رتبهبندی ۱۳ فیلم استنلی کوبریک از بدترین تا بهترین
استنلی کوبریک Stanley Kubrick میانه خوبی با ترتیب بندی نداشت. بسیاری از آثار کوبریک شایستگی قرار گرفتن در جایگاه نخست رادارند، پس تعیین این جایگاه در میان تمام همردیفانش به این معنی است که انتخابهای سختی را پشت سر گذاشتهایم.
در اینجا نگاهی به ۱۳ فیلم ساخته این کارگردان میاندازیم.
همچنین بخوانید:
به مناسبت ۳۰ سالگیِ فیلم «غلاف تمام فلزی»: ۱۰ واقعیت جالب که درباره آن نمیدانستید
۱۳. هراس و هوس Fear and Desire
(۱۹۵۳)
حتی نابغهها هم میبایست از جایی شروع به کار کنند. کوبریک ۲۴ ساله که عکاس مجله و مستندساز موفقی بود، اولین فیلم بلندش درباره یک مأموریت نظامی با بودجهای محدود را کارگردانی کرد.
کوبریک بعدها این فیلم را «تماماً عجیبوغریب، خستهکننده و پرزحمت» خواند؛ اما تا حدی این فیلم یک شروع جذاب برای تمهای کوبریک است و بعدها در آثارش توسعه داد که خبر از توانایی بیبدیل کوبریک در برانگیختن تماشاچیان میدهد.
۱۲. بوسه قاتل Killer’s Kiss
(۱۹۵۵)
اگرچه «بوسه قاتل» یک پیشرفت آشکار است، اما هنوز هم نیازمند جذابیت بیشتری برای دنبال کردن هست. کوبریک از داستانی درجه ب برای پیشرفت سبک خودش استفاده میکند.
در این فیلم بهطور مشخص، سابقه عکاسی کارگردان در تصاویر تیره کاملاً مشخص است و محل فیلمبرداری در خیابانهای نیویورک حاکی از آخرین موقعیتهای کوبریک برای فیلمسازی در محل تولدش است.
۱۱. لولیتا Lolita
(۱۹۶۲)
کوبریک برای انتخاب پروژه شخصیاش وعده اعتبار انتقادی و نفوذ تجاری را داد و با سانسورهای هالیوود برای به تصویر کشیدن رمان طنز پرجنجال ولادیمیر ناباکوف Vladimir Nabokov جنگید. طی تصمیمی که بعدها حرفهی او را متمایز میکند، او اصرار به فیلمبرداری این سبک کاملاً جادهای آمریکایی در انگلیس داشت که موجب شکست جبرانناپذیر فیلم شد.
۱۰. اسپارتاکوس Spartacus
(۱۹۶۰)
این فیلم که در سیستم هالیوود ساختهشده، بسیار از سبک معمول کوبریک دور است و کوبریک بعدها «اسپارتاکوس» را بهعنوان فیلمی سفارشی رد کرد، اما فیلم همچون سندی دال بر توانایی او در مدیریت کردن و ساخت فیلمهای جنجالی با بودجه بالا باقی ماند. همچنین از این فیلم بهعنوان اولین سرنخ طنز از کوبریک یاد میشود.
۹. پرتقال کوکی A Clockwork Orange
(۱۹۷۱)
غیرممکن است که بتوان فوران هیجانی که پس از انتشار «پرتقال کوکی» رخ داد جدا دانست اما باید گفت که در دسترس نبودنش در حقیقت به شهرتش اضافه کرد. نکته مثبت؟ خشونت بیشازحد آن همچنان نگرانکننده، اما بنمایه آن هنوز متناسب است.
درجه وحشت و موعظهگری «پرتقال کوکی» بسیار حسابشده است: بیننده حس میکند روایت دایرهوار دقیق فیلم مثل ساعت کار میکند.
۸. چشمان کاملاً بسته Eyes Wide Shut
(۱۹۹۹)
با توجه به وضعیت فیلم بهعنوان آخرین اثر ساختهشده پیش از مرگ کارگردان بزرگ آن، رتبهبندی آن در میان آثار کوبریک کار بسیار دشواری است. در آن زمان این فیلم هنری-تحریککننده با بازی زوج طلایی هالیوود، یک ناهنجاری اجتنابناپذیر از سقوط در فرومایگی و کمبود جزئی هیجان بهحساب میآمد.
آهستگی هیپنوتیزم کننده، عجیب و گاهی احمقانه فیلم بدون شک متعلق به سبک کوبریک است که یک دیدگاه طعنهآمیز را عرضه میکند. این جامعهای است که مادیات و طمع جنسی باهم یکی شدهاند و ثروت احساسات را از کار میاندازد. این اثر هنری رویاگونه ما را وادار به پرسش درباره ماهیت همهچیز میکند.
۷. غلاف تمام فلزی Full Metal Jacket
(۱۹۸۷)
تا سال ۱۹۸۷، همه یک فیلم درباره ویتنام ساخته بودند اما «غلاف تمام فلزی» متفاوت بود؛ یک اثر ساختاری و زیبایی رادیکال که بر جنون تمرینات نظامی بیش از هرجومرج مبارزه تأکید میکند. اردوگاه فیلم به مکانی مخوف تبدیلشده که انسانها را از طریق یکنواختی وحشیانه کارهای روزمره به ماشینهای آدمکشی تبدیل میکند. نیمه دوم فیلم، اگرچه مملو از موقعیتهای نمادین است، کمتر ضروری به نظر میرسد اما به یک ابهت دیوانهوار در شناساندن «ویتنام» میرسد.
