دربارهی مستند «دلیلی که پریدم» / دنیای درخودماندگی!
مجله نماوا، رضا صائمی
شاید تا دو دهه پیش کسی نام اوتیسم را به عنوان یک بیماری یا اختلال مغزی و عصبی نشنیده بود، اما امروز به عنوان یک اختلال شناخته شدهی ذهنی و در حال شیوع در سطح جهان، امر غریبی نیست. با این حال، کسی، جهان و دنیای درونی فرد اوتیسمی را نمیشناسد مگر اینکه این وضعیت را تجربه کرده باشد.
مستند «دلیلی که پریدم» محصول مشترک دو کشور آمریکا و انگلستان که در سال ۲۰۲۰، توسط جری روتول کارگردانی شده تلاش میکند با فرم و ساختاری خلاقانه و روایتمحور به دنیای فرد اوتیسمی رفته و آن را بازنمایی کند. این مستند که برنده جایزه بهترین مستند از جوایز فیلمهای مستقل بریتانیا در سال ۲۰۲۱ هم شده میتواند بهویژه برای والدینی که کودکی اوتیسمی دارند نه تنها آگاهیبخش که راهگشاه باشد و به تعامل بهتر آنها با کودکشان کمک کند. در واقع این مستند نگرش ویژهای را درباره کسانی که به اختلال اوتیسم مبتلا شده اند، بیان میکند و سبک زندگی آنها را به تصویر میکشد و درباره آنها هم آشناییزایی میکند و هم آشناییزدایی. این آشناییزدایی البته در جهت شناخت و تصویر دقیقی است که مستندساز قصد داشته درباره این بیماری و تصورات گاه غلط و کلیشهای که درباره آن وجود دارد کار کند تا نه فقط کماطلاعی، که بدفهمیهای احتمالی در این باره، خود به یک چالش مضاعف برای بیماران اوتیسمی و اطرافیانشان منجر نشود.
جالب اینکه با یک مستند علمی و سلامتمحور مواجه هستیم که در عین حال یک مستند اقتباسی است. به این معنا که فیلمنامه این فیلم مستند، الهام گرفته از رمانی به همین نام، به قلم ناوکی هیگاشیدا است که با الهام از زندگی خود، آن را به رشته تحریر درآورده است. بر این مبنا میتوان آن را نوعی مستند خودنگارانه هم فرض کرد که با تکیه و ارجاع به تجربههای زیسته راوی، روایت میشود. در واقع تجربه راوی بازگویی همان تجربیات نویسنده کتاب است که جهان اوتیسمی را تجربه کرده و حالا آن را از طریق شخصیتِ محوری مستند که یک کودک است بیان میکند. آنچه به این بیان و روایت جذابیت میبخشد نه اطلاعاتی درباره این اختلال و ویژگیهای افراد مبتلاء به آن که خوانش هستیشناختی، وجودی و اگزیستال مستند درباره دنیای اوتیسم است که مخاطب را با ابعاد و زاویای متفاوتی از آن و نگاه به جهان و زندگی انسان از پس آن همراه می کند. به طوری که ممکن است نگرش ما به اوتیسم به مثابه یک بیماری تغییر کرده و آن را لمس و تجربه درونی جهان هستی بدانیم. چیزی شبیه به کشف و شهود جهان هستی.
در واقع، در مستند «دلیلی که پریدم» به جای روایتی روانشناختی و پزشکی از اوتیسم، با خوانشی فلسفی و معناگرایانه از آن همراه میشویم؛ لابه لای آن همان آرامشی نهفته که ما در این جهانِ پرهیاهو، آن را گم کردهایم. گویی در اینجا اوتیسم به تجربهای رهایی بخش از رنج زیست-جهان انسان مدرن بدل میشود که فارغ ز غوغای جهان است. گویی آنها که به اوتیسم مبتلا هستند آرامش و رازگونگی جهان درون را به غوغای جهان بیرون ترجیح دادهاند و چیزهایی را تجربه میکنند که شاید برای ما یک رویای دست نیافتنی باشد.
حتی اگر کمی عمیقتر و با نگاهی تاویلی و نشانهشناختی به سوژه نگاه کنیم ما در جهانی اوتیسمی زندگی میکنیم که ارتباط آدمها و تعامل آنها با هم دچار اختلال شده. گویی اوتیسم تجلی جسمانی یک بیماری اجتماعی در جهان امروز است. حاصل تنهایی و درخودفرورفتگی انسان مدرن. تماشای این مستند هم نگاه ما را به اوتیسم و هم به مبتلایان به آن و هم خودمان و جهان اطراف ما عوض میکند. کمک میکند تا جهان را از چشم اوتیسم ببینیم و به آن بیاندیشیم.
تماشای این فیلم در نماوا
نوشته دربارهی مستند «دلیلی که پریدم» / دنیای درخودماندگی! اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.