واتسون یکی از همین آدمهاست در حالیکه میجنگید و تلاش میکرد از درخت نیفتد. ناگهان احساس کرد که در حال پیروز شدن است.»
مخاطب درک میکند که جملات بیان شده از زبان پیتر میانسال در عین زیبایی هستند، اما علت بیان آنها را در فیلم درک نمیکند. در حالی که تماشاگر میبیند و نتیجهگیری میکند. مگر اینکه اندرسون مخاطبش را طیف نوجوان و کودک در نظر گرفته باشد که با اغماض روایت پیتر میانسال پذیرفتنی میشود.
آنچه در فیلم «قو» حائز اهمیت است اهمیت دادن به چیزهایی است که گاه دیده نمیشوند مثل مدیریت کردن بحرانها همانگونه که پیتر واتسون انجام داد و یا اهمیت دادن به حیوانات کمیاب و محیط زیست درست مثل آنچه که در فیلم «قو» اتفاق افتاد و در نهایت رویاپردازیهایی که مفاهیم مهم انسانی را به مخاطب یادآور میشود.
نوشته «قو»؛ وقتی که رولد دال به فیلم اعتبار میدهد اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.