۶. کشتن The Killing
(۱۹۵۶)
کوبریک در سومین فیلمش شهرت خود را بهعنوان صدای جدید حیاتی در سینما کسب کرد. داستان شجاعانه دزدی از مسابقات اسبسواری، نوآر صافوپوستکندهای است که موقعیتهایش آنقدر تکرار میشوند تا شخصیتها گرفتار روزمرگی شوند.
اغراق در کارهای کوبریک، توانایی او در اجرای شجاعانه فیلمبرداری دنبالهدار و دستهبندی بازیگران برجسته برای بازی در آثارش، او را بهعنوان یک تازهکار بااستعداد معرفی کرد که تحت تأثیر اورسون ولز Orson Welles بود و به نوبه خود تارانتینو را تحت تأثیر قرار داد.
۵. راههای افتخار Paths of Glory
(۱۹۵۷)
کوبریک بارها به موضوع جنگ پرداخت، اما «راههای افتخار» یکی از بهترین فیلمهای او در این ژانر است. موضوع فیلم بسیار بیرحم و دقیق است که نکات مربوط به هر موسسهای را در خود دارد. فیلم میتوانست در ژانر تریلر درباره دنیای متحد بازسازی شود. احتمالاً این بیانیه قطعی کوبریک درباره چگونگی تمایل سیستمها به سمت روانپریشی است که بعدها فیلمهای «عالی» در پس طعنه یا کارگردانی هنری استادانه قایم میشدند، اما این اثر کارگردان جوانی است که با عصبانیت افکارش را نشان میدهد.
۴. دکتر استرنجلاو Dr Strangelove
(۱۹۶۴)
یک کارگردان بینظیر به دنیا با نگاهی تازه مینگرد. مثالی بهتر از وقتیکه کوبریک رمان بسیار جدی پیتر جورج Peter George را خواند و تصمیم گرفت آن را به طنز تبدیل کند، وجود ندارد. احتمالاً اگر فیلم در ژانر طنز ساخته نشده بود هم نتیجه شگفتانگیزی داشت.
نکته بارز فیلم بازی هنرمندانه پیتر سلرز Peter Sellers در سه نقش است که موقعیتها را خندهدار کرده است.
۳. بری لیندون Barry Lyndon
(۱۹۷۵)
«بری لیندون» با تصاویر خیرهکننده الهام گرفته از نقاشیهای بینظیر قدیمی، نمونه عالی از تکنیک بینقص کوبریک است. کوبریک که نگران بود دوربینهای معمولی لوکیشنهای باشکوه او را مصنوعی جلوه دهد، از ناسا خواست تا لنزهای مخصوصی تولید کند تا بتواند با نور شمع فیلمبرداری کند.
«بری لیندون» دنیایی بیرحم، تلخ و عجیب است که مردمش زیر سایه جنگ، طمع و حسادت قرار دارند.
گاهی این فیلم در میان آثار محبوب کوبریک نادیده گرفته میشود و تنها در بخش تکنیکی نامزد ۴ جایزه اسکار شد. بااینحال، همچنان این فیلم ۳ ساعته به معانی عمیقی دست مییابد.
۲. درخشش The Shining
(۱۹۸۰)
یکی از نقاط قوت کوبریک، توانایی او در شکل دادن هر ژانری طبق سلیقه خودش است. اقتباس او از داستان ترسناک استیون کینگ Stephen King نمونه بارز این نکته است.
به عنوان یک داستان ترسناک، تکنیک مهیج کوبریک از طراحی تولید پرپیچ تا حملات خشن غیرمعمولی مثل تصاویر غیرقابل توصیف از آسانسورهای خونین، جسد مهمانان هتل و دوقلوهای غیرعادی، حس و حال فیلم را میسازد.
«درخشش» توجه ویژهای را به عنوان یک کمدی ناخوشایند در مورد اختلال زناشویی (دومین اثر سهگانههای کوبریک بین «لولیتا» و «چشمان کاملاً بسته») دریافت میکند.
۱. ادیسه فضایی A Space Odyssey
(۱۹۶۸)
اثر هنری علمی -تخیلی کوبریک آنقدر یکپارچه است که سینمای مدرن قادر به نادیده گرفتن آن نیست. برای خود کوبریک، به عنوان نقطه اعلای سبکش، اثبات کرد که نیازی به نادیده گرفتن مردم برای تعهد بیقیدوشرط به تجربهگری وجود ندارد. بهجز یک ساعت ارائه طرح فیلم، بقیه سینمای خالص است.
این فیلمْ تکنیک، تم و داستان را با یکدیگر به طریقی که تماشاچیان میتوانند بهطور غریزی آن را درک کنند، در هم میآمیزد. زمانی که همه حدس میزدند آینده ممکن است چگونه باشد، کوبریک نشان داد که میتواند مثل زمان حال پیشپاافتاده و معمولی باشد.
بهعبارتدیگر، ۴۹ سال پس از ساخت و ۱۸ سال پس از مرگ سازنده فیلم، هنوز معمایی وجود دارد که حلنشده است. هر طور که راجع به پایان بیسروته فیلم فکر میکنید، بدانید که مسیر مهمتر از مقصد بود، درست مانند تمام دوران حرفهای کوبریک: تلاشی برای تغییر شکل دادن سینما در هر فرصت ممکن.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نوشته رتبهبندی ۱۳ فیلم استنلی کوبریک از بدترین تا بهترین اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.