«زندگی عزیز»؛ عاشقانهای برای زندگی
مجله نماوا، مرسده مقیمی
کایرا در شهری دیگر و به دور از خانواده با رویای کار در بالیوود مشغول ساختن تبلیغات است. او البته خلاف همسالاناش آرزوی ستاره سینما شدن ندارد و در حالی مشغول فیلمبرداری تبلیغات است که بزرگترین رویایش این است که به عنوان یک زن مدیر فیلمبرداری یک کار بزرگ سینمایی باشد. موقعیتی که به واسطه دوستاش که قصد خواستگاری از او دارد، ایجاد میشود، اما ترس و نگرانیهای کایرا برای از دست دادن باعث میشود میانه او و دوستاش بههم بخورد؛ این اتفاق به علاوه جواب کردن او توسط صاحبخانهاش، برای کایرا هیچ چارهای باقی نمیگذارد جز اینکه اقلا برای مدتی به گوآ نزد خانوادهاش برود. در گوآ اما آشنایی اتفاقی او با دکتر روانشناسی به نام جهانگیر خان که هیچ شباهتی به سایر روانشناسان ندارد؛ او را از سر کنجکاوی به جلسات مشاورهای میکشاند که مسیر زندگیاش را به کلی تغییر میدهد.
گوری شینده، که پیش از این تنها یک فیلم به نام «انگلیش ونیگلیش» ساخته است بعد از چهار سال تصمیم گرفت «زندگی عزیز» را مقابل دوربین ببرد. در فیلم اول او نیز کاراکتر محوری قصه یک زن بود که توسط اطرافیاناش جدی گرفته نمیشد و با چالشی درونی مواجه بود، نقشی که زنده یاد سری دوی آن را ایفا میکرد و به یکی از جذابترین نقشهای کارنامهاش هم بدل شد. اینجا هم شینده، تمرکزش را بر یک زن گذاشته که همچون کاراکتر فیلم پیشین تواناییهای غیرقابل انکاری دارد، اما آنطور که دوست دارد دیده نمیشود. هر دو با خانوادههایشان درگیرند و از اینکه درک نمیشوند بههم ریخته؛ کایرا با شاشی، اما یک تفاوت بزرگ دارد و آن اینکه او اصلا دوست ندارد به خانوادهاش نزدیک شود و تعمدا از آنها دوری میجوید.
فیلم هرچند با یک جدایی و سفر اجباری شروع میشود، اما با حضور یک روانشناس خاص و دوستداشتنی به سفری درونی میانجامد که کایرا دوست ندارد تمام شود. گرچه نقش محوری فیلم کایرا با بازی عالیا بات است، اما مهمترین امتیازش را از بازی دیدنی و به اندازه شاهرخ خان میگیرد؛ اویی که گرچه نقش اصلی مرد فیلم است، اما بناست تنها مکمل بات باشد و تجربه طولانی شاهرخ خان در بازیگری سببساز این مهم میشود که این تکامل به نحو احسن صورت بگیرد. خان در تمام لحظات حضورش کمک میکند که بات عملکرد بهتری داشته باشد و با شوخیهایی که درست و به اندازه اجرایشان میکند ریتم فیلم را حفظ میکند و مهمترین عاملی است که زمان بیش از دو ساعته فیلم برای مخاطب پسزننده و خستهکننده نباشد. هرچند ستاره فیلم بات محسوب میشود، اما قطعا «زندگی عزیز» بدون شاهرخ خان به چنین فیلمی بدل نمیشد و اینجاست که اهمیت حضور یک بازیگر با تجربه کنار جوان اول فیلم مشخص میشود و البته چینش درست بازیگر شینده، را به رخ میکشد.
گوری شینده، البته به نظر میرسد در نگارش فیلمنامه نیز کاملا وجوه طنازانه خود شاهرخ خان را در نظر گرفته و اصلا انگار جهانگیر خان را برای او نوشته تا او در واقع نمونهای هندی باشد از روانشناسان جذابی که سینما به خود دیده؛ کاراکتری دوستداشتنی مثل دکتر شان مگوایر در «ویل هانتینگ نابغه» با بازی زندهنام رابین ویلیامز. شینده، علاوه بر اینکه به درستی بر تفاوت سنی بات و خان مکث کرده تا شیمی بین این دو بدون پرداختن به جزئیات شکل بگیرید، ولی در عین حال دقیق تا رابطه تقریبا عاشقانهای که میانشان به وجود آمده چیزی باشد بیشتر شبیه به رابطه مراد و مریدی.
شینده، همچنین میکوشد در خلال جلسات مشاورهای که میان کایرا و جهانگیر شکل میگیرد و همچنین تعاملات کایرا با اطرفیاناش که تحت تاثیر معاشرت با جهانگیر به مرور تغییر میکند به مشکلاتی که عموم جوانان با خانواده یا اطرافیانشان دارد بپردازد و هوشمندانه مواظب است که این اشارات و نوع مواجهه با آن شبیه کلاس درس و شعاری نشود و کاملا در این مهم موفق عمل میکند. کمتر جایی در «زندگی عزیز» مخاطب دچار این تلقی میشود که فیلمساز قصد دارد چون ناصحی او را به راه راست هدایت کند و به او متذکر شود که این عصیانهای جوانی غلط است! بلکه به عکس در بسیاری از موارد فیلمساز و نویسنده (که اینجا هر دو یک نفرند) کنار جوان اولاش قرار میگیرد و برای این عصیانها و بیتابیها به او حق میدهد.
عبور از تراژدیها
«زندگی عزیز» فیلم پیچیده و سختی نیست و بنا هم ندارد مفاهیماش را به شکلی اغراقشده بیان کند فقط از ما میخواهد تا همراه قهرمان قصهاش شویم و بفهمیم میشود از بسیاری از تراژدیهای زندگی عبور کرد نه چون آنها تراژدی نیستند! چون این زندگیِ عزیز مال ماست و نباید مفت باختاش. میشود با آن بازی کرد و برد و باختهایش را پذیرفت، اما همچنان دوستاش داشت و همانطور که گفتم گرچه همه اینها ممکن است زیادی شعاری به نظر برسد اما مهمترین دستاورد شینده در دومین فیلماش این است که از این دام بالقوه فیلماش گریخته.
فیلم علاوه بر بازی خوب جملگی بازیگراناش از موسیقی شنیدنی آمیت تریویدی بهره میبرد و تدوین هِمانتی سرکار هم کمک میکنند تکههای مختلف فیلم مخصوصا روابط مختلف کایرا با دوستان و خانوادهاش به هم ریخته و آشفته نباشد، اما مهمترین نقطه قوت گروه فنی قطعا فیلمبرداری چشمنواز لاکشمن اوتکار است که خودش فیلمسازی را هم شروع کرده و کاملا بر فضا محیط است و تصاویر چشمنوازی خلق میکند.
فیلم با اینکه از عامهپسندهای بالیوودی به حساب نمیآید، اما موفق میشود مخاطب گستردهای جذب کند و البته با موفقیت فیلمهای دنبالهدار در گیشه، شینده فیلم را تعمدا به گونهای به پایان میبرد که در صورت تمایل بتواند در ادامه قسمت دومی برای «زندگی عزیز» طراحی کند، هرچند که این ابدا به این معنا نیست که ما با فیلمی طرفیم که پایانی باز دارد و قصهاش را کامل تعریف نمیکند که اتفاقا به عکس «زندگی عزیز» فیلمی است کامل و مستقل و بینیاز از قسمت دوم احتمالی.
«زندگی عزیز» برای همه ما که فکر میکنیم مشکلات را باید تنهایی به دوش بکشیم و گمان میبریم که اصلا به کلی زمین گذاشتنشان غلط است؛ فیلمی است دیدنی که علاوه بر فضای مفرحاش بهمان یادآوری میکند میتوانیم با کمک یک متخصص بدون اینکه نگران برچسب خوردن انگ جنون و دیوانگی باشیم از شر بارهای اضافه روی دوشمان خلاص شویم و به جای روزشماری برای اتمام زندگی و رهایی از شر مشکلات بیشمارش، آن را برای موهبتها و زییاییهای غیرقابل انکارش دوست بداریم و در آغوش بکشیم. اینها حرفهایی است که اگر کسی بهمان بگوید به جرم ناصح بودن او را پس میزنیم، اما همراهی با «زندگی عزیز» کمترین حس خوبی که نصیبمان میکند این است که بدون حس نصیحت شنیدن به خودمان یادآوری میکنیم که اشتباه کردن و رنج کشیدن بخشی از زندگی است و گذر کردن و همچنان دوستداشتن بخشی از عاشقی و چه چیزی بزرگ از زندگیمان داریم برای عاشقی؟ این زندگیِ عزیز…
تماشای «زندگی عزیز» در نماوا
نوشته «زندگی عزیز»؛ عاشقانهای برای زندگی اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